گفتگو با نسیم عرب امینی در برنامه ققنوس در باره شهاب ترشیزی
عرب امینی در این برنامه گفت : این مجموعه ماحصل تلاشی ده ساله است. او همچنین افزود : پس از برسسی 60 جلد كتاب، این مجموعه به نگارش در آمده است كه در آن آثار زاكانی، حلاج، ترشیزی، یزدی و طنزپردازان كهن ادب فارسی به چاپ رسیده است. چرا كه هدف ما از نگارش و گردآوری این مجموعه پرداختن به شاعران طنزپردازی بود كه آثار آن ها به طور مستقل منشر و چاپ نشده است.او در ادامه در مورد این مجموعه افزود :
كتاب گزیده طنز شهاب ترشیزی گزیدهای از آثار طنز شهاب ترشیزی است كه ابوالفضل زرویی نصرآباد و نسیم عرب امیری آن را گردآوری كردهاند. انتشارات كتاب نیستان این كتاب را كه از مجموعهٔ طنزآوران ایران (صفاریه تا قاجاریه) است منتشر كرده است.
درباره كتاب گزیده طنز شهاب ترشیزی
ادبیات شوخطبعانه را میتوان همزاد ادبیات جهان دانست. شوخطبعی و شیرینزبانی از خصلتهای انسانی است و ناگفته پیداست كه هنر و ادبیات به عنوان حاصل یا برآیند تفكر، خلاقیت، احساس و عاطفهٔ انسان، از خلقوخوی او تاثیر میپذیرد.
شاعران و نویسندگان پارسیگوی هم به گواهی قدیمیترین آثار ادبی این قلمرو زبانی، شوخطبعی را، هم در خلق آثار كاملاً شوخطبعانه و هم به صورت ضمنی و چاشنی در آثار دیگر به كار گرفتهاند.
ملّاعلی شهاب ترشیزی، شاعر و هجوپرداز قرن نهم هجری قمری، معاصر و مدیحهگوی محمد جوكی بهادرخان فرزند شاهرخ تیموری است.
شهاب ترشیزی شاعر نكتهسنج و مضمونیابی است. چه بسا اگر استعداد هنری خود را صرف دشمنی و عیبجویی از دیگران نمیكرد و به جای هجو شخصی، به موضوعات اجتماعی و طرح مشكلات مردم روزگارش میپرداخت، میتوانست از طنزآوران موفق زمانهٔ خود باشد.
میدانیم كه هجو، عیبجویی هنرمندانهای است كه بسته به میزان كدورت یا عداوت هجوپرداز، از ملایمترین تا مهلكترین توهینها را نه به صراحت كه به كنایه، نثار طرف مقابل میكند. بدیهی است كه هجوهایی مؤثرتر و ماندگارترند كه مطابق ادب متعارف روزگار و قابل نشر و بازگویی باشند. شاید همین نكته، وجه تمایز و معیار تشخیص «هجو» از «فحاشی منظوم» باشد.
شهاب ترشیزی در آثارش، از این هر دو، نمونههای بسیار دارد و برای علاقهمندان انواع شوخطبعی، لازم است كه با مطالعهٔ آثار شاعری چون شهاب، با تفاوتهای این دو شیوه آشنا شوند.
امیری در پاین در مورد هجو در قرن نهم هجری صحبت كرد و گفت :
ویژگی آن دوره مدح حاكمان بوده است به همین خاطر شاعران به هجو روی آورده تا نقد خود را غیر مستقیم بیان كنند.
نمونه از اشعار ترشیزی را با هم می خوانیم :
«در شكوه از حاكم ترشیز
گردش چرخ بین كه دلوِ امید
اندر آویختم به چاهی خشك
گشت در انتظار آب مرا
نخل امّید، همچو كاهی خشك
حاصل رنج چند سالهٔ من
همه، اشكی تَر است و آهی خشك
سایه سازد زِ خار، گنجشكی
كش زِ باران، بُود پناهی خشك
من نبودم به قدر گنجشكی
یا تو بودی كم از گیاهی خشك»