گفتگو با عترت اسماعیلی نویسنده داستانهای «تناردیه را من كشتم» در برنامه ققنوس
اسماعیلی در این برنامه در مورد نشر كتاب تناردیه كه توسط انتشارات ققنوس چاپ شده است صحبت كرد و گفت : این مجموعه سال گذشته به چاپ رسیده است و قرار است در نمایشگاه كتاب امسال هم برای علاقه مندان عرضه شود. او در ادامه افزود : در كتاب تناردیه را من كشتم زنها هركدام در مقطعی از زندگیشان خواستهاند یا مجبور شدهاند از دایرۀ امن خود بیرون بیایند، تا از مرزی كه آنها را از دنیای اطرافشان جدا كرده است رد شوند. روایت همۀ این گذرها در همۀ داستانها در دنیای واقعی رخ نمیدهد، و هستند زنهایی كه فقط در رؤیاهایشان همان میشوند كه میخواهند.
فضای متفاوت هركدام از قصهها نشان میدهد نویسنده قصد دارد ما را با دنیایی چند بعدی آشنا كند، كه در هر بعد از آن زنها بابت از مرز گذشتنشان بهای خاص خود را میپردازند. اسم اثر نام یكی از داستانهای كتاب هست و به نظرم رسید كه شاید برای روی جلد عنوان پر كششی باشد. چراكه نوعی تعلیق برای مخاطب ایجاد میكند. با توجه به اینكه «تناردیه» یك شخصیت شناخته شده بین مردم، حتی مخاطب عام، هست حدس زدم این عنوان كه «تناردیه را من كشتم» به چه معنا میتواند باشد، شاید برای مخاطب جذاب باشد.
در مورد طرح جلد، در جلسهای كه با مدیر نشر ققنوس آقای حسینزادگان داشتم ایشان گفت طرح جلد با خودمان است اما اگر خود نویسنده ایدهای دارد ما استقبال میكنیم. به همین دلیل این طرح را كه ایده خودم بود و توسط دخترم عكس گرفته شده پیشنهاد دادم و نشر هم با آن موافقت كردند و طرح كار شد. البته كه روی عكس و طرح پیشنهادی كار طراحی جلد انجام شده است. اسماعیلی در پایان گفت : داستان نویسی آدم را جسور میكند. گاهی اوقات وقایعی را میبینیم و بیان میكنیم و گاه میبینیم و نمیگوییم. در داستانهای این اثر سعی كردم آنچه از وقایع پیرامونم درك كردم بیان كنم. بخشی از آن وقایع دغدغههای دورنی خودم هستند. بالاخره از دوران كودكی تا كنون تجاربی كسب كردم و نقدهایی را بر روند جامعه داشتم و بهعنوان یك معلم و خبرنگار با مسائلی درگیر بودم كه حالا در فرصتی كه پیش آمده توانستم در قالب داستان حرفهایی كه باید میزدم را بازگو كردم. چون معمولاً نویسندهها آدمهایی نیستند كه در جوامع سیاسی و … حضور فعالی داشته باشند بلكه نقدهای خودشان در مورد اتفاقات مختلف جامعه را در قالب داستان عرضه میكنند. من هم سعی كردم دغدغههای ذهنی خودم را در داستانهای این اثر عنوان كنم. دغدغههایی كه بخشی از آنها مسایل روز جامعه بوده و بخشی دیگر با تحقیق و پژوهش در زندگی افراد جامعه خلق شده است. من سعی كردم 15 داستان كوتاه خلق كنم كه هركدام در حین مرتبط بودن باهم، هركدام بهطور مستقل حرفی برای گفتن داشته باشند تا دقایقی مخاطب را با خودش درگیر كنند كه در مورد شخصیت داستان فكر كند.