معرفی «گابریل گارسیا ماركز» و آثارش در برنامه «ققنوس» در برنامه «ققنوس» عنوان شد: گابریل گارسیا ماركز، نویسنده ای آزادی خواه و ضدامپریالیسم و بهترین در سبك رئالیسم جادویی بود. 1 سال پیش
كاوه میرعباسی در رادیو فرهنگ از «سین مثل سودابه» می گوید كتاب «سین مثل سودابه» توسط نویسنده اش در « برنامه «چاپ اول» رادیو فرهنگ سه شنبه 5 شهریورماه معرفی می شود. 5 سال پیش
« توفان برگ » كتاب توفان برگ یكی از آثار گابریل گارسیا ماركز است .این كتاب شامل هفت داستان كوتاه است كه مهمترین آنها زندگی دكتر بازنشستهای را روایت میكند كه در قرن بیستم زندگی میكند و اتفاقات عجیبی در زندگی وی رخ میدهد. 5 سال پیش
«فقط اومدم یه تلفن بكنم» ماریا زن جوان بیست و هفت ساله برای دیدن اقوام خود با اتومبیل شخصی خود به راه می افتد كه اتومبیل در راه خراب میشود . ماریا برای تماس با شوهرش در پی یافتن یك تلفن به ناچار سوار مینی بوسی می شود كه چند زن را حمل می كند . وی ناگهان..... 6 سال پیش
« تسلیم سوم» شروع داستان «تسلیم سوم» شروعی جادویی است. شروعی كه با جملاتی پر از ابهام و درعینحال پرهیجان و جذاب مخاطب را قانع میكند كه با داستانی پرمغز و نویسندهای جادوگر مواجه است. 6 سال پیش
« یكی از همین روزها» بعد از ساعت هشت لختی دست از كار كشید تا از پنجره آسمان را تماشا كند و متوجه دو لاشخور شد كه متفكرانه روی لبه پشت بام خانه همسایه نشسته بودند تا خشك شوند. مجدداً كار را ادامه داد و... 7 سال پیش
«مكتب رئالیسم» مكتب رئالیسم نقطه مقابل مكتب ایده آلیسم است؛ رئالیسم یعنی اصالت واقعیت خارجی. این مكتب به وجود جهان خارج و مستقل از ادراك انسان، قائل است., وپیروان آن به واقعیت- آنگونه كه حواس درك میكنند- پایبندی مطلق دارند. 7 سال پیش
«آخرین سفر كشتی خیالی » همانطور كه داشتم ستارهها را میشمردم خوابم برده و آن كشتی عظیم را در خواب دیدهام، بهطوریكه آنقدر مطمئن شد كه ماجرا را برای هیچكس تعریف نكرد، دیگر هم به آن فكر نكرد تا درست همان شب، در ماه مارس آینده، موقعی كه داشت .... 7 سال پیش
« رویاهایم را می فروشم» یك روز صبح،ساعت نه،كه روی تراس هتل ریویرای هاوانا،زیر آفتاب درخشان داشتیم صبحانه می خوردیم،موجی عظیم چندین اتومبیل را، كه آن پایین در امتداد دیوار ساحلی، در حركت بودند یا توی پیاده رو توقف كرده بودند، بلند كرد و یكی از آن ها را با خود.... 7 سال پیش
«زیباترین غریق جهان» پس از نیمه شب، زوزهی طوفان خاموش شد و دریا در رخوت خواب چهارشنبه فرو رفت. زنانی كه لباسش را پوشانده و بر موهایش شانه كشیده بودند، ناخنهایش را كوتاه و صورتش را اصلاح كرده بودند وقتی ناگزیر شدند تا پیكر او را به سختی جا به جا كنند... 7 سال پیش
«بلندی های بادگیر و مسئله افق دید» ...شناخت امروز ما، ماحصل باورهای قدیمی است كه در بن مایه های ذهنمان نشسته است. این باورها تماما در فرهنگ و تربیت ما وجود دارند. ما این باورها را باور كرده ایم و هرگز در صدد آزمودن درستی و نادرستی آنها بر نیامده ایم. درست مانند ... 7 سال پیش