« انزواگرایان » سیاره مسكونی بود. ستارهی سرخ كوچك روی نقشه این را به او میگفت. اندرسن از خود پرسید، چه نوع كرمهایی زیر این سنگ هستند. سیارههای مسكونی همیشه بسیار غافلگیركننده بودند. سفینهاش پایینتر رفت. به سوی یك مدار فرود پرواز كرد.... 6 سال پیش
« لذتی كه آن ها می برند » یك كتاب بسیار قدیمی بود. یك بار پدربزرگ مارجی گفته بود وقتی او یك پسر بچه بوده، پدربزرگش به او گفته یك زمانی تمام نوشتهها بر روی كاغذ چاپ میشد.آنها كتاب را ورق میزدند، ورقها زرد و تاخورده بودند و ... 6 سال پیش
چشم ها فقط به درد دیدن نمی خورند فكر جدید از قرنها قبل و قبل و قبل و از چیزهای قدیمی در افكارش میآمد و میرفت. بردار انرژیش را كه تمام شخصیت او را میساخت پهن كرد و خطوط نیرویش تا آن طرف ستارهها كشیده شد. جواب بروك خیلی زود آمد. آمس پیش خود حساب كرده بود كه..... 6 سال پیش
«كتاب و آدم » – حالا دارم كم كم میفهمم كه چه شد كه همه چیز از هم پاشید . كتابهای مورد علاقه من از نظر تو مزخرف، و بر عكس… چرا ده سال پیش متوجه این اختلاف فكر و سلیقه نشدیم . مرد گفت : – آدم متوجه خیلی از چیزها نمیشود موقعی كه… عاشق است . 6 سال پیش
«بی ثباتی» پرفسور فایربرنر با دقت موضوع را توضیح میداد: «ادراك از زمان بر ساختار جهان استوار است. وقتی جهان منبسط میشود در نظر میگیریم كه زمان به جلو میرود؛ وقتی هم جهان منقبض میشود، تصور میكنیم كه زمان به عقب برگشته است... 6 سال پیش
«چشمها فقط به درد دیدن نمی خورند» فكر جدید از قرنها قبل و قبل و قبل و از چیزهای قدیمی در افكارش میآمد و میرفت. بردار انرژیش را كه تمام شخصیت او را میساخت پهن كرد و خطوط نیرویش تا آن طرف ستارهها كشیده شد.... 7 سال پیش