سنت قصه گویی در ادبیات كهن فارسی

محمد قائم خانی شب گذشته در برنامه ی مجله ادبی فانوس با علیرضا سمیعی پژوهشگر ادبیات درباره ی سنت قصه گویی در ادبیات كهن فارسی گفتگو كرد .

1398/08/04
|
14:14

محمد قائم خانی شب گذشته در برنامه ی مجله ادبی فانوس با علیرضا سمیعی پژوهشگر ادبیات درباره ی سنت قصه گویی در ادبیات كهن فارسی گفتگو كرد .
محمد قائم خانی در ادامه ی بحث هفته ی پیش درباره ی رمان گفت : بسیاری معتقدند تعریف رمان بر اساس جدا شدن امر قصه از امر دینی و الهی تعریف می شود به این معنا كه انسان جدید به این نتیجه رسید كه انسان جدید به جای گفتن قصه هایی كه ریشه در ادیان داشته قصه ی خودش را بگوید و اینگونه بود كه رمان پدید آمد .
علیرضا سمیعی در ادامه اظهارات محمد قائم خانی گفت : معمولا قشرهای بالای جامعه و شخصیتهای فرهنگی با قصه گویی آشنا شدند . رمان نویسان تلاش كردند تا حساب خود را از افرادی كه در حوزه ی مسائل الهی قصه می گفتند جدا كند اما در ایان اینگونه نبود . اولین داستانهایی كه در ایران نوشته می شد سرشار از عناصر آسمانی بود .
علیرضا سمیعی در ادامه گفت : بسیاری از ما با داستان امیر ارسلان نامدار خداحافظی كردیم در صورتیكه این داستان را از پدربزرگها و مادربزرگهای خود بسیار شنیده ایم . این داستان یكی از قصه های قدیمی بود كه برای ناصر الدین شاه نقل می شد .داستانی هم چون امیر ارسلان نامدار نشان می دهد كه قصه گویی در ایران به لحاظ فرمی در مرز قصه گویی جدید و قدیمی است . مثلا عناصری چون زمان و مكان در آن دیده می شود شخصیت سازی در این قصه ها وجود دارد . مثلا در مثنوی معنوی شخصیتهای مختلف میبینیم . شخصیت هایی كه از عامه ی مردم هستند . و صرفا همه افراد صاحب نام و پادشاه و پیامبر نیستند . در رمان های جدید هم همین گونه است . شخصیتهای عادی ، زمان و مكان و شخصیتهای كه برگرفته از عموم مردم هست و زندگی مردم عادی بسیار مهم است و همین مسئله رمان جدید را از قصه گویی قدیم متفاوت می كند .

دسترسی سریع