وحشت و هیجان در داستان گفتگو با امین خرمی در مورد ژانر وحشت در ادبیات و بررسی سبك ادگار آلن پو در برنامه كتاب فرهنگ 1 سال پیش
روایتی از زندگی زنده یاد نجف دریابندری در برنامه «چراغداران» برنامه «چراغداران» یكشنبه 25 اردیبهشت، شنوندگان شبكه رادیویی فرهنگ را با نجف دریابندری، مترجم و نویسنده آشنا می كند. 2 سال پیش
پخش مستند زندگی نجف دریابندری در رادیو فرهنگ برنامه «چراغداران» چهارشنبه 3آذر ماه، به پخش مستند زندگی «نجف دریابندری»؛ اختصاص دارد. 3 سال پیش
ترجمه كتاب «ادبیات، فیلم، فرهنگ» چاپ شد كتاب «ادبیات، فیلم، فرهنگ: اصول و مبانی نقد» نوشته مایكل رایان با ترجمه محسن فخری توسط نشر لگا منتشر و راهی بازار نشر شد. 4 سال پیش
« توفان برگ » كتاب توفان برگ یكی از آثار گابریل گارسیا ماركز است .این كتاب شامل هفت داستان كوتاه است كه مهمترین آنها زندگی دكتر بازنشستهای را روایت میكند كه در قرن بیستم زندگی میكند و اتفاقات عجیبی در زندگی وی رخ میدهد. 5 سال پیش
« مردی با كت قهوه ای » داستان كوتاه مردی با كت قهوهای، داستان مردی است كه به تعبیر شروود اندرسون، «نمیتواند از خود بیرون بیاید». نگارش صدها هزار كلمه از وقایع باشكوه و اعجابآور تاریخی، برای مرد كار دشواری نیست. 5 سال پیش
« كارآگاه دهكده » مجموعه داستان «كارآگاه دهكده» متشكل از 6 داستان كوتاه اثری از ویلیام فالكنر نویسنده ی برجسته آمریكایی است كه توسط احمد اخوت ترجمه و به تازگی منتشر شده است . 5 سال پیش
گور به گور كتاب گور به گورباعنوان اصلی As I Lay Dying اثر ویلیام فاكنر نویسنده آمریكایی است. فاكنر این رمان را در سال 1930 یعنی یك سال پس از كتاب خشم و هیاهو نوشته است. این رمان روایتی از مرگ مادر یك خانواده است و با تكنیك جریان سیال ذهن نوشته شده است 6 سال پیش
« شانس » 40 سال پیش آموزگاری در آكادمی نظامی وول ویچ بودم. من در همان قسمتی بودم كه اسكورزبی جوان امتحاناتش را می گذراند. نسبت به او عمیقا احساس دلسوزی می كردم چون همه بچه های كلاس به سوالات جواب می دادند اما او خدای من او هیچ چیز نمی دانست. ... 6 سال پیش
«یگ گل سرخ برای امیلی » وقتی كه میس امیلی گریرسن مرد، همه اهل شهرِ ما به تشییع جنازهاش رفتند. مردها از روی تاثر احترامآمیزی كه گویی از فروریختن یك بنای یادبود قدیم در خود حس میكردند، و زنها بیشتر از روی كنجكاوی برای تماشای داخل خانة او كه جز یك نوكر پیر ... 6 سال پیش
«جنگ» این داستانو یه زنه كه تُو قطار دیدم برام تعریف كرد. واگن شلوغ بود، من هم دیدم كنارش یه جای خالیه و نشستم. یه مرد هم اون جا بود كه باهاش نسبتی داشت - یه مرد لاغر با یه هیكل دخترونه كه پالتوی كلفت و سنگین برزنتی تنش بود.... 7 سال پیش
« بعضی چیزها پایدار می مانند » برنامه كار من این است كه در كتاب خودم، آن حس عجیب و غریبی را كه به تدریج، از زمان طفولیت، درباره مسائل زندگی ذره ذره در جانم رخنه كرده بیان كنم. اگر قرار بود درباره مسائل زندگی شهری مركزی در چین یا در یك جنگل افریقایی بنویسم، ... 7 سال پیش