گفتگو با دكتر نریمان امینیان پژوهشگر تاریخ در برنامه هفت اقلیم
او در ابتدا گفت :
به طور كل اگر بخواهیم بگوییم ریشه نمایش در ایران آیینی است. به همین خاطر نمی توانیم صرفا آیین های نوروزی را از نمایش ایرانی متمایز بدانیم. دكتر امینیان در ادامه گفت :
نوروز زمان شادی است. دورهای كه مشكلات و غمها را حتّی برای مدت كوتاهی هم كه شده، كنار بگذاریم. یكی از مراسمی كه در گذشته شادیبخش بوده و حس و حال كل شهر و روستا را عوض میكرده، همین مراسم میرنوروزی بوده است. به گفته علامه محمد قزوینی، میرنوروزی یا میر میران در واقع حاكم یا امیر موقتی است كه در ایام نوروز محض تفریح عمومی و خنده و مضحكه او را بر تخت مینشانند و پس از انقضای ایام جشن، سلطنت او هم به پایان میرسید. حاكم واقعی در این مدت در ظاهر، جایگاه خود را ترك میكرده و عنوان پادشاهی را با تمام لوازم ظاهریاش به میرِنوروزی میسپرده. میرنوروزی در این ایام حكم میداده، جریمه و عزل و نصب میكرده و گاهی دستور مصادره هم میداده است. پس از چند روزی حكومت میرِنوروزی به پایان میرسیده و همه چیز به روال سابق باز میگشته است.
دوره حكومت میرِنوروزی به روایت برخی 5 روز به عقیده برخی دیگر 13 روزِ عید بوده است. در طول این مدت، دستوراتی كه میرنوروزی میداده خندهدار بوده و بیشتر جنبه شوخی داشته است. البته لابهلای همین شوخیها بوده كه تلنگرهایی هم به حاكمان زده و انتقادهایی از نحوه حكومت آنها مطرح میشده.
امینیان در ادامه در مورد شباهت آیین های نوروزی در طول تاریخ گفتگو كرد و گفت :
میرِنوروزی جشن مشترك یك دنیا
چنین به نظر میرسد كه مراسمهایی مشابه با آنچه ما به آن میرِنوروزی میگوییم در كشورهای دیگر دنیا نیز انجام میشود. نشانی از این تكرار را در كتاب معروف دن كیشوت میبینیم. زمانی كه وارد شهری میشود و ساكنان شهر برای تفریح به او لباس پادشاهی میپوشانند. البته مراسمهای مشابهی هم در فرانسه انجام میشده است. در دوران خلفا هم مردم مصر این مراسم را به جا میآوردند. شخصی كه حاكم موقت بوده در سطح شهر راه میافتاده و از مردم پول میگرفته است. اگر فرد پول را پرداخت نمیكرد، حاكم و همراهانش آب گلآلود و كثیف روی متخطی میپاشیدند. مردم در این زمان یكدیگر را با پوست و چرم میزدند و مأمورین شرطه هیچ دخالتی نمیكردند. نمونه دیگر آن در جهان، جشن احمقها (دیوانگان) است كه پیش از سال كریسمس در دوره كوتاهی اجرا میشده.
كوسهبرنشین و میرنوروزی مراسمهایی با ریشه مشترك
به گفته ابوریحان بیرونی، جشنی مشابه در فارس برگزار میشده كه به آن كوسهبرنشین میگفتند. در این مراسم هم مردی زشتمنظر سوار بر خری در سطح شهر میچرخیده و از مردم خراج میگرفته است. حاكم شهر معمولا افرادی از قشون را برای همراهی او میفرستاده است. این مرد كه به آن مرد كوسه میگفتند، خود را باد میزده و ترانههایی میخوانده مبنی بر اینكه فصل سرما به پایان رسیده و هوای گرم او را میآزارد. مردم هم روی او برف و یخ میریختند. این كار نویدی بر پایان زمستان و شروع فصل گرما بوده است. مرد كوسه سراغ كسبه و مردم میرفته و از آنها سكه میگرفت. اگر كسی از پرداخت امتناع میكرد، به قشون همراهش دستور غارت میداد. در نهایت هر چه از صبح تا ظهر جمع شده بود سهم حاكم و هر چه در بعد از ظهر جمع میشد سهم مرد كوسه و سپاهیان همراهمش بود.