در وصف استاد فریدون جنیدی به مناسبت 20 فروردین سالروز تولد ایشان
در معرفی شخصیت و نگرش فریدون جنیدی شاید این خاطرۀ چند سطری بهتمامی گویا باشد. این خاطره بازمیگردد به 1345 خورشیدی، زمانی كه فریدون جنیدیِ جوان در كلاس درس تاریخ فرهنگ مرحوم عیسی صدیق نشسته بود و استاد داشت درباره تلاشهای هِنری راولینسونِ اروپایی كه با بررسی كتیبه بیستون توانسته بود، خط میخی را بخواند، دادِ سخن میداد و میگفت كه «یك اروپایی برای خواندن سنگنوشته ایرانی سی سال زمان نهاد، شما كه ایرانی هستید آیا حاضرید برای كشور خودتان سه سال از عمر خودتان را بگذارید». در این هنگام فریدون جنیدی برمیخیزید و خطاب به استاد میگوید كه «استاد، مگر شما آن ایرانیان را كه سی سال بر سر كار پژوهش جان و زمان نهاده باشند، نمیشناسید؟ مگر فردوسی برای زنده نگهداشتن اندیشه و فرهنگ و زبان ایرانی سی سال زمان ننهاد، با آنكه بارها گفته شده است كه نان جوین نیز بر سفره نداشته است؟ مگر استاد دهخدا بیش از سی سال زمان بر سر فرهنگ ننهاد؟ هنوز كفن دهخدا خشك نشده است، شما به جای آنكه جوانان را برانگیزید تا سی، چهل سال از زمان خود را بر سر فرهنگ ایران بنهند، آنان را كوچك میشمارید تا در خود ننگ ببینند و خویش را درخور و شایسته سرزنش بشمارند؟ اكنون برای آنكه بدانید جوانان ایرانی سی سال از زندگی خود را بر سر فرهنگ ایران مینهند، همین جا به شما میگویم: من، فریدون جنیدی، جوان ایرانی، تا پایان زمان خود، زندگی خویش را در راه پژوهش در فرهنگ ایران خواهم افشاند».
در روزگار معاصر محققان ایرانی و غیرایرانی بر پایه نسخههای خطی گوناگونی از شاهنامه فردوسی، این كتاب را تصحیح كردهاند و به زیور طبع آراستهاند. از جمله این تصحیحها میتوان به نسخههای جلال خالقی مطلق، ژول مول، عزیزالله جوینی، محمد دبیرسیاقی و نسخه معروف به چاپ مسكو اشاره كرد.
در این میان، فریدون جنیدی نیز یكی از تصحیحهای متأخر شاهنامه را انجام داده و منتشر كرده است. شاهنامه تصحیح جنیدی نخستین بار در 1387 و در شش دفتر منتشر شد كه دفتر نخست، پیشگفتار است و پنج جلدِ دیگر، متن شاهنامه را دربردارد.
یكی از كتاب های معروف جنیدی كتاب داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی است.
تمام گفتارهای این كتاب بر مبنای شاهنامه و با اتكاء به كشفیات باستانشناسی نگاشته شده. برای مثال خانهسازی و پیدایی پارچه كه در شاهنامه به آن شاره شده یكی از هزاران نكتهی تاریخی موجود در این گفتارها میباشد. دراین كتاب حقایق تاریخی متفاوتی دربارهی ایران باستان در مقایسه با آنچه در باور عموم ودر منابع دیگر است، توضیح داد: در شاهنامه حقایق تاریخی ذكر شده كه تا كنون مورد توجه قرار نگرفته و به پژوهشهای باستانشناسی قابل استناد است و یا حتی در خود شاهنامه به صراحت بیان شده اما تحریف شده است. برای مثال در منابع دیگر ذكر شده كه سلطان محمود غزنوی از نگارش شاهنامه حمایت میكرده اما در مقدمه شاهنامه بهصراحت نام ابومنصور خراسانی آمده است و سلطان محمود در آن زمان فقط 11 سال داشته. یا در مورد تاریخ ایران كه ما متاسفانه به منابع غربی استناد میكنیم و تصور عموم این است كه تاریخی ایران 2هزار و 500 سال است اما این تاریخ در واقع 800هزار سال است كه شاهنامه بهخوبی این حقیقت را اثبات میكند.