گفتگو با دكتر عبدالرضا مجدی پژوهشگر هنر در برنامه سرزمین من
مجدی دراین برنامه گفت:
سبك های معماری ایرانی همیشه متشكل از اقلیم های مختلف و جغرافیای متنوع ایران بوده است.
معماری پیش از اسلام نوعی معماری پر عظمت است. حال این عظمت می تواند برای یك پرستشگاه مثل چغازنبیل باشد كه به عظمت اهرام مصر شبیه است و یا برای كاخی همچون تخت جمشید. آنچه در این دو نمونه مشترك است دوری گزینی از زندگی عادی مردمی است. حالا منشأ این دوری گزینی ممكن است نگاه اساطیری ایلامیان باشد و اینكه برای پرستش، هرچه بیشتر برای معبد مایه بگذارند اجابت بیشتری هم نصیبشان می شود و یا اینكه منشأش كاملاً مقابل نگاه اساطیری باشد و نگاهی زمینی و انسانی برای برآوردن منفعت مقام برتر كشور یعنی پادشاه.
در معماری اسلامی به هیچ عنوان آثاری با این عظمت نمی بینیم. دلیلش چیست؟ آیا مسلمانان در ساخت آثار عظیم و غول پیكر ناتوان بوده اند؟ قطعاً چنین نیست. نگاه اسلامی و جهان بینی الهی مسلمانان آنان را بر آن داشته تا نه خدا را در آسمان ها جست و جو كنند و نه در ارباب انسانی شان. در معماری اسلامی مساجد جای معابدی همچون چغازنبیل را می گیرد و خانه و آب انبار و حمام و مدرسه و… جای كاخ های شاهنشاهی را.
مجدی در ادامه در مورد آثار سوریه، عراق و ... صحبت كرد و گفت : در بسیاری موارد وحدت ساختاری در بین آثار معماری دیده می شود كه ناشی از وحدت رویه ای معماران آن و شباهت های منطقه ای است.
مجدی در پیان افزود :
عظمت محدود و معقول مساجد اسلامی عمدتاً در شبستان و گنبد و گلدسته قابل مشاهده است كه دلیل آن هم ارتباط معنوی و روحی نمازگزار با عالم ملكوت است. او به بالا هدایت می شود اما نه چون خدا در آسمان است و نه با اشكالی همچون گاو بالدار یا حیوانی كه سر انسان به تن دارد و دیگر نمادهای اساطیری بلكه با طرح های اسلیمی و ختایی كه مبنایی زمینی و طبیعی دارند و كتیبه های نسخ و ثلث و رنگ های فیروزه ای و آینه كاری هایی كه به جای آنكه بر عظمت انسان به مثابه فروانروا یا اسطوره تأكید ورزند او را به خودشكنی و حقارت ذاتی در برابر معبود یكتا و ازلی و ابدی فرا می خوانند. هنرمند اسلامی مثل هنرمند پیش از اسلام از نوعی انتزاع بهره می برد اما انتزاع او به جای اینكه به اسطوره اشاره داشته باشد به معنا توجه دارد.
به عنوان مثال طرح اسلیمی، انتزاعی از گیاه است و گیاه نمادی از طبیعت. اما این طرح قابل تطبیق با شكل واقعی و خارجی گیاه نیست. در آن دست برده شده و انتزاع صورت گرفته است. به نقش هایی دوار و تكرار شونده آنالیزه شده كه شمایی كلی از نظم جهان طبیعت به نمایش بگذارند. نظمی كه پیش از هرچیز مفهوم وحدت در كثرت در آن قابل لمس و مشاهده است. این مفهوم انسان را از طبیعتی كه مبنای خلق اثر بود به جهانی ماوراء طبیعت می كشاند. جهانی كه در آن می توان وحدت اصلی حاكم بر كثرت های جهان طبیعت را جست و جو كرد.
این همان عالم معنای مورد توجه هنرمند اسلامی است. توحید معیار اصلی حاكم بر معماری اسلامی ایران است كه كمتر می توان در معماری پیش از اسلام آن را جست و جو كرد. در معماری اسلامی ایران خبری از خدایان نیست. چه انسانی مثل شاه و چه ابرانسانی مثل اساطیر.