گفتگو با دكتر موسی عربی دانشیار ادبیات عرب دانشگاه شیراز و استاد ادبیات پایداری در برنامه ققنوس
دكتر عربی در این برنامه در مورد مضمون فلسطین در ادبیات عرب صحبت كرد و گفت : مساله فلسطین، همواره به عنوان یكی از مهم ترین مضامین شعری در میان شاعران معاصر عرب بوده است. وجه اشتراك همه این شاعران، تأكید بر پایداری مستمرّ تا رسیدن به پیروزی و آزادی فلسطین است. از نگاهِ آنها، سلاح مقاومت، تنها وسیله ممكن برای مقابله با بیدادگری های دشمن صهیونیست و نجات مسجدالأقصی است. شاعرانی كه در راستای مقاومت ملت فلسطین شعر سروده اند، دو گروه هستند؛ گروه اول شاعران بومی فلسطین هستند كه با زبان و قلم در مسیر استقلال و آزادی وطن خویش گام برداشته اند؛ و گروه دوم شاعرانی هستند از كشورهای دیگر، كه فریاد مبارزه را بر علیه دشمنان صهیونیست در سروده های حماسی خود متجلّی ساخته اند. او در ادمه گفت : سرزمین فلسطین برای جهانیان سرزمین موعود است. ادبیات پایداری یا ادبیات مقاومت،نوعی از ادبیات است كه تحت تاثیر شرایطی مانند جنگ، اشغال، ظلم و ستم، خفقان وغیره نوشته میشود و مضمون آن، تشویق به مقاومت در برابر جریان ظلم و جور است. فلسطین اوج درگیری ظالم و مظلوم است به همین خاطر در ادبیات عرب شاهد این نبرد بین ظالم و مظلوم هستیم.
برای بررسی بهتر و عملیتر موضوع، لازم است به پیشینه و گذشتهی ادبیات فلسطین توجه كنیم، از طرفی میدانیم فلسطین بیش از سایر كشورها، همواره در تلاطم و تصادم حوادث مختلف سیاسی بوده است، به این ترتیب، دادن تصویری از ادبیات این ملت، بدون پرداختن به حوادث سیاسی و تاریخی آن امكانپذیر نیست. بر ابن اساس، ادبیات فلسطین در قالب سه دورهی تاریخی بررسی میشود. نكته قابل توجهی دیگر این است كه «شعر» بخش عظیم و عمدهی میراث ادبی فلسطین را تشكیل میدهد و نوع ادبی داستان تقریبا در انزوا قرار دارد، بر این اساس ادبیات فلسطین با توجه به حوادث سیاسی و تاریخی این كشور به چند مرحله تقسیم میشود:
1. دورهی حكومت عثمانیها در شام (كه فلسطین بخشی از آن محسوب میشد.)
2. دورهی قیومیت بریتانیا بر فلسطین.
3. دورهی حكومت اسرائیل یا صهیونیست بر فلسطین و آغاز آوارگی فلسطینیان.
او در پایان گفت : سال 1952 نقطه عطف دیگری در روند مبارزات فلسطین بر ضد اشغالگران بود. در این سال انقلاب مصر، تأثیر شگرف در روحیهی مقاومت فلسطینیان بر جا گذاشت. این انقلاب، نخستین واكنش مثبت جهت اعتراض به نهادهای پوسیده و حاكم بر سرنوشت جامعهی عرب و نیز نخستین شعلهی امید در قلب خلق فلسطین و زایشی دوباره برای درك توانایی رهاساختن میهن از چنگ بیگانگان در وجدان آنان بود. لیكن این احساس آنچنان تبلور آشكاری نیافته بود، تا اینكه تهاجم سهگانه استعمارگران اسرائیل، انگلیس و فرانسه بر مصر در سال 1956 روی داد كه ستیزی رودرروی میان خلق عرب از یكسو و تجاوزگران صهیونیست با یاری انگلیس و فرانسه از سوی دیگر بود. تودههای رزمندهی عرب در «پُرت سعید» آنچنان نبردی پایاپای و گسترده كردند كه نیروهای مهاجم ناگزیر به عقبنشینی و شكست شدند. این پیروزی تأثیر بسیاری بر شاعران فلسطینی گذاشت و این باور را كه میتوان بار دیگر به مبارزات برخاست و با اشغالگران نبرد كرد، در اندیشهی آنان پدید آورد. بعد از این پیروزی شاعران فلسطینی را میبینیم كه از روی خاك تحت تسلط بیگانه سركشی آغاز میكنند، یعنی از همانجایی كه صهیونیستها میپنداشتند دیگر از آن آوایی بر نخواهد خاست و تا ابد خاموش خواهد ماند.
این خون تازه كه در رگهای شاعران فلسطینی جاری شد، شعر مقاومت را اصیلتر و بارورتر ساخت و شاعران در ردههای نخست مبارزه ایستادند و سختترین شكنجه و انتقام و سركوبی به خود دیدند. این شعر جوشان انقلابی شبكهی اسرائیل را به واكنش شدید واداشت و آن آغاز ژوئن 1967 بود كه بسیاری از این شاعران را به زندان انداخت. از جمله سمیح القاسم، محمود درویش، سالم جبران و... و بسیاری ستمهای دیگر. لیكن روشنفكران فلسطینی و مبارزان آزادهی نسل امروزین، هیچگاه به رغم فاجعه 1967 پایداری و ایستادگی خود را از دست ندادند و با عزمی استوار و ارادهای پولادین، راه نخستین راهروان راه آزادی كه هستهی آغازین مقاومت را در سال 1936 بنیاد نهادند، تا دست یافتن به فلسطینی آزاد و سرافراز پیمان بستند. «محمود درویش» سخنگوی راستین این مرحلهی نوین در شعر معاصر فلسطین است. مرحلهی امید، خوشبینی، سركشی و انقلاب