صائب تبریزی با قریحه ی ناب شیراز

به مناسبت دهم تیرماه روز بزرگداشت صائب تبریزی

1402/04/10
|
22:21

قیاسی بر اشعار صائب تبریزی و حافظ شیرازی
نظیره‌گویی یكی از خصوصیّات شعری صائب تبریزی است. بیشترین استقبال‌های صائب از غزلیات مولوی است. حدود 60 غزل مولوی را با اشاره به نام او (مولوی، مولانا، ملا، ملای روم، عاشق شمس و...)سروده است. پس از مولوی، حافظ دوّمین شاعری است كه مطمح نظر صائب بوده است. به طور كلّی صائب در مقابل 188 غزل از دیوان حافظ، حداقل 290 غزل سروده است. (معیار ما در این آمار، غزلیات هم وزن و قافیه و ردیف است، حتی اگر صائب غزل خود را به استقبال غزل شاعر دیگری سروده باشد)؛ امّا از این تعداد فقط 28 غزل حافظ را با نام (حافظ، خواجه و گاهی با تضمین مصرعی از او) استقبال كرده و در مقابل این 28 غزل، 29 غزل سروده است (در یك مورد در مقابل دو غزل حافظ یك غزل سروده، و در دو مورد در مقابل یك غزل حافظ دو غزل سروده است).گاهی استقبال او از غزل دیگران به صورت كنایه و مبهم است؛ مانند: غزل 3741 كه می‌گوید: (جواب آن غزل است این كه عارفی گفته است...)

چنانكه گفتیم در دیوان صائب، حدود 290 غزل هم وزن و قافیه و ردیف با غزلیات حافظ وجود دارد؛ امّا در بسیاری از موارد این مشابهت تصادفی است. ما در این مقاله فقط غزل‌هایی را بررسی كرده‌ایم كه صائب صریحاً اذعان كرده است كه غزل خود را به استقبال غزل حافظ سروده است. گاهی اوقات صائب چندین غزل را در جواب یك غزل حافظ سروده است؛ چه در غزلیاتی كه به اسم او تصریح كرده و چه در غزلیاتی كه اسم او را ذكر نكرده است. گاهی نیز برعكس، یك غزل را در جواب دو غزل حافظ گفته است. از این مهم‌تر در دیوان صائب غزلی با مطلع:



صفیر شهپر توفیق حسن آواز است






كمند عشرت رم كرده رشتۀ ساز است


(غزل/ 1687)



وجود دارد كه در بیت پایان می‌گوید:



ز جام حافظ شیراز مست گردیده است






كلام صائب از آن رو شراب شیراز است


با توجه به اینكه در تمام غزل‌هایی كه صائب در مقطع آنها به نام حافظ یا خواجه اشاره كرده است، بدون استثنا به غزلی از حافظ نظر داشته و در اكثر مواقع مصرعی از حافظ را نیز تضمین كرده است، شاید بتوان حدس زد كه غزلی بر این وزن و قافیه در بعضی از نسخ دیوان حافظ، یا نسخه‌ای كه در دسترس صائب بوده، وجود داشته است. هر چند امكان دارد، صائب فقط جهت تبّرك به نام حافظ شیراز، مقطع غزل را به نام او مزیّن كرده باشد.

صائب علاوه بر تتبع از غزلیات حافظ، كه در مورد آنها بحث خواهد شد، به تقلید و استقبال غزلیات شاعران دیگری هم از قدما و معاصران خود پرداخته است. حتی گاهی اوقات به تتبّع غزل كسی پرداخته كه شاید از شاعران گمنام سبك هندی بوده است. «صائب سودایی به نظیره‌گویی داشته، به حدی كه می‌توان تصوّر كرد، یكی از انگیزه‌های وی در سرودن غزل همین امر بوده است، تنها به استقبال بزرگانی چون سنایی، عطّار، مولوی، سعدی و حافظ اكتفا نكرده؛ بلكه به نظیره‌گویی از شاعران دسته دوم و حتی معاصران خود برخاسته و شاید قریب هفتاد یا هشتاد شاعر را مورد طبع آزمایی قرار داده است» (دشتی،1364 :12). در دیوان صائب حداقل به نام77 شاعر اشاره شده است كه بیش از 20 شاعر برای ایرانیان ناآشنا هستند. علاوه بر آن گاهی اوقات به كنایه از شاعری نام برده كه شاید بعضی از آنها خارج از مرزهای ایران بوده باشند.

