مباد آن كه گمان كنید آنچه نقل می كنیم از سر تفنن یا دعوای بر سر لحاف ملّا ست . نه این
درد زبان فارسی و زبان حال دلسوزان زبان فارسی است .
نویسنده : باقر خلیلی
سخن از زبان فارسی است كه برخی واعظانِ « اندك دانِ بسیارگو» ی حوزۀ زبان دربارۀ سستیها و كاستیها وعیبهای آن بر مِنبرهای شورانگیز و جوان فریب « انقلاب واژگانی » شان سخنانی می گویند كه جمله به جمله نشانۀ دریافتِ نادُرُستِ خودشان از زبان فارسی است و گواهِ كج فهمی آنان از « پدیدۀ اجتماعی زبان » و انتظار هم ندارند كه وارثانِ واقعیِ زبان فارسی از كج اندیشی آنان نگران شوند. می گویند و با آرامشی تأسّف انگیز هم میگویند : « برخی نگرانِ آنند كه با هجوم واژههای نو و از یاد رفتنِ واژههای كهن به ویژه واژههای عربی ، رشتۀ پیوندِ ما با گذشته بریده خواهد شد . امّا این نگرانی نا بجاست »
آری ، آن « برخیها » از این بابت نگرانند و نگرانیشان هم سخت بجاست ، چون هجوم واژههای تازه اگر برای بیانِ مفهومهای نو بود ، فارسی زبانهای آگاه را نگران نمیكرد. شما با چه محكّ و منطقی « واژههای كهن » را « از یاد رفتنی » می شناسید ؟ شما كه مینشینید و برخی واژگان انگلیسی را جزء به جزء به فارسی ترجمه می كنید و با این ترفند واژههایی تازه مانند « رویكرد « ، « سود ناور» و« پیش انگاره » میسازید ، میخواهید این ها را جانشین كدام واژۀ كهنۀ بی معنی شدۀ مردۀ فارسی یا كدام واژه های عربیِ فارسی شدۀ سامی تبار بكنید ؟
شما بریده شدنِ پیوندِ زبانیِ ما با گذشته را نه فقط « نگرانی نا بجا » میدانید كه با غرور هم اعلام میكنید كه « این بریدگی هم اكنون بیش از نیم قرن است كه روی داده و هر روز باشتاب بیشتری از آن گذشته دور میشویم » از كدام گذشته ؟ از گذشتهای كه به تشخیص فرهنگستانهای « تكنفرۀ » شما و فرهنگستان « گروهی » آنان ، همۀ عقب ماندگیهای فكری و فرهنگی و سیاسی جامعۀ ایرانی از این بود كه فرهیختگان و روشنفكرانش از اختراع كلمۀ « گفتمان » ناتوان بودند و با پیروی از فیلسوفان و دانشوران ایرانی قرن چهارم و پنجم هجری همان واژۀ « گفتار» را به كار میبردند ، به همان معنایی كه با واژۀ فرانسوی « دیسكور » از ریشۀ لاتینِ « دیسكورس » تازه در اوایل قرن دهم هجری وارد زبان انگلیسی شد !
امروز هم « گفتار» در زبان فارسی و « دیسكورس » در زبان انگلیسی یعنی سخن ، گفتوگو، بحث ، جدل ، مناظره ، تبادل افكار، گفتار كتبی یا شفاهی ، مقاله ، رساله ، خطبه ، سخنرانی یا نوشتهای مشروح و مفصّل دربارۀ موضوعی معیّن و معمولاَ مهمّ و جدّی . و اكنون شما میخواهید بگویید كه « مفهوم » آن چیزی كه شما آن را « گفتمان » مینامید ، در سراسر دورۀ هزار و چند صد سالۀ « زبان فارسی » در حوزۀ شعور واندیشۀ هیچ كسی از هیچ نسلی تا امروزِ شما پیدا نشده بوده است ؟ و اگر پیدا شده بوده است ، قرن ها در مانده بودهاند كه در قالب چه واژه ای آن را بیان كنند ؟ اگر چنین گمانی داشته باشید ، اهانتی نابخشودنی به تاریخ تفكّر در « گذشته » ای است كه شما « فرهنگستانهای تكنفره » و پیروانتان دارید «هر روز باشتاب بیشتری از آن دور میشوید »
از نسلهای این چهل پنجاه سال ، آنان كه در جستجوی علّت عقب ماندگیها و نابسامانیهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در ایران ، خود را در میان لغتنامه های فارسی و انگلیسی « زمینگیر» كردهاند ، ناچار باید این واقعیت را بپذیرید كه « لغتنامه از روی زبان درست میشود ، نه زبان از روی لغتنامه »
در این باره باز هم می گوییم . والسلام