نورالدین عبدالرحمان جامی، شاعر مشهور و بزرگ قرن نهم هجری و از نامهای درخشان آسمان ادبیات پارسی است.جامی در سال 817 هجری قمری در خراسان متولد شد.جامی از سلاطین بزرگ عهد خود با سلطان حسین بایقرا نزدیكی داشت و مورد احترام این سلطان بود.
دمی با جامی / قسمت اول
نوشته : ارسطو جنیدی
با درودی به بلندای دماوند پر برف ایران زمین بر شما فرزندان ایران و عاشقان زبان و ادبیات پارسی.
این هفته به سراغ شخصیت برجستهء دیگری از سلك اندیشمندان و هنرمندان گرامی میهن می رویم و سه جلسه ای را با او سپری خواهیم كرد.
نورالدین عبدالرحمان جامی، شاعر مشهور و بزرگ قرن نهم هجری و از نامهای درخشان آسمان ادبیات پارسی است.
جامی در سال 817 هجری قمری در خراسان متولد شد. تحصیلاتش در سمرقند و هرات صورت گرفت و با تصوف و عرفان و علوم ادبی و دینی به نحوی بسیار عمیق انس پیدا كرد و بعدها به مرتبه ارشاد و تربیت سالكان حق رسید و در سلك مرشدان طریقهء نقشبندیه درآمد و بعد از وفات سعدالدین كاشغری، خلافت نقشبندیان به او رسید.
جامی از سلاطین بزرگ عهد خود با سلطان حسین بایقرا نزدیكی داشت و مورد احترام این سلطان بود.
وفات این عارف بزرگ و شاعر توانا در سال 898 رخ داده است.
جامی شاعری عارف و محقق و ادیب ممتاز عصر خود است. جامی در قالب آثارش یك مقلد است. مقلد است در غزل و نثر نویسی از شیخ اجل سعدی، مقلد است در داستان سرایی از حكیم نظامی گنجه ای. اما یك مقلد بسیار بسیار موفق و قابل تحسین. او را همچون امیرخسرو دهلوی و اسدی طوسی باید یكی از موفق ترین پیروان و مقلدان فردوسی، نظامی و سعدی به شمار آورد.
برای مثال، از گلستان جاویدان شیخ اجل سعدی، تقلیدهای بسیاری شده است اما بدون شك بهترین این تقلیدها و نظیره گویی ها، بهارستان جامی است.
از پنج گنج نظامی نیز فراوان پیروی شده اما هفت اورنگ جامی از همهء آنها به مراتب بهتر و موفق تر است.
آثار جامی بسیار زیاد است و متنوع.
مهمترین اثر وی هفت اورنگ است كه به مجموعهء هفت دفتر شعر او در قالب مثنوی اطلاق می شود و این دفترهای شعر به تقلید از خمسهء نظامی پدید آمده اند و نیز بوستان سعدی.
دیگر اثر مشهور جامی، چنان كه نام برده شد، بهارستان است كه به پیروی از گلستان سعدی نگاشته شده.
ذهنیت كلی اكثر ما این است كه تقلید نهایتاً دایره ای محدود دارد و یك شاعر مقلد هرگز نمی تواند به عظمت شاعران و نویسندگانی دست پیدا كند كه سعی در تقلید از آنها كرده است. این سخن بسیار درست و بجاست. اما یك گوینده مقلد اگر زبان و بیانی نیرومند و تخیلی خلاق داشته باشد می تواند قمری باشد كه به گِرد ستاره ای می چرخد و هرگاه كه آن ستاره دیده شود قمر آن نیز دیده خواهد شد.
امتیاز بزرگ جامی در مقایسه با دیگر مقلدان آثار نظامی و سعدی و فردوسی همین است. جامی كلامی شیرین، ساده و روان دارد و نیز قصه گویی بسیار خوب و خوش صحبت است. این امتیاز اخیر، یعنی توان او در قصه گویی سبب می شود باقی ضعفهای او در شعر چندان مجال بروز پیدا كنند.
برای حسن ختام بحث امروز قطعه ای بسیار شیوا و شیرین از مثنوی ((لیلی و مجنون)) را كه یكی از هفت دفتر هفت اورنگ است و به تقلید از لیلی و مجنون نظامی سروده شده، نقل می كنیم و در هفته بعد نیز قطعات دلكش دیگری را از این خاتم الشعرای ارجمند میهنمان پیشكش عاشقان ادبیات خواهیم كرد :
دید مجنون را یكی صحرا نورد
در میان بادیه بنشسته فرد
ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم
می زند حرفی به دست خود رقم
گفت ای مفتون شیدا چیست این
می نویسی نامه سوی كیست این
هر چه خواهی در سوادش رنج بُرد
تیغ صرصر خواهدش حالی ستُرد
كی به لوح ریگ باقی ماندش
تا كسی دیگر پس از تو خواندش
گفت شرح حسن لیلی می دهم
خاطر خود را تسلی می دهم
می نویسم نامش اول وز قفا
می نگارم نامه عشق و وفا
نیست جز نامی ازو در دست من
زان بلندی یافت قدر پست من
ناچشیده جرعه ای از جام او
عشقبازی می كنم با نام او