ساختند ، خراب كردند ، و آوازی غمگین در دنیا باقی ماند”
ماریو مارینی
بهمن محصص (9 اسفند 1310 در رشت – 6 مرداد 1389 در رم) نقاش، مجسمهساز و مترجم پیشروی ایرانی بود،
بهمن محصص در سال 1310 در خانوادهای لاهیجانی در رشت به دنیا آمد. خاندان محصص مشتمل بر حدود 15 خانواده بود كه از مالكین لاهیجان و در كار تجارت چای و ابریشم بودند و در محلهٔ پردسر این شهر اقامت داشتند. به گفتهٔ حسین محجوبی «همهٔ محصصها كاراكتر غریبی داشتند ولی بهمن از همه پیچیدهتر و خاصتر به نظر میرسید.»
ذوق و قریحه ی این هنری در این خاندان را نباید تنها در بهمن و اردشیر ( پسر عموی بهمن ) محصص جست و جو كنیم به روایت حسن محصصی بسیاری از اینان داری خطی خوش و دستی توانا در نقاشی بوده، قریحه ی شاعری نیز داشته اند.
خودش میگوید نسبش از طرف پدر به مغولها و از طرف مادر به قاجارها میرسد. در 14 سالگی در كارگاه و نمایشگاه محمد حبیب محمدی، نقاش گیلانی كه هنر را در آكادمی هنر مسكو فراگرفته بود، شروع به كار كرد، محمدی شاید آنچنان نقاش مهمی نبوده باشد اما محصص همواره در طول عمر خود از او با احترام یاد می كرد و به دید استادی توانمند به او می نگریسته است.
پس از چندی و درس سال 1327 وارد تهران می شود در كنار همكاری با نشریات گوناگون و طراحی گرافیك برای آنها با جلیل ضیا پور آشنا می شود و هنر جدید اروپا را كه او از تحصیل در فرانسه با خود به ایران آورده بود را فرا می گیرد و در كنار ضیا پور ،جوادی پور ، كاظمی انجمن خروس جنگیرا بنیان مینهند و مدتی را با آنها همكاری میكند و پس از تعطیلی خروس جنگی عوامل آن دست به انتشار چند مجله می زنند كه یكی از آنها “پنجه خروس” بوده كه محصص سر دبیری آن را عهده دار می گردد.
در دوران نخست وزیری دكتر محمد مصدق و در هنگامه ی كودتای 28 مرداد ، ایران را ترك می كند، درحالی كه بستگانش گمان می كنند كه به تبریز رفته ، از راه مرز زمینی راهی تركیه شده و در آنجاست كه پس از اطلاع خانواده سفر خود را آغاز می كند در ابتدا بسیار تمایل داشت به روسیه برود و حتی سفری به آنجا داشت ، اما دوام نیاورد هرچند كه تصمیم اصلی اش فرانسه بود و آن را مهد هنر می دانست اما با منوچهر شیبانی و به بهانه مسیحی شدن به ایتالیا می رود و در رم ساكن می شود ، این واپسین سفر او به این شهر نبود وبعد ها بارها به آن شهر سفر كرد و در نهایت هم در آن شهر با زندگی وداع كرد.آغاز این سفر به هر بهانه ای كه رخ داد سرآغاز زمینه ای برای فراگیری و كسب تجربه های هنری و گریز از فضای خفقان آور ایران بود.
در دهه 40 محصص به ایران باز می گردد و فعالیتش را از سر می گیرد ،و در سال 1343 در تالار ایران نمایشگاهی از مجموعه آثار فی فی به نمایش می گذارد .
مجموعه فی فی
آن نمایشگاه یكی از معروف ترین نمایشگاه های نقاشی در ایران می شود ، مجموعه فی فی آنقدر گزنده است كه بسیاری آن را بر نمی تابند محصص در این آثار فضایی غریب و متفاوت با شرایط آن روزگار خلق میكند ، دست های بی پنجه و صورت هایی تهی از نگاه كه كاریكاتوری از خلع و تنهایی انسان معاصر را به تصویر كشیده اند ، برهنه و بی دفاع سرهایی كوچك كه هیچ نشانی از تعقل و احساس در آنها نیست و گاهی حتی اجزای صورت محو گشته و سر توسطی گردنی باریك باریك و بلند نگه داشته شده و به تنه ای كه مركز شهوات حیوانی است متصل گشته ، مجموعه فی فی فیگورهایی هستند كه با زبان بدن سخن می گویند و نام های عجیب و غریب آنها نیز نشانه ای از خشم هنرمند است.
جزو نخستین نقاشان و هنرمندان ایرانی بود كه نقاشی را به شیوه غربی آموختند و آن را با نگاهی شرقی آمیخت.
محصص از هنرمندان پیشكسوت هنرهای تجسمی ایران بود او یكی از10نقاش برتر ایران بود ،شخصیتی فرهنگی داشت و در نقاشی، مجسمهسازی، تئاتر، ترجمه و شعر صاحبنظر بود.
در آثار او «بیسر بودن» و یا درگیریهای جسمی و مشكلات و ابتلائات فیزیكی به چشم میخورد و آثارش شامل افرادی است كه «سرهای كوچك و بدنهای فربه» دارند و دركارهایش ، درگیریهای جسم انسان بسیار مطرح است. به علاوه كارهای اسطورهیی و تأثیرات هنر مدیترانهیی در دورهای از آثار او، كاملا مشهود است.
سر انجام بهمن محصص به دلیل عوارض ناشی از بیماری ریوی در 6 مرداد ماه 1389 در سن 79 سالگی در رم گذشت.