گفتگو با دكتر وهاب زاده كارشناس تاریخ در برنامه سرزمین من
وهاب زاده در این برنامه به جنایت های دولت انگلیس و شوروی سابق اشاره كرد و گفت :
یك هفته از تاجگذاری احمدشاه در 29 تیر 1293 گذشته است و مردم سادهدل و خوشبین ما به شاه جدید خبر نداشتند جنگ جهانی در اروپا شروع شده است و به زودی سایه آن ابرهای سیاه آسمان ما را نیز تیره و تاریك خواهد كرد. جنگ به همین راحتی شروع شد: ولیعهد اتریش در صربستان ترور شد. دولت اتریش در 28 ژوئیه 1914 به صربستان اعلان جنگ كرد. اول ماه اوت جنگ بین آلمان و روسیه، سوم اوت بین آلمان و فرانسه و چهارم اوت بین آلمان و انگلستان آغاز شد. جنگ با صفبندی كشورهای روسیه، فرانسه و بریتانیا تحت عنوان «دول متفق» و كشورهای اتریش و آلمان به عنوان «دول محور» آغاز شد و سپس عثمانی، ایتالیا و ژاپن نیز با پیوستن به این گروه، میدان جنگ را به آسیا و خاورمیانه نیز گسترش دادند. این چنین بود كه گویی دامنه جنگ با سرعت نور به پنج قاره جهان كشیده شد و ایران را نیز بی نصیب نگذاشت.مردم در فقر و تنگدستی سختی بودند، به خصوص طبقات ضعیف و مستضعف از كمی آرد و علف و یونجه برای درست كردن سوپ و آش استفاده میكردند. وضع طبقات متوسط و متمول كمی بهتر بود. آنها برای خودشان از افرادی كه آسیاب داشتند و یا عمده مالك بودند و گندم در انبار داشتند، مقداری آرد به هر قیمت تهیه میكردند. بعد از شهریور 1320 قحطی معروف به «سال پنج تومانی» شروع شد. وجه تسمیه آن این بود كه قوای انگلیسی رفسنجان را اشغال و اعلام كردند كه ما هر من گندم را پنج تومان میخریم. هر من غلات دیگر را نیز پنج تومان میخریم. این مبلغ پول زیادی بود و سبب شد كه مردم هر چه از گندم و حبوبات در خانه و انبار داشتند، به نماینده كنسولگری انگلیس بفروشند و نوعی قحطی كه 50 درصد آن طبیعی و 50 درصد مصنوعی بود، ایجاد شد. این حبوبات را با شترهایی كه در كنترات داشتند، از رفسنجان حمل و این طور شایع میكردند كه در كرمان قحطی شده و اینها را به آنجا میبریم. در كرمان نیز همین را میگفتند. آن طوری كه منقول است تمام اینها را در محلی در كبوترخان تخلیه میكردند و آتش میزدند. چندین بار شایعه كردند كه از انگلستان و هندوستان گندم وارد خواهد شد، امّا هر بار كه ماشینها میآمدند، سرباز میآوردند و حتی یك دانه گندم نیز نبود.
وهاب زاده در ادامه به بیماری هایی چون تیفوس و وبا در این دوران اشاره كرد و گفت :
این جنایت فراموش شدنی نیست و بی كفایتی احمد شاه را نیز می رساند.چرا كه او به عنوان رأس كشور آذوقه داشت و می توانست در اختیار مردم بگذارد. او در پایان گفت:
علاوه بر این، در فاصله پنجاه ساله 1870 تا 1920، ایران دچار دو قحطی ویرانگر شد؛ قحطی 71_1870 و قحطی 19_1917، بنا بر دیدگاه تاریخ نگاران اقتصادی، در قحطی 71_1870، حدود 1.5 تا 2 میلیون ایرانی جان باختهاند و آن طور كه در این پژوهش نشان داده شده، در 19_1917، حدود 10_8 میلیون ایرانی از میان رفتهاند. خلاصه آن كه هفتاد سال رشد جمعیت در اثر قحطی از بین رفته است. شاید ریشه توسعه نیافتگی ایران در اینجا نهفته باشد.