داستان‌هایی از دستان پینه بسته و صورت‌های سوخته

12 اردیبهشت مصادف با اول ماه مه میلادی، روز جهانی كارگر

1401/02/11
|
08:26

ادبیات ایران هم از دیرباز توجه خواصی به قشر كارگر و توصیف زندگی و دغدغه‌های آن‌ها داشته است. شخصیت «كاوه آهنگر» در شاهنامه یكی از قدیمی‌ترین شخصیت‌های كارگری در ادبیات ایران به شمار می‌آید.یكی از این انواع ادبی و ژانرهای داستانی و شعری «ادبیات كارگری» است كه نویسنده، شاعر و نمایش‌نامه‌نویس به بیان وضع طبقهٔ كارگر، محیط زندگی و كار، فقر، مشكلات و مصائب كارگران، چگونگی استثمار كارگران، همچنین مبارزات حق‌طلبانهٔ آن‌ها مثل اعتصاب، تظاهرات و تحصن، مسدود كردن بزرگراه‌ها، درگیری، زندان و… می‌پردازد. بنابراین وقتی یك نویسنده به میان كارگران می‌رود و با آن‌ها زندگی می‌كند تا از چگونگی وضعیت آن‌ها باخبر شود و در كنار آن‌ها مبارزه كند و مبارزات آن‌ها را با قلم تصویرسازی می‌كند‎؛ می‌شود ادبیات كارگری.

داستان‌هایی با بن مایهٔ كار و كارگر از كجا آمدند؟

این ژانر ادبی در قرن‌های 19 و 20 در جهان به‌ویژه در اروپا، آمریكا و شوروی پدید آمد و رشد كرد. بهترین نمونهٔ آثار داستانی كارگری در اروپا «ژرمینال» اثر امیل زولا، در آمریكا «خوشه‌های خشم» نوشتهٔ جان اشتاین‌بك است. در شوروی هم آثار زیادی با رویكرد كارگری قبل و بعد از انقلاب سال 1917 تولید شد كه «مادر» ماكسیم گوركی معروف‌ترین آن‌هاست.

ادبیات ایران هم از دیرباز توجه خواصی به قشر كارگر و توصیف زندگی و دغدغه‌های آن‌ها داشته است. شخصیت «كاوه آهنگر» در شاهنامه یكی از قدیمی‌ترین شخصیت‌های كارگری در ادبیات ایران به شمار می‌آید. به‌علاوه در آثار منثور مثل «سیرالملوك» و «گلستان» نیز شاهد حكایت‌هایی هستیم كه به بحثكارگری پرداخته‌اند، اما به نظر می‌رسد بعد از مشروطه و پاگرفتن داستان‌ كوتاه، رمان و… دچار شیك‌زدگی شدیم و نویسندگان بیشتر از مسائل نغز و عاشقانه‌ای نوشته‌اند كه هیچ ربطی به پیشرفت و توسعه جامعه ندارد.

البته از آنجاكه قدمت طبقهٔ كارگر و عمر جنبش‌های كارگری در ایران، از قدمت ادبیات داستانی كشور به مراتب بیشتر است، نویسندگان ایرانی زیادی، خصوصا در دهه‌های 40 و 50 خورشیدی، به سمت توصیف مایه‌های اجتماعی و نشان دادن فقر سیاه و سرگردانی آدم‌های حاشیه‌نشین رفتند اما تقریبا در به تصویر كشیدن واقعیت‌های روشن و اغلب دردآور زندگی كارگران ایران موفقیت چندانی به دست نیاورده‌اند.

اساسا «ادبیات كارگری» حوزهٔ گسترده‌ای است و حتی می‌توان گفت یكی از لازمه‌های توسعه در جامعه به شمار می‌آید. جامعه نمی‌تواند مدعی باشد ما خواستار توسعه هستیم اما از آن طرف به ادبیات كارگری بی‌اعتنا باشد. با این‌حال علی‌رغم جایگاه مهم و حساسی كه «ادبیات كارگری» دارد، در كشور ما كمتر به آن پرداخته شده و از این ژانر همین‌قدر می‌دانیم كه شاخه‌ای از ادبیات اجتماعی محسوب می‌شود.

