10 مرداغد زادروز محمود دولت آبادی
اگر «كلیدر» را خوانده باشید و با آن ده جلد زندگی كرده باشید یا اگر با «جای خالی سلوچ» فقر را حس كرده باشید یا با «نون نوشتن» با زندگی یك نویسنده آشنا شده باشید، حتما شما هم این نظر را دارید كه محمود دولت آبادی بیشك از تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر است كه ادبیات كشورمان با آثار او پربارتر شده و قلم دلنشینش با خلق آثاری چون «كلیدر»، «جای خالی سلوچ» و… برای همیشه در ذهن ما ثبت شده است. بیوگرافی محمود دولت آبادی
محمود دولتآبادی به سال 1319 در زادگاهش، روستای دولتآباد از توابع شهر سبزوار، به دنیا آمد كه فامیلی او نیز از اسم همین روستا گرفته شده است. كودكی و نوجوانی او با تحصیل و البته كارهایی مانند كفاشی، سلمانی و كارگری در روستا سپری شد.
او كه نوشتن را از خیلی قبلتر شروع كرده بود، در بیستسالگی به تهران رفت تا علاقههای شخصیاش یعنی تئاتر و نوشتن را به صورت جدیتر پیگیری كند. در همین حال برای گذران زندگی به كار در چاپخانه مشغول شد. پس از مدتی كار هنری، تئاتر را برای همیشه كنار گذاشت و به عشق اولش یعنی نویسندگی پرداخت و آثارش را از سال 1341 در مجلات و یا به صورت كتاب منتشر كرد. او علاوه بر داستاننویسی، دستی هم در نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی دارد. در ادامه بیشتر با سبك نوشتهها و آثار او آشنا میشویم.
سبك شناسی
سبك غالب نوشتههای دولتآبادی رئالیسم است؛ یعنی بیان تمام و كمال واقعیت یك ماجرا، توصیف یك شخص یا یك مكان. او با استفاده از این سبك، داستانهایش را بهزیبایی روایت میكند؛ تاجاییكه در قسمتهایی از كتاب مخاطب حس میكند یك فیلم در مقابل او در حال نمایش است. توصیفهای او از ظاهر شخصیتها بهقدری با جزئیات و دقیق است كه گویی این شخصیت را قبلا در جایی دیدهایم.
نثر دولتآبادی زنده است، جان دارد و در سریعترین زمان حسش را به مخاطبش منتقل میكند. او میگوید زبان نوشتههایش را از بیهقی وام گرفته، و این را در سادگی و دلنشینی قلم او میتوان دید. او همچنین در آثارش از زبان و گویشهای محلی نیز استفاده میكند كه به دلنشینی و زیبایی متن او میافزاید.
نقش روستا در آثار دولتآبادی
دولتآبادی كه كودكیاش را در روستا سپری كرده، بهخوبی توانسته از تجربیات و دیدههایش از زندگی در روستا در رمانهایش استفاده كند و در این زمینه، یعنی رمان روستایی، صاحبسبك باشد.
او توانسته، سادگی، صبر و قناعت را كه از ویژگیهای بارز مردمان روستا است را به زیبایی در ذهن خواننده تصویركند.فقر و ناآگاهی از دیگر موضوعاتی است كه دولتآبادی سعی كرده تا در قاب داستانهایش به آن بپردازد. در دل همهی سردرگمیها و مشقتهایی كه در تلاش است تا به خوبی به خواننده منتقل كند، میتوان كورسوی امیدی را مشاهده كرد. همان امیدی كه همیشه در ذات و طبیعت روستا هست.
