دكتر اكبری: نظریه ما درخصوص زنان، زیربنای سایر پیامدهای سیاسی و اقتصادی و... ماست.
دكتر اكبری، كارشناس فرهنگی، در گفتگو با برنامه "در مسیر پیشرفت" رادیو فرهنگ با موضوع "مهم ترین مسائل حوزه زنان در كشور و نقش نهادهای فرهنگی" گفت: نظریه ما درخصوص زنان(تعریف مان از هویت زن و مسائل زنان و زنانه بودن با اقتضائات زمان و مكان كنونی)، زیربنای سایر پیامدهای سیاسی و اقتصادی ماست.
وی با تأكید بر تأثیر اساسی حوزه فرهنگ بر سایر حوزه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی گفت: در حوزه زنان تا تكلیف مان را در لایه های فرهنگی و اجتماعی مشخص نكنیم سایر مسائل(نه الزاماً به معنای آسیب و بحران) حل نخواهد شد؛ یعنی وقتی كه این لایه فرهنگی اجتماعی(: تعریفمان از هویت زنان، و مسائل زنان و تعریف نسبت زن با مرد و كاركردهای اقتصادی و استقلال زنان و زن بودن و زنانه بودن با اقتضائات زمان و مكان كنونی) مشخص شود این تعریف ما پیامدهای بعدی، و مابه ازای بعدی را مشخص میكند، كه اینها مولفه های فرهنگی و زیربنای پیامدهای سیاسی و اقتصادی و...اند.
وی همچنین "نظریه ما درخصوص زنان" را بیش و پیش از خود قوانین و چگونگی اجرای قوانین، مهمترین مسئله زنان دانست و گفت: در این خصوص با چند چالش اصلی مواجه ایم كه از آن جمله میتوان به بحث "هویت تاریخی زن در ایران و اسلام" اشاره كرد،كه درطول تاریخ به ویژه صد سال اخیر، در پی تغییر مولفه های اجتماعی، انسان امروز به ویژه زن، تفاوت های جدی و اساسی با آن نمونه تاریخی اش كرده است، كه این مسئله در جامعه چالش ایجاد می كند؛ مثلاً در بحث استقلال زنان، نقش و كنشهای اقتصادی زنان با آنچه در تاریخ بوده است تفاوت كرده است یا مثلاً بر اساس برخی برداشتها از بعضی احادیث، زن و اولویت و مسئولیت او را در خانه، و مرد را در بیرون خانه تعریف می كنیم و بعد در انقلاب و پس از آن، می خواهیم از حضور اجتماعی زنان هم دفاع كنیم؛ یعنی اینكه مابه ازای زنانگی در جامعه و مردانگی در خانه چیست و اینكه زن بودن را در خانواده و در جامعه چگونه تعریف می كنیم جای بحث است.
وی همچنین با تاكید بر اینكه بخشی از جامعه و فرهنگ ما در نقطه كور نگاه فرهنگ رسمی كشورند، افزود: مسئله ما صرفاً حقوق زنان نیست؛ یعنی با فرض اینكه ما همه حقوق فعلی زنان را به آنها اعطا كردیم(كه این خود حاوی بار نگاه مردانه است) ما همچنان دچار چالش خواهیم بود؛ یعنی علیرغم مبانی قوی میان قوانین و ایده ها و تا اجرای قوانین یك خلا و فاصله ای است؛ فاصلهای بین مبانی و قوانین؛ یعنی یك نقطه وسطی هست كه ما از آن به عنوان "ایده اجتماعی زن" صحبت میكنیم، و ما در این قسمت دچار ضعف هستیم؛ یعنی با فرض اینكه همه قوانین اجرا شود، اینكه چقدر جامعه آنها را می پذیرد مطرح است، و اینكه اصلا چه گروه هایی از فرهنگ عمومی، مخاطب این قوانین هستند؛ یعنی در واقع قشر زیادی از جامعه و فرهنگ ما، در نقطه كور نگاه فرهنگ رسمی اند، و میدان كنش و زیست جهان یك بخشی از بانوان جامعه ما، با آنچه كه در قوانین و فرهنگ رسمی ما هست، آنقدر فاصله گرفته و شكاف دارد كه اصلاً دیده نمیشود؛ یعنی به فرض اگر همه این قوانین را هم محقق كنیم باز هم یك بخشی اصلاً مخاطب قوانین و برنامههای ما نیستند.