شاعر، مورخ و عالم مشهور شیعی قرن دوازدهم
حزین لاهیجی از علمای برجسته و شاعران پر آوازه سده دوازدهم هجری است كه دست روزگار او را از زادگاهش اصفهان در شهرها و بلاد مختلف گرداند و پس از طی سفرهای پرمخاطره به هند رسید و در پایان عمر در شهر بنارس سكنی گزید و در همین شهر چشم از جهان فرو بست.وی در زمینه های گوناگون علوم روزگار خویش از قبیل: فقه, منطق, فلسفه, و ... آثار زیادی را تالیف كرده و مجموعه اشعاری كه متجاوز از دوازده هزار بیت است از خود به یادگار گذاشته است. تعداد ادبیات او را تا سی هزار و پنجاه هزار نیز گفته اند. وی آخرین ستاره تابناك سبك هندی در غزل فارسی است.حزین با توجه به اشراف به اصناف شعر و بررسی و غور در دیوانهای مهم شاعران بزرگ و تاثیرپذیری و استقبال از آنها, گاهی به نقد و بررسی آنها نیز پرداخته و به پرسشهایی كه در حوزه شعر از او میشده پاسخ میگفته است. بنابراین نام برخی از شاعران به صورتهای گوناگون در دیوانش انعكاس یافته است. نام دسته ای از شاعران, ضمن تضمین بیت یا مصرع یا ابیاتی آمده است. نام برخی از آنها در مطاوی مفاخره های شاعرانه و تحسین اشعار آنها و گروه دیگر در استقبال و احیانا معارضه با آنها, اشاره شده و گروهی نیز در قطعات و مثنویهایی كه از آنها متاثر شده است از قبیل سنایی, سعدی, نظامی ظهور یافته اند. حافظ, سعدی, مولوی, نظیری, سنایی, خاقانی, انوری, قاسم انوار, بابا فغانی و ... از آنهایند.
شیرین و فرهاد در اشعار حزین لاهیجی
داستان افسانه گونۀ فرهاد و شیرین سدههاست دستمایۀ سخنوران نامى ایران شده است تا با گزارش آن به بیان سوز درونی خود بپردازند.گویا نخستین بار با هنر نظامى گنجوى، حدیث خسرو شیرین به جاودانگى پیوست، از آن هنگام بود كه فرهاد با درخششى دیگر در ادب پارسى رخ نمود و چنان شد كه سدههاى پس از آن، سخنوران توانایی چون وحشى بافقى و دیگران جداگانه به نظم عشق نامۀ فرهاد و شیرین پرداختند و فرهاد از آن شخصیّت حاشیه اى داستان خسرو شیرین به درآمد و حدیث عشق و دلدادگى او به شیرین را بیشتر سخنوران بدان عنایتى داشتند.
حزین لاهیجی همچون دیگر سخنوران پاك نهاد ادب پارسى، متوجّه راستى و درستى فرهاد شده و با بها دادن بدو نقش وی را روشن تر و آشكارتر كرد. و در حقیقت با عنایت به فرهاد، داستان دل خود را شرح داد. حزین بنا به انتظار، بجز چند مورد، نامى از خسرو نمىبرد و شیرین نیز آنجا جلوه دارد كه در كنار فرهاد مىنشیند و غیر از این جلوهاى كمرنگ دارد.
فرهاد در شعر حزین، آهنین بازو، مردكار، خونین دل، تردست، هنرمند، محبّت گر و ناكام است. فرهاد در ابیات حزین، گاه مستقیم و گاه با استعاره و تلمیحاتى چون تیشه، كوهكن، بیستون و غیره از او یاد مىشود.