شعر او، زبان در سخن شاعری است كه دوست ندارد در پناه جبهه خاص، مكتب خاص و دیدگاه خاص خود را از اهل عصر جدا سازد.
او بیریا عشق را می ستاید، انسان را میستاید و ایران را كه جان او به فرهنگ آن بسته است دوست دارد.» این جملات را استاد عبدالحسین زرینكوب در وصف شاعر معاصری گفته است. شاعری كه زبان صمیمی و عاشقانهاش در روح و جان مخاطب رخنه كرده است و نامش همیشه ماندگار است. در این یادداشت نگاهی به زندگی و آثار فریدون مشیری خواهم داشت.
فریدون مشیری را به نام شاعر كوچه میشناسند. نشانهای برآمده از شعر معروف او «كوچه» كه میتوان گفت شناسنامه شاعر است:
بی تو مهتاب شبی باز از آن كوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه كه بودم.
در نهانخانه جانم
گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد كه شبی با هم از آن كوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
…
رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم
نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نكنی دیگر از آن كوچه گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن كوچه گذشتم
شعر كوچه را میتوان مثال خوبی در بیان شور و عشق از زبان شاعر دانست. بیانی كه حتی در انتهای آن نیز درد فراق معشوق بهخوبی درك میشود.
كلمات در زبان مشیری جانی نو میگیرند. او چنان ماهرانه از آنها استفاده میكند كه انگار شاعر یك معنای نو را از جان كلمه بیرون كشیده و به ما نمایانده است. سرودههای او امضای خودش را دارند و اگر اهل خواندن اشعارش باشید بیشك میتوانید ابیات او را از میان سرودههای دیگر شاعران تشخیص دهید. از همین رو میتوان او را صاحب سبك دانست.
فریدون مشیری صریح و ساده میسروده است. سادگی در وصف اشعار او نه كسر شان بلكه از قوت آثار اوست. همین سادگی، اشعارش را در میان مخاطبان بیشتری رواج داد و ابیات مختلفشان را بر سر زبانها نگه داشت. میتوان گفت او در عین واقعگرایی نوعی رمانتیسم را نیز در شعر خود وارد كرده و با تلفیق این دو عنصر توانسته سرودههایی ناب بیافریند. مشیریِ شاعر از امیدوارهاست. بارقههای امید میان ابیات شعر او میدرخشد و آدمی را زنده میسازد.
شعر فریدون مشیری را میتوان شعری متعهد دانست. او در میان اشعارش به بنمایههای ارزشمند و مفاهیم والای انسانی میپردازد. او در بیانی صریح و یا استعاری احساس، نگرش و اعتقاد خود را در این زمینه بیان میكند و در این مسیر گاه حتی متوسل به جانبخشی میشود. میتوان گفت او در این بخش نیز موفق بوده است چراكه اینگونه اشعار او نهتنها باورپذیر و دلنشین از كار درآمدهاند كه حتی بخشهایی از آنها در اذهان خواننده حكشده و بهتدریج و در گذر زبان بر سر زبانها ماندهاند.