استقبال‌های صائب از حافظ

در اینجا برای دوری از اطالة كلام، فقط به ذكر مصرع اوّل غزل‌های حافظ و صائب اشاره می‌شود (مصرع‌های اوّل از غزل حافظ و مصرع‌های دوم از صائب است):

1- غزل حافظ( 16) غزل صائب(941)

خمی كه ابروی شوخ تو در كمان انداخت(16)

بنفشـه پیش خطـت قفل بر زبان انداخــت(941)

اگر چه عرض هنر پیش یار بی ادبـی است(64)

ز یار لطف نهان خواستن فزون طلبی‌است(1763)

عیب رندان مكـن ای زاهد پاكیزه سـرشت(80)

پشـت آیینـه بود پردۀ مستـوری زشــت(1626)

مطـرب عشـق عجب ساز و نـوائی دارد (123)

ذرهّ‌ام چشـم به خـورشیـد لقـایـی دارد(2778)

شاهد آن نیسـت كه موئـی و میانـی دارد(125)

هر كف خاك ز احســان تو جانـی دارد(2770)

سال‌ها دل طلـب جام جـم از ما می‌كـرد(143)

آن كـه منع من مخمـور ز صهـبا می‌كرد(2954)



در چمن جلوه‌گر آن قامـت رعنا مـی‌كرد(2958)

نه هـر كه چهره بر افروخـت دلبری داند(177)

نـه هـر سخـن شـناسی سخــنوری داند(3534)

دوش دیدم كه ملائك در میخـانه زدنـد(184)

نغـمة عشـق به گوش من دیــوانه زدند(3509)

نقـدهـا را بـود آیا كه عیـاری گیـرنـد(185)

مهـر را سوختـگان بوتـة خـاری گیـرند(3522)

غـلام نرگـس مسـت تو تـاجـدارانـند (195)

سپـند خـال لبـت آتـشـین عـذارانـنـد (3954)

آن یار كزو خانۀ ما جای پری بود حافظ(216)

تا منــزل مـن بـادیـۀ بی خـبـری بـود (4425)

بـر ســر آنـم كه گـر ز دسـت برآیـد(232)

از كـمـرش كـام دل چـگـونه برآیـد؟ (4363)

مــژده ای دل كه مسـیـحا نـفـسی مـی‌آید

دعـوی عشـق زهـر بو الهـوسی می‌آیـد(3638)



(در نسخة غنی- قزوینی وجود ندارد)

ای صـبا نكـهتـی از خـاك ره یار بـیـار(249)

ای صبا برگی از آن گلشـن بی خار بیـار(4675)

هزار شكر كه دیدم به كام خـویشـت باز (258)



منم كه دیده به دیـدار دوسـت كردم بـاز(259)

دگـر كه را كنـم از اهل درد مـحـرم راز؟(4791)

بـیا و كـشتـی ما در شـط شـراب انـداز(263)

بگـیر جـام هـلالـی ز رخ نـقـاب انـداز(4794)

گلـعـذاری زگـلسـتان جـهان ما را بـس(268)

طاق ابروی تو از كـون و مكـان ما را بـس(4846)

اگر رفیـق شفیـقی درسـت پیـمان بـاش(273)

ز خـار زار تعلّـق كـشیـده دامـان بـاش(5003)

صوفی گلی بچین و مرقّع به خـار بخـش(275)

صبـح اسـت ساقیا قدح خوشـگوار بخش(5057)

شراب تلخ می‌خواهم كه مردافكن بود زورش(278)

شرابی را كه چون پروانه گردد گرد سر طورش(4938)

چـو برشكـست صبـا زلـف عنبـر افشـانش(280)

چــنـان ز دل گـذرد صـاف تیـر مژگـانــش(5019)

به وقـت گل شـدم از تـوبۀ شراب خجل(305)

نیـم ز پرسـش محشـر به هیچ باب خـجل(5252)

ما بدیـن در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم(366)

گرچـه با كوه گرانـسـنگ گنـاه آمـده‌ایـم(5687)

ز در درآ و شـبـسـتـان مـا منّـوّر كــن(397)

دمیـد صبـح، سر از خـواب بیخودی بركن(6357)



ترا كه گفـت وطـن زیر چرخ اخـضر كن؟(6358)

ناگـهـان پرده برانـداخـتـه‌ای یعنـی چه(420)

سرو مـن طرح نو انـداخـتـه‌ای یعنی چه؟(6613)

ای كه در كـوی خرابـات مقـامـی داری(448)

رخـصـت بـوسـه اگر از لب جـامی داری(6831)

ای بیخبر بكـوش كه صاحب خبر شـوی(487)

چنـدان به خضر ساز كه از خود بدر شوی(6964)

دسترسی سریع