سفرنامه بلوشر خاطره های كارگزار آلمانی ست كه رویدادهای سی سال از تاریخ ایران از كشته شدن ناصرالدین شاه تا بر سركار آمدن رضاشاه را نوشته است.
نویسنده مهرنوش محتشمی
ویپرت فون بلوشر در سال 1883 میلادی ( متوفی 1963 م) در شمال آلمان به دنیا آمد.
او در سال 1916 مدت كوتاهی در ایران كار كرد ، اما مأموریت وی به عنوان سفیر آلمان در ایران از سال 1931 تا 1935 بود. وی همچنین در مراكش و آرژانتین و فنلاند نیز خدمت كرد. از فون بلوشر، چندین كتاب به جای مانده و سفرنامه وی در ایران با نام اصلی Zeitenwende im Iran «گردش روزگار در ایران» ترجمه و منتشر شده است . در این كتاب اطلاعات جالبی در مورد ایران و فرهنگ و آداب و رسوم و سیاست، نگاشته شدهاست.
ماجرای سفرنامه از این قرار بود كه یك سال پس از شعلهور شدن جنگ جهانى اول، دولت آلمان دو هیئت را مأمور كرد تا یكى در ایران، موانعى در راه پیشرفت قواى روس و انگلیس كه با آن كشور در جنگ بودند، ایجاد كند و ایران را به ورود در جنگ جهانى برانگیزد؛ و دیگرى سراسر ایران را درنوردد، به افغانستان برود و امیر آن جا را تحریض به حمله به هندوستان كند، تا از این رهگذر بخشى از سپاهیان انگلستان در هندوستان گرفتار شوند و از جنگیدن در جبهه غرب بازمانند.
ویپرت فن بلوشر از اعضاى گروه اول؛ یعنى مأمور در ایران بود، و در كار خود توفیقهایى نیز بدست آورد؛ ولى پس از آنكه نیروى عثمانى در بغداد از انگلیسها شكست خورد، ناگزیر ایران را ترك گفت. اما باز پس از چند سال از طرف دولت متبوع خود به سفارت ایران منصوب شد و دو سالى در اوایل سلطنت رضاشاه سفیر آن كشور در ایران بود و شاهد حوادث و اتفاقهایى شد كه همه را همراه خاطرات سفر اول خود، در این كتاب به رشته تحریر كشیده است. بلوشر هنوز نیمى از مدت مأموریت خود را نگذرانده بود كه میانهاش با رضاشاه بر سر تملك كارخانه نساجى شاهى كه شاه به آن چشم داشت، بهم خورد و ناگزیر از مراجعت شد.
قسمت اول این سفرنامه، شرح حكومت موقت به ریاست نظامالسلطنه مافى و اوضاع و احوال حاكم بر آن روزگار و نیز روابط سه قدرت روس و انگلیس و آلمان با عشایر ایران است.
سوء استفاده لیندن بلات آلمانى در بانك ملى، حوادث پشت پرده ماجراهاى قتل شخصیتها در زندان قصر قاجار، چاپ مطبوعات كمونیستى از طرف دانشجویان ایرانى در آلمان، و اظهار نظر درباره دولتمردان ایرانى، از مطالب دیگر موجود در این سفرنامه است .
اما در مورد این كتاب و سایر نوشتههاى بیگانگان درباره ایران و به خصوص سفرنامهها، باید در نظر داشت كه این آثار از اطلاعات ناقص و داورىهاى ناروا و لغزشهاى گوناگون خالى نیست . به عنوان نمونه در این سفرنامه ، نویسنده به موضوع حجاب اشاره كرده، اگر چه خود اعتراف مىكند كه «مطلوبترین پوشش از نظر زنان است»؛ ولى نتوانسته موضوع را از نظر ایرانیان مورد تحلیل قرار دهد و شاهدى كه آورده زنى آلمانى است كه شوهر ایرانى اختیار كرده است و به ناچار مىبایست چادر بپوشد.
این سفرنامه خطاهاى دیگری هم دارد كه بیشتر اظهار نظرهاى سیاسى اوست كه معمولاً تابع وضع و موقعیت است.