گفتگو با محمد میركیانی نویسنده در برنامه كتاب فرهنگ
میركیانی در این برنامه گفت :
بخش عمده ی آثار من در حوزه ادبیات كهن و عامیانه ایران زمین بوده است. در هیچ زبان و ادبیاتی ما چنین منابع ادبی ناب كهن نداریم. گفتن از ادبیات كهن ما را به سمت فابل هایی هدایت می كند كه ریشه ی عمیقی در فرهنگ ایران زمین دارد. داستان های سعدی كلیله و دمنه هزار و یك شب و ... همین مسئله باعث شد تا من در صدد نگارش اثار در حوزه كودك و نوجوان باشم.چرا كه نوجوانان علاقه ی زیادی به فابل ها دارند.رمانهای ماجرای دشت مرموز در فضای داستانهای حیوانات یا فابل (fabl) ساختاری طنز، فانتزی و مفرح برای نوجوانان دارد.
در ادبیات كهن ایران نیز داستانهای بسیاری در این ساختار وجود دارد. هر سال در سراسر جهان فیلمها و نمایشهایی در فضای داستانهای فابل ساخته میشود یا روی صحنه میرود كه هواداران بسیاری دارد. میركیانی میگوید ایننوع داستانها در سراسر جهان علاقهمندان بسیاری دارد و میتوان گفت همه نویسندگان كودك و نوجوانان، در میان آثارشان كم و بیش داستانهایی از حیوانات به چشم میخورد.
در «بازی بازها» این بار داستان با خرگوشها شروع میشود و روباه ها كه نمیتوانند آنها را شكار كنند. روباهها به روپیر و روبیچ میگویند خرگوشها مثل جادوگرها از جلو دیدشان محو میشوند. این همزمان است با آمدن دو باز یكی همان بازاك قسمتهای قبل است و دیگری بازوپ. در ابتدا بازاك و بازوپ در كنار هم دیده میشوند اما در ادامه داستان چنین به نظر میرسد كه بازوپ علیه بازاك عمل كرده و نمیگذارد او خرگوشها را شكار كند حتی هوای كلاغ را روی درخت كهنسال دارد.
اما در ادامه داستان معلوم میشود تمام این بازیها بازی دیو دوشاخ دره ددان است تا كاری كند كه خرگوشها به هوای اینكه دیگر كسی كاری به كار آنها ندارد و دشت امن است بیرون بیایند و آنها را شكار كنند. سرانجام نقشه آنها توسط هوشان كه به دره ددان رفته است لو میرود و كلاغها به همراه سارها روباه ها را فراری می دهند.