معرفی آثار
تهشب اولین اثر محمود دولت آبادی
«ته شب» اولین داستان محمود دولتآبادی است كه در سال1341 در تهران به چاپ رسید. داستان در مورد كریم شخصیت اصلی كتاب است كه در كوچه پسكوچههای شهرش تهران پرسه میزند و در این حین توصیفهایی از كریم، جایی كه زندگی میكند و فقری كه جامعهاش را فراگرفته است را میخوانیم. كریم كه خود نیز از دل همین جامعه است و از فقر بینصیب نمانده، خودش را به سبب قدرت اندیشهاش دور از دیگر مردمان شهرش میبیند. در قسمتی از كتاب كه شاهد گفتگوهای درونی كریم هستیم، میخوانیم:« در دنیا تنها یك چیز را – در صورتی كه صاحبش آن را شناخته و به اهمیتش آگاه باشد – نمیتوان ربود و یا به نحوی غارتش كرد. آن اندیشه است. زیرا اندیشه بدون اراده انسانی در خارج از وجود صاحبش نمیتواند باشد ولی آیا ممكن است كه آدم همیشه در خودش و با اندیشهاش زندگی كند؟ از آن تغذیه كند، با آن بازی كند، عشق بورزد، كینه توزی كند و از تصرف دیگران مصونش بدارد؟ آخر از همه، آن وقت چه كارش میكند؟در چه موردی از آن استفاده میكند؟ مگرنه اینكه برای به كار گرفتن و بهرهگیری از آن باید جریانش را به خارج مربوط سازد؟ و آن وقت آن خارج كجا خواهد بود؟»
داستانهای كوتاه
دولتآبادی را بیشتر با رمانها و قلم رئالیستیاش میشناسیم، اما جالب است بدانید او داستانهای كوتاهی همچون «نون نوشتن» و «بنیآدم» را هم در كارنامه خود دارد. نون نوشتن مجموعهای از یادداشتهای او از سال 59 تا74 است كه روایتی از مسیر دشواری است كه برای نوشتن طی كرده است.
بنیآدم، مجموعه شش داستان كوتاه اجتماعی است كه بیشتر فضای شهری دارند. در این كتاب شخصیتپردازی و روایت متفاوتی از دولتآبادی میبینیم كه در نوع خود جالب توجه است.
او درباره این داستانها كوتاه میگوید:«گفتم، همان اول كار گفتم كه نوشتن داستان كوتاه كار من نیست. این هنر بزرگ را كافكا داشت. ولفگانگ بورشرت داشت و میتوانست بدارد كه در همان «بیرون، جلو در» جان سپرد و داغش لابد فقط به دل من یكی نیست.و پیشتر از او چخوف داشت كه بالاخره خون قِی میكرد در آن اتاق سرد…»
كلیدر بلندترین رمان ایرانی
كلیدر بلندترین رمان ایرانی و حاصل 15 سال تلاش دولتآبادی برای خلق این اثر است كه در ده جلد و سه هزار صفحه نوشته شدهاست. در این كتاب كه یك رمان روستایی محسوب میشود، زندگی و رنج مردمان روستانشین را در قالب كلمات به تصویر كشیده است. شخصیتپردازی قوی از بارزترین مشخصههای كتاب است كه آن را در قالب شصت شخصیت در كتاب مشاهده میكنیم. كلیدر به سبب روایتش از جامعه و رویدادهایی در دل همان جامعه، برشی از تاریخ را نشان میدهد و همین باعث شده تا كلیدر تنها یك رمان و روایت یك ماجرا نباشد بلكه با خواندنش میتوان به دل برههای از تاریخ رفت و به تحلیل، آسیبشناسی و بررسی جامعه روستانشین آن زمان پرداخت وهمین ارزش كتاب را بیش از پیش میكند. در كلیدر دولتآبادی در واقع راوی پیوند عمیق انسان و طبیعت است.
دولتآبادی درباره كلیدر گفتهاست «دیگر گمان نكنم كه نیرو و قدرت و دل و دماغم اجازه بدهد كه كاری كاملتر از كلیدر بكنم. كلیدر از جهت كمی و كیفی، كاملترین كاری است كه من تصور میكردهام كه بتوانم و شاید بشود، گفت در برخی جهات از تصور خودم هم زیادتر است.»
نظر بزرگان ادب در مورد كتاب كلیدر
احمد شاملو:« كلیدر قلهای است كه از مه بیرون است.»
بزرگ علوی:«این كتاب تاریخ سههزارساله ایران را در خودش دارد.»
جای خالی سلوچ روایتی فقر
جای خالی سلوچ در سال57 منتشر شد. كتاب روایت داستان زندگی یك خانواده فقیر است، سلوچ، پدر خانواده تصمیم میگیرد خانه و خانواده را ترك كند، این آغاز داستان و البته آغاز مشكلات بیشتر برای و فقر بیشتر برای اعضای خانواده است. زمان رویدادهای كتاب مقارن با تقسیم اراضی كشور است كه نویسنده توجه ویژهای به آن دارد و سعی كرده تا مشكلات آن برهه در روستاها را به روایت كند. در سراسر كتاب میتوان سایهی شوم فقر را حس كرد و تلاشهای مرگان، مادر خانواده برای رهایی خانوادهاش از وضعیت دشواری كه در آن قرار دارند. آنچه در كتاب مشهود است اثر فقر بر انسان است كه حتی ایمان و انسانیت او را تحتالشعاع قرار میدهد.
