محمد قزوینی، ادیب و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران

ششم تیر ماه سالروز درگذشت محمد قزوینی

1401/04/06
|
23:28

علامه محمد قزوینی استاد زبان و ادبیات فارسی و عربی، مصحح متون كهن، كتاب‌شناس، مترجم، متفكر، نویسنده و روزنامه‌نگار بود.مهم‌ترین كار ادبی قزوینی، آموختن روش انتقادی و تحقیقی جدید در زبان و ادبیات فارسی به نسل معاصر است. درواقع او مكتبی را پایه‌گذاری كرد كه در تاریخ‌نویسی، تصحیح آثار ادبی و به‌طوركلی انتشار آثار خطی قدیم برای محققان بعد از خود سرمشق شد.
مطالعه شاید بزرگ‌ترین لذت زندگیِ قزوینی بود. چیزی نبود كه به دست او بیفتد یا سراغ آن را در جایی بگیرد و تهیه كند و تا آخر به‌دقت تمام نخواند. در خواندن هیچ عجله نمی‌كرد و وقتی به مطالعه مشغول می‌شد زمان و مكان را فراموش می‌كرد.
بی‌جهت نیست كه فضلای معاصر به‌اتفاق وی را «علامه» خطاب می‌كنند. او پدر علم كتاب‌شناسی در عرصهٔ ادبیات پارسی است؛ زیرا 35 سال از عمرش را وقف مطالعه، مقایسه و نسخه‌برداری از نسخ خطی در كتابخانه‌های مشهور جهان كرد. علاقهٔ شدیدی به كتاب و كتابت، كتابداری و كتاب‌شناسی داشت. زبان فرانسه را خوب می‌دانست و با زبان آلمانی و انگلیسی به‌میزان كافی آشنا بود. زبان سریانی را در اروپا آموخته بود و لغت تركی مغولی را به‌واسطهٔ ممارست بسیار در مآخذ و كتب مربوط به تاریخ مغول كاملاً می‌شناخت. در زبان و ادبیات عربی احاطه‌ای شگرف و باورنكردنی داشت طوری‌كه جزئیات صرف و نحو و اشتقاق این زبان چون موم زیر انگشتانش بود. در اخبار و سیر و لغت عرب و رجال و انساب و معرفت كتب و علم عروض، هم‌پایه و در بعضی از آن‌ها حتی برتر از مشاهیر و بزرگان این فنون بود. از علوم قدیم نظیر حساب، هندسه، نجوم و طب بهرهٔ كافی برده و در فقه و اصول سال‌ها كار كرده بود. تاریخ مغول را احیا و تحقیقی كامل در فرقهٔ اسماعیلیه ارائه كرد. احاطهٔ لغوی قزوینی بر زبان فارسی غریب بود و همهٔ استادان و شعرا و نثرنویسان درجهٔ اول، حتی درجهٔ چهارم زبان فارسی را كامل می‌شناخت. قزوینی بسیاری از كتب ادبی را تصحیح كرد. همكاریِ خوبی با مشرق‌شناسان در خارج از كشور داشت و زمینهٔ رشد و ارتقای زبان ادبیات پارسی را هم داخل و هم خارجِ كشور گسترش داد.قزوینی طی دوران اولیهٔ اقامت در پاریس، دوستی با علی‌اكبر دهخدا را كه در اوایل استبداد صغیر جزو مهاجران ملی، به پاریس آمده بود، از سر گرفت و بیشتر مواقع با او بود. وی از هم‌نشینی با دهخدا درنهایت احترام چنین یاد می‌كند:

« از موانست با آن طبع‌الطف از ماء زلال و ارق از نسیم صبا و شمال به نهایتِ درجه محظوظ می‌شدم و فی‌الواقع تمتعی كه من از عمر در جهان بردم یكی همان ایام بود و آرزو می‌كنم كه باز قبل از مرگ، یك بار دیگر این سعادت نصیب من گردد. »
از دیگر بزرگانی كه قزوینی در همین دوران، با وی آشنایی داشت، سیدنصرالله تقوی(اخوی) بود كه هنگام تصحیح «مرزبان‌نامه» كمك‌های شایانی به علامه كرد. تقوی نسخهٔ تصحیح‌شدهٔ خود را بدون سابقهٔ آشنایی و اعتماد قبلی در اختیار قزوینی نهاد كه این امر موجب آغاز دوستی عمیق بین آن دو شد.
محمدعلی فروغی نیز كه از نوجوانی همدم و مانوس قزوینی بود و به‌تعبیر وی دوستی‌شان «عروةالوثقای مودت» بود در مهلت دوم اقامت قزوینی در پاریس، یار و حامی او بود. علامه درخصوص رابطهٔ صمیمانهٔ یك‌رنگ فروغی در بلاد غربت می‌نویسد:

«ذكاءالملك به همان تجدید عهد و بشاشت وجه و خرمی دل و بوسیدن روی اكتفا نكرده. چون اختلال اوضاع مادی مرا حدس زدند، خواستند گویا معنی دوستی را به ابناء زمانه بیاموزند. بدون درنگ، دامن همت بر كمر زده از هیچ‌گونه جدی و تلاشی كوتاهی نكردند تاآنكه بالاخره به‌همراهی جوانمردانهٔ شاهزاده نصرةالدوله فیروزمیرزا و امضای سریع آقای میرزاحسن‌خان وثوق‌الدوله رئیس‌الوزرای وقت، یك مقرری سالیانه از دولت كه تا اندازه‌ای اوضاع معیشت مرا مرتب نمود در حق اینجانب برقرار نمودند.

دسترسی سریع