كاوه میرعباسی در رادیو فرهنگ از «سین مثل سودابه» می گوید كتاب «سین مثل سودابه» توسط نویسنده اش در « برنامه «چاپ اول» رادیو فرهنگ سه شنبه 5 شهریورماه معرفی می شود. 5 سال پیش
« از كتاب زن وسطی » وارد سرسرا شدم كه آینههای دودیاش تصویر گلدانها را در خود منعكس میكرد. عجیب آنكه مهمانخانهچی مرا به جا نیاورد و دفتر ثبت نام را مقابلم گذاشت. قلم را كه با زنجیر نازكی به پیشخان بسته بودند برداشتم. آن را در مركبدان برنجی فرو كردم و.. 6 سال پیش
« خانه استریون » درست است كه از خانه خارج نمیشوم؛ ولی این هم درست است كه درهای خانهام كه تعداد آنها بی نهایت است روز و شب برای انسانها و حیوانها بازند؛ هركه میخواهد وارد شود. نه تزئینات بیهوده زنانه پیدا میكند، نه شكوه غریب كاخها را؛ بلكه با ... 6 سال پیش
« 25 اوت 1983» قلم را انداختم و به سرعت از پلهها بالا رفتم. اتاق شماره نوزده در طبقه دوم بود و پنجرهاش به حیاط درب و داغانی باز میشد. ایوانی هم داشت و به گمانم نیمكتی هم در ایوان بود. این اتاق بلندترین اتاق مسافرخانه به حساب می آمد. 6 سال پیش
«زخم شمشیر » وقتی به خانههای دور افتاده رسیدیم، صدای شلیك تفنگی ما را در جامان میخكوب كرد ( پیش ازاین یا پس از آن بودكه از دیواربنبست یك كارخانه ویا سربازخانه گذشتیم.) در جادهای كه تلمبار از كثافت بود پناه جستیم، سربازی كه دركنار آتش عظیم مینمود... 7 سال پیش
« دیسك» یك بعدازظهر صدای پاهای سنگینی را شنیدم، بعد ضربهای كه به در خورد. در را باز كردم و ناشناسی را راه دادم. پیرمردی بود با قد بلند كه بالاپوش فرسودهای به خودش پیچیده بود. جای زخمی صورتش را خط انداخته بود. به نظر میرسید سن زیادش .... 7 سال پیش
«نوشته ی خداوند » دیواری آنرا از وسط نصف میكند. دیوار بسیار بلند است؛ ولی به قسمت فوقانی گنبد آن نمیرسد. یك طرف من هستم؛ تسیناكان، جادوگر هرم كائولوم كه پدرو د آلوارادو آنرا آتش زد. در طرف دیگر.... 7 سال پیش
« جادوگر مردود» به جانب شهر سانتیاگو ره سپردند، در آنجا با شكوه و جلال تمام از آنان استقبال شد. شش ماه گذشت، پیكهایی از جانب پاپ رسیدند، خبر آوردند كه او اسقف اعظم تولوز شده و انتخاب جانشین به عهدهی او گذاشته شده است. ... 7 سال پیش