«طریق بسمل شدن» آخرین اثر منتشرشده محمود دولتآبادی و روایتی متفاوت از جنگ است. نام زیبای كتاب یعنی بسمل شدن به معنای ذبح شدن و كشته شدن است. دولتآبادی از شگرد آشناییزدایی برای نوشتن از جنگ انتخاب كرده است. آشناییزدایی به معنای نگاه نو به موضوع است و همراه كردن مخاطب با خود تا از زاویهای نو به ماجرا بنگرد. در میدان جنگ ودر میان بارش گلوله منبع آبی وجود دارد كه برای طرفین جنگ دسترسی به آن ضروری است. اینكه چرا نویسنده آب را انتخاب كرده شاید به خاطر اهمیت و حیاتی بودن این عنصر ارزشمند است كه به صورت نمادین نشان دهنده وابسته بودن حیات طرفین جنگ به آن است. اما این تنها روایت كتاب نیست و در فضایی دیگر به صورت سیال به جنگهای ایران در طول تاریخ اشاره میكند. شخصیتهای كتاب نام و نشان درست و دقیقی ندارند و به نظر میرسد نویسنده از این بی هویتی شخصیتها برای نشان دادن همهگیر بودن و جهانی بودن پدیده جنگ و آثار مخربش استفاده كرده است. بخش هایی از این كتاب را در ادامه میخوانیم.
«پس متوجه شدید كه منظور من از تاریخ روز چیست؟ همین. وقتی كف پاهای من و شما روی تابه داغ دارد كباب میشود، ما نمیتوانیم به یاد پاهای برهنه اجداد و تبار خود باشیم كه روی ریگهای داغ صحرا از كجا به كدام سو میدویدهاند هلهلهكنان و به چه مقصدی! بلی… همین حالا باید علاج كرد كباب شدن كف پاهای امت ما را، همین حالا. شما از خود ما هستید و این سرباز هم قسم خورده است كه من به خودم اجازه حرف زدن میدهم. پس بگذار به شما بگویم كه ما در جبهههای سراسری با امواج انسانی طرف هستیم، موج از پی موج! آن امواج تمام قواعد همه جنگها را بر هم زدهاند. ما معیارهای یك ارتش كلاسیك را داریم، اما آنها… . به نظر میرسد شیوه و هدفشان یكی است؛ برهم زدن همه قواعد و معیارها به قیمت فدا كردن خودشان.»
جوایز
برنده لوح زرین بیست سال داستاننویسی برای كلیه آثار، به همراه امین فقیری (1376)
دریافت جایزه یلدا برای یك عمر فعالیت فرهنگی (1382)
برنده جایزه ادبی واو (1390)
دریافت جایزه ادبیات بینالمللی خانه فرهنگهای جهان برلین (2009)
نامزد دریافت جایزه ادبی آسیایی، برای رمان زوال كلنل (2011)
نامزد دریافت جایزه مَن بوكر آسیا در جشنواره كتاب سنگاپور (2011)
برنده جایزه ادبی هوشنگ گلشیری برای یك عمر فعالیت (2012)
برنده جایزه ادبی یان میخالسكی سوییس (2013)
ترجمه انگلیسی رمان كُلنل، با ترجمه تام پتردیل، نامزد جایزه بهترین كتاب ترجمه در آمریكا (2013)
نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه (2014)
دیگر آثار محمود دولت آبادی
آثار محمود دولتآبادی تاكنون به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، سوئدی، چینی و عربی ترجمه شده است. از دیگر آثار او میتوان به «روزگار سپری شده مردم سالخورده»، «تنگنا (نمایشنامه)»، «هجرت سلیمان»، «ازخمچنبر»، «مرد» ، «آهوی بخت من گزل»، «روز و شب یوسف»، «ما نیز مردمی هستیم»، «سلوك»، «لایههای بیابانی»، «عقیل،عقیل»، «گاوارهبان»، «ناگریزی و گزینش هنرمند (مجموعه مقاله)»، «سفر»، «اتوبوس»، «آن مادیان سرخیال»، «كارنامه سپنج (مجموعه داستان و نمایشنامه)»، «ققنوس»، «باشبیرو (نمایشنامه)»، «دیدار بلوچ (سفرنامه)»، «آوسنه بابا سبحان»، «موقعیت كلی هنر و ادبیات كنونی»، «رد، گفت و گزار سپنج»، «صحرای مشر (طنز)» اشاره كرد.