گفتگو یا سید مهدی موسوی نویسنده در برنامه كتاب فرهنگ
موسوی در این برنامه در مورد یكی از شخصیت های ارزشمند و متفكر دوران آیت الله طالقانی صحبت كرد و گفت :
كارنامه زندگی طالقانی به تمامی مبارزه، زندان و تبعید است. گویی شخصیت وی با سكوت و سكون نا آشنا بوده است. نویسنده كتاب، وی را نخستین زندانی سیاسی می داند كه در زمان رضا شاه، به جرم دفاع از زن محجبه ای كه مأموران رضا شاه به وی توهین كرده، قصد برداشتن چادر وی را داشتند، دستگیر و زندانی شد. آنان عدم جواز حمل عمامه از جانب وی را بهانه دستگیری او قرار داده بودند.
طالقانی به جهت مخالفت با انقلاب سفید شاه، در بهمن 1341 دستگیر و زندانی شد. او در ایام محرم تظاهرات های سیاسی - مذهبی را هدایت و سخنرانی های پرشوری ایراد می كرد؛ به گونه ای كه توسط رژیم دستگیر و زندانی شد. دستگیری وی عكس العمل بسیاری علما را به دنبال داشت از جمله امام خمینی در مورد دستگیری ایشان و برخی دیگر از اعضای نهضت آزادی در اطلاعیه ای نوشت: اینجانب و اشخاص با وجدان و با دیانت متأسفیم از مظلومیت این اشخاص كه به جرم دفاع از اسلام و قانون اساسی، محكوم به حبس های طویل المدت شده و باید با حال پیری و نقاهت در زندان، برای اطفای شهوات دیگران به سر برند.
طالقانی علاوه بر زندان، مجازات هایی همچون تبعید را نیز تحمل كرده بود. وی مدت شش ماه در زابل و یك سال در بافت تبعید بود.
فعالیت های طالقانی گسترده و متنوع است. وی از تمامی فرصت هایی كه گمان می برد، به افزایش آگاهی جوانان و بهبود بینش و نگاه آنان نسبت به اسلام كمك می كند، بهره می برد.
در سال 1320 كه رضا خان تبعید شد و فضای سیاسی آزادی خوبی یافت، طالقانی با همكاری یكی از فرهنگیان، كانون اسلام را بنیان نهاد كه از جمله اعضای اصلی آن مهندس مهدی بازرگان، دكتر یدالله سحابی، حجت الاسلام عبدالحسین ابن الدین و علی اردلان بودند. در این كانون، مباحث دینی و علمی مطرح می شد. طالقانی تفسیر قرآن می گفت و بازرگان بحث علمی مطهرات در اسلام را مطرح می كرد. مجله دانش آموز نیز از سوی كانون منتشر می شد و افزون بر آن، كلاس های درس و انجمن های خیریه، برای كمك به فقرا در زمان جنگ نیز دایر شده بود.
طالقانی افزون بر جلسات كانون اسلام، در انجمن اسلامی دانشجویان نیز شركت داشت. انگیزه اصلی وی از شركت در این انجمن، برداشتن دیوار جدایی میان دانشجویان و طلاب علوم دینی بود. وی بیشترین ارتباط را با جوانان برقرار می كرد و بر این عقیده بود كه باید قرآن را وارد زندگی و جامعه كرد. این انجمن، همچنین برای مقابله با تبلیغ زیاد توده ای ها و بهایی ها در میان دانشجویان تشكیل گردید و اهداف آن عبارت بود از: اصلاح جامعه بر طبق دستورات اسلام، كوشش در ایجاد دوستی و اتحاد بین افراد مسلمان، مخصوصاً جوانان روشنفكر، انتشار حقایق اسلام به وسیله ایجاد موءسسات تبلیغاتی و نشر مطبوعات و مبارزه با خرافات. این انجمن از وعاظ و اساتید و نویسندگان دعوت به همكاری می كرد و طالقانی از جمله این افراد بود.
از مراكز دیگری كه طالقانی با جوانان و دانشجویان ارتباط برقرار می ساخت، مدرسه سپهسالار (شهید مطهری كنونی) بود كه محل برخورد دو دسته دانشجویان رشته های علوم قدیم و جدید در تهران بود. طالقانی روی یكی از سكوهای نزدیك كتابخانه مدرسه و دانشكده معقول و منقول كه محل تراكم رفت و آمد دانشجویان و اهل علم بود می نشست و جوانان دور او جمع شده، از او سوال می كردند و او با تكیه بر آیات قرآن، مناسب با مسائل روز، به آنها پاسخ می گفت.
تحولی كه طالقانی در مساجد ایجاد كرد، مثال زدنی است. وی درب مساجد را به روی جوانان تحصیل كرده و دانشجو باز كرد. مسجد هدایت كه طالقانی در آن فعالیت می كرد، پایگاه جوانان و دانشجویان و نخستین مركز هدایت جوانان و روشنفكران به حساب می آمد. طالقانی علت پایه گذاری مسجد را روشنگری جوانان با قرآن، اسلام اصیل و آشنا كردن جوانان با سرچشمه، منبع و اصل دین (قرآن و سنت پیامبر و ائمه هدی) می داند. وی سخنرانان غیر روحانی را به مسجد كشاند و خود پای سخنرانی آنان می نشست.
دانشسرای تعلیمات دینی، با هدف تربیت معلم تعلیمات دینی برای مدارس كه به اهتمام دكتر سحابی تاسیس شد، انجمن اسلامی معلمان، انجمن ماهانه دینی(1341 - 1339) كه مورد توجه فراوان واقع شده بود، از دیگر مراكزی بود كه طالقانی در آنها فعالیت می كرد.
موسوی در ادامه در مورد كتاب های تفسیر و دینی ایشان صحبت كرد و گفت :
تفسیر پرتوی از قرآن یا درسهایی از تفسیر پرتوی از قرآن عنوان تفسیری است ناتمام از مرحوم آیتالله سید محمود علائی طالقانی (1286- 1358 ه. ش). این تفسیر كه طی قریب به 40 سال تالیف شده است، در 6 مجلد و شامل تفسیر برخی سورههای نخست قرآن كریم و تمامی سورههای جزء سی میباشد. در جلد اول سوره حمد تا آیه 144 سوره بقره، در جلد دوم بقیه سوره بقره، در جلد سوم سوره آل عمران، در جلد چهارم جزء سیام از ابتدا تا آخر سوره الطارق، در جلد پنجم بخش پایانی جزء سیام و در آخرین جلد یعنی جلد ششم 22 آیه نخست سوره نساء تفسیر شده است.
آیتالله طالقانی در مقدمه كتاب نوشتهاند من خودم را مفسر نمیدانم و پرتوی از قرآن كه به ذهن من تابیده است را به كاغذ منتقل میكنم... این سخن كه نقد حال مولف میباشد، به منزله قانونچه كتاب است كه بر سراسر تفسیر سایه افكنده است. شرایط تالیف كتاب به گونهای بود كه مولف به روش خاصی از تفسیر گرایش یابد، روشی كه شاید در صورت تغییر شرایط، انتخاب نخست ایشان نبود.