حبیب الله بدیعی به عنوان موسیقیدان، آهنگساز و ویولونیست تاثیری غیرقابل انكاری در تلفیق تكنیك موسیقی كلاسیك با موسیقی سنتی ایرانی داشت.
دورانی از زندگی یك هنرمند را باید دوران اوج او دانست؛ دورانی كه هنرمند می تواند جوهر عشق، لطف بیبدیل، عواطف، دنیاهای نهان و آشكار، رنج و سرور آدمی را از آرشه، زخمه و جعبه گلمانند ویولن پدیدار و ساطع كند. این گوهر، لطف و دنیاهای تبسم و آه آدمی را گاه در نوای «نی» افرادی همچون كسایی میشنویم، گاه در «تار» شهناز، گاه در «پیانو» معروفی، گاه در «سنتور» پایور، و ... و بامدادان و شامگاهانی در ویولنهای صبا، همایون خرم، یاحقی و حبیبالله بدیعی. شاید این پیكره گوهر و لطف را كمتر بتوان در موسیقیِ بعد از این نسلها یافت. در این جستار به مناسبت سالروز در گذشت یكی از همین هنرمندان یعنی حبیب الله بدیعی به بررسی زندگی، زمانه و هنر او پرداخته ایم.
تولد و خانواده
حبیب الله بدیعی در چهارم فروردین 1312 خورشیدی در سوادكوه مازندران در خانواده ای هنر دوست به دنیا آمد. پدرش میرزاعبدالصمد از خرده مالكان منطقه بود كه ضمن مطالعه كتاب، دوتار هم می نواخت. مادرش سلطنت خانم هم علاقه مند به موسیقی بود كه این فضا در عشق حبیب الله به این هنر تأثیر گذاشت.
در همان دوران كودكی، پدرش سوادكوه را ترك كرد و به ساری رفت و به كار فلاحت و تجارت پرداخت در ساری برادر بزرگ حبیب برای خود ویولنی تهیه كرده و نزد یك نوازنده ارمنی به فراگرفتن ویولن مشغول شد اما بعد از 2 سال از ادامه كار خسته شد و نواختن ویولن را ترك كرد. در این زمان حبیب گهگاهی بدون اجازه و دور از چشم برادر مشتاقانه دستی به آرشه ویولن می برد و نغمه های زیبایی می نواخت. این عمل از دید برادر مكتوم نماند و وقتی علاقه شدید او را نسبت به موسیقی دید، ویولن را به او هدیه داد تا اینكه مدتی بعد كه حبیب الله هشت ساله بود به همراه خانواده به تهران رفت و در آنجا ساكن شد. بدیعی تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان خود را پشت سر گذاشت و از دانشكده علوم دانشگاه تهران لیسانس زمینشناسی اخذ كرد.
ورود به عرصه موسیقی
حبیب الله در 1326 خورشیدی كه نوجوان بود، پس از مدتی تمرین نزد خود به كلاس لطفالله مفخم پایان رفت. مفخم پایان یكی از شاگردان ابوالحسن صبا بود، چنانكه بیشتر ردیف های صبا به خط و اهتمام این هنرمند نوشته و چاپ شدهاست. وی مدت سه سال حبیبالله بدیعی را در فراگیری ردیف های صبا تعلیم داد تا اینكه بدیعی رفته رفته چنان پیشرفتی كرد كه در 1329 خورشیدی به عنوان سولیست در برنامه رادیو ارتش به نواختن ویولن مشغول شد.
بدیعی در 1331 خورشیدی به كلاس ابوالحسن صبا میرود و مدت 2 سال نزد او می ماند و دوره تكمیلی آوازها را آنجا به پایان میرساند. در همین زمان كه نزد صبا به فراگیری مشغول بود، مدت 2 سال نیز نزد یكی از استادان موسیقی كلاسیك خارجی به نام جینگوزیان كه از ارامنه قفقاز بود، دوره دید.
وی در 1331 خورشیدی در فیلم «ولگرد» صدای قوامی و شمس را با ویولن همراهی كرد و پس از آن در 1333 تا 1334 خورشیدی اركستر كوچكی تشكیل داد كه خواننده آن بانو شمس بود كه بعدها بنا به تجدید نظر تشكیلات اركسترهای رادیو اركستر شماره 6 نامگذاری شد. این اركستر تا پایان 1336 خورشیدی هر شب جمعه برنامه رادیویی داشت.
با استعدادترین شاگردن ابوالحسن صبا
بدیعی با استعداد شگرف خود توانست در موسیقی پیشرفتی مثال زدنی داشته باشد. عزیزالله بیات از دیگر شاگردان صبا كه استاد دانشگاه شهید بهشتی نیز بود، گفته است كه در گفت وگویی تلویزیونی از استاد صبا پرسیدند، قوی ترین شاگردتان كیست؟ و استاد در نهایت حیا و فروتنی گفتند كه مردم باید بهترین را تشخیص دهند. بیات از پاسخ صبا قانع نمی شود و در جلسه ای خصوصی همین پرسش را از او می پرسد و استاد صبا می گوید: حبیب الله بدیعی.
بدیعی نه تنها استعدادی باورنكردنی در بداهه سرایی و ردیف شناسی داشت، بلكه به زیبایی از هنرمندان گذشته هم تقلید می كرد. بعد از درگذشت ابوالحسن صبا، نواری از قطعه معروف «زنگ شتر» او در دست نبود یا حداقل رادیو چنین نواری نداشت اما لازم بود به خاطر بزرگداشت صبا این شاهكار همیشه جاویدان او پخش می شد. بنابراین بنا به صلاح دید مدیر آن روز رادیو چند تن از شاگردان صبا قطعه زنگ شتر را نواختند و قطعه ای كه بنا به نظر بسیاری پذیرفته شد و حتی به نام صبا پخش شد، قطعه ای بود كه حبیب الله بدیعی نواخته بود.
درگذشت
سرانجام این هنرمند و استاد موسیقی ایران در 27 مهر 1371 خورشیدی به دلیل بیماری قلبی در بیمارستان توس تهران درگذشت و پیكر وی را در جوار امامزاده طاهر (كرج) به خاك سپردند.