گفتگو با دكتر مختاری اصفهانی پژوهشگر تاریخ در برنامه سرزمین من
دكتر اصفهانی در این برنامه در موردذكاءالملك صحبت كرد و گفت :
محمدعلی فروغی؛ ادیب، نویسنده، مترجم، دولتمرد و سیاستمدار، ملقب به ذكاءالملك (1254ش – 1321ش) از خاندانی اهل ادب و نویسندگی در تهران چشم به جهان گشود. او فراماسونر، مؤسس لژ بیداری و از فعالان و مبارزان انقلاب مشروطه بود و در انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی نقش اساسی داشت. مراسم تاجگذاری رضاشاه را در مقام اولین نخستوزیر دورهی پهلوی برگزار كرد و در سرانجام كار رضاشاه، متن استعفای او را هنگامی كه آخرین نخستوزیرش بود، نوشت. اصفهانی در ادامه در مورد وجهه شخصیتی فروغی صحبت كرد و گفت : محمدعلی فروغی كه سیاستمداری محافظه كار بود، در مقابل رویۀ حكومتی رضاشاه سیاست مماشات در پیشگرفت و در شش سال آخر سلطنتش از كارهای اجرایی به كل كنار كشید و بقیه زندگی خود را صرف امور علمی و ادبی كرد. تحقیق، تألیف و ایراد سخنرانی در مجامع فرهنگی فعالیتهای او در این دوران را تشكییل میداد. اولین ترجمههای او در هفتهنامهی تربیت چاپ شدند. كتابهای "ثروت ملل" و "تاریخ ملل مشرق زمین" از دیگر آثار او هستند. مهمترین اثر تألیفی فروغی كه در سالهای پایانی عمرش به نگارش درآورد، "سیر حكمت در اروپا" است كه بخشی از آن ترجمۀ "گفتار در روش راه بردن عقل" اثر دكارت است. فروغی در این اثر كوشید بنیاد فلسفه و دلایل مدرنیته در غرب را بیان كند. در مورد این اثر برخی بر این باورند كه «فروغی با هدف نشر فلسفۀ غرب و به انزوا كشاندن فلسفه و حكمت شرق، به ویژه فلسفۀ اسلامی به نگارش این كتاب دست زده است.» مختاری در ادامه گفت :
بیشك نفوذ سیاسی در كشورهای تحت استعمار بدون تصرف قلمروهای فرهنگی آنها میسر نبوده و تا وقتی این دروازهها فتح نشوند، امكان غارت منابع آن كشورها، نه فراهم شده و نه تداوم مییابد. همواره بنیانهای فرهنگی و اعتقادی كشورهای جهان سوم اولویت نخست و اساسی استعمارگران برای تحقق اهداف استعماری خود بوده تا با تربیت دانشآموختگانی از همان كشورها بدون صرف هزینههای نظامی، استعمار خود را ضمانت بخشند. مدرسهی علوم سیاسی یكی از نمونههای مشخص چنین محیطی بود. این مدرسه در 1278ش توسط دو تن از فراماسونهای معروف و انگلوفیل به نامهای "میرزا نصرالله خان مشیرالدوله" و پسرش "میرزا خسنخان مشیرالملك" تأسیس شد. تحصیلكردگان این مدرسه بعدها با فعالیتهایی كه بر اساس این تربیت در عرصهی اجتماع و سیاست داشتند، روشن كردند كه هدف از تأسیس این مدرسه رواج فرهنگ استعماری غرب و مبارزه با عناصر اسلامی بود. نگاهی به برخی از چهرههای مطرح در این مدرسه، مؤید این ادعاست: اردشیر جی ریپورتر از جاسوسهای برجستهی انگلستان و از كسانی كه در ترقی و بركشاندن رضاخان نقش مهمی داشت، در این مدرسه "تاریخ باستان" درس میداد. "رجبعلی منصور" پدر حسنعلی منصور، "ادیبالسلطنه،" "ابوالقاسم انتظامالملك" از دیگر چهرههای مطرح این مدرسه و از شاخصترین رجال وابسته به شمار میآمدند كه در تحولات و وقایع سیاسی كشور نقش فعالی داشتند. آنانی هم كه از این مدرسه فارغالتحصیل شدند، به چهرههایی در خدمت مقاصد انگلیس و آمریكا تبدیل شدند و در مصدر بسیار از امور قرار گرفتند. محمدعلی فروغی همانطور كه قبلاً ذكر شد در مدرسه "تاریخ ایران" را تدریس میكرد كه به شهادت شاگردانش همواره در پی تبیین جایگاه انگلستان برای ایران به عنوان تكیهگاه بود و همواره بر این موضوع تأكید داشت كه بدون تكیه بر انگلستان نمیتوان به ترقی و پیشرفت رسید. مطلبی كه گفتههای "میرزا ملكمخان" را یادآور میشد. خان ملك ساسانی یكی از محصلان مدرسه گفته است: خوب به خاطر دارم یك روز درس تاریخ داشتیم و گفتگو از مستعمرههای انگلیس بود و این پرسش كه آیا خود اهالی قادر به ادارهی مملكت خود هستند یا نه؟ و محمدعلی فروغی با طرح سؤال دیگری در پاسخ به این پرسش و آن این كه آقایان شما هیچ وقت سرداری برای دوختن به خیاط دادهاید؟ نتیجه گرفت كه بدون كمك انگلستان نمیتوان كاری كرد: «... ایران شما مثل آستین بیحركت است كه تا دست انگلیس در آن نباشد، ممكن نیست تكان بخورد...»[44] فروغی وقتی هم كه به ریاست مدرسه منصوب شد، به تلاشهای خود برای متقاعد كردن محصلان كه اینگونه بیاندیشند، ادامه داد. متأسفانه سایر اساتید مدرسه نیز جانبداری خود را از انگلیس پنهان نمیكردند و اندیشهها و عقاید مشابه فروغی را میان محصلان ترویج میكردند. محمدعلی جمالزاده از دیگر محصلان این مدرسه نیز به این موضوع اشاره كرده است. «این مدیران و معلمان كه اغلبشان فقط برای این انتخاب شده بودند كه شاگردان را از طریق وطنپرستی منحرف و به خدمتگزاری اجنبی تشویق كنند، در سر كلاس، موضوع درس را كنار گذارده و راجع به اصل مقصود صحبت میكردند... سید ولیالله خان... هم كه تشریح درس میداد... سر درس فرمودند: ایران مثل خزهای است كه به دیوار استخر چسبیده باشد و دولت انگلیس به منزلهی آن دیوار است كه اگر نباشد، خزه وجود خارجی ندارد... دستور ذكاءالملك و منصورالملك و باقر كاظمی همیشه این بود كه نبایستی اشخاص باسواد، باهوش جزو كارمندان وزارت خارجه درآیند... با كمال اطمینان میتوان گفت كه مدرسهی علوم سیاسی تهران، خدمت خود را به اجنبی به بهترین وجه انجام داد...»