ستاره‌ی كارگران در ادبیات چندان نوری ندارد

شاید دلیل آنكه ادبیات كار و كارگری، از فضا‌ها و مضامین مهجور در ادبیات داستانی ایران است‌، ‌فقدان تاریخ شفاهی و كتبی از زندگی كارگران و احتمالا تفاوت خاستگاه طبقاتی نویسندگان با این فضا‌ها باشد. تجربه‌های زیستی نویسندگانی كه عموماً یا معلم‌اند یا كارمند، دانشگاهی‌ یا روزنامه‌نگار و به‌هرحال دور از معیشت كارگری(و البته دور از رفاهی كه از عواید نوشتن پدید آید و آن‌ها را به زندگی متهورانه، تحقیق‌های میدانی و خاطرات جسورانه بكشاند)، اصلاً به آن‌ها اجازه‌ی درك عمیق و عینی این قشر وسیع اجتماع را نمی‌دهد. دلیل مهم دیگر این‌كه ادبیات كارگری، در ذات خودش حامل اعتراض و فریاد است. فریادی كه نویسنده پیش از نوشتن می‌داند، تاب شنیدنش وجود ندارد. ترس از ممیزی، ترس از برخورد و… دست نویسنده را برای به تصویر كشیدن دغدغه‌ها و خواسته‌های اصلی كارگران بسته است. بودند و هستند كسانی كه درباره كارگر‌ها و زندگی آن‌ها نوشته باشند و بنویسند، ولی سخت بتوان نام «ادبیات كارگری» را بر آن‌ها نهاد.

مثلا در دوران قاجار عده‌ای به كشورهای اروپایی می‌رفتند و با ادبیات آشنا می‌شدند. بعد با‌‌ همان سبك و سیاق اروپایی‌، آن ادبیات را در ایران پیاده می‌كردند. هرچند چون آن زمان كارخانه، كارگاه و كارگری به معنای اروپایی‌اش در ایران نبوده، خیلی به «ادبیات كارگری» پرداخته نشده است. البته رمان با چنین موضوعی زیاد ترجمه می‌شد. شاید به این دلیل كه مثلا زمان ناصرالدین شاه در كارخانه ذوب‌آهن انگلستان یا كارخانه‌های پارچه‌بافی آن كشور، 20 هزار كارگر كار می‌كردند، در حالی كه‌‌ همان زمان در ایران ‌‌نهایت تعداد كارگر در یك كارگاه 20 – 30 بود و این یعنی تعداد بالای كارگران در كشوری صنعتی مسلما بر میزان و چگونگی پرداختن به زندگی‌ آن‌ها تاثیر مستقیم داشته است.

در دهه 40 كه از آن به عنوان اوج ادبیات ایران نام برده می‌شود، نویسندگان ایرانی كم‌كم به قالی‌بافی‌ها، كارگرهای كوره‌پزخانه و نكات جزئی‌تر زندگی كارگران پرداختند، اما تقریبا هیچ‌كدام درباره محیط‌ها و مشكلات كارگری چیزی ننوشتند. برخی داستان‌های كوتاه هم كه رنگ و بوی كارگری داشتند، نتوانستند اصل مطلب را ادا كند. نویسندگان این كار‌ها با همه توانایی‌هایشان چون كارگر را به شكل عمیق لمس نكرده بود، نمی‌توانستند مشكل زندگی كارگری را به خوبی مطرح كنند. كسی نتوانسته ادبیات كارگری را از كار دربیاورد. چون هیچیك از آن‌ها در محیط كارگری نبودند و آن را لمس نكردند.

در خارج از ایران «ادبیات كارگری» معنا و مفهوم دقیق و رسایی دارد كه هر دو قسم ادبیات درباره عوام و ادبیات برای عوام را شامل می‌شود ولی در ایران به دلیل اینكه هم آثاری نوشته شده‌اند كه به توصیف زندگی قشر ضعیف و فقرا می‌پردازند و هم كتاب‌هایی با جهت‌گیری كمونیستی وجود داشته، معنای ادبیات كارگری چندان یكدست نیست، زیرا حجم آثاری كه در آن‌ها صراحتا جهت‌گیری كارگری و زندگی كارگر وجود داشته باشد به نسبت آثاری كه فقط درد و رنج طبقه ضعیف را بازگو می‌كنند یا صرفا نمایه‌ای هستند از ایدئولوژی چپ بسیار اندك است و این باعثشده كه اساسا طرح «ادبیات كارگری» برای ادبیات فارسی چندان جدی گرفته نشود و‌‌ همان‌طور كه اشاره شد حتی تاكنون كتاب‌شناسی دقیق و كاملی از آن ارائه نشده باشد.

برای مثال جای دادن آثار ابوالقاسم لاهوتی، محمدعلی افراشته و احمد شاملو دركنار آثار سعید سلطانپور، احسان طبری یا خاطرات نوشته شده توسط اعضای حزب توده به هیچ وجه دركنار هم منطقی نمی‌نماید و حتی جای دادن برخی از این آثار ذیل ادبیات كارگری نیز همین ناهماهنگی را داراست.

داستان‌های كارگری ایرانی عصر گذشته

البته تقسیم‌بندی دیگری را می‌توان با نام آثار به‌جای نام نویسندگان نیز انجام داد كه دقیق‌تر به نظر می‌رسد، مثلا زنده‌یاد احمد محمود و علی‌اشرف درویشیان از معدود نویسندگان «كارگری» هستند كه موفق به آفرینش آثار ماندگار‌تر و مطرح‌تری شده‌اند. احمد محمود، نویسنده‌ی برخی از مطرح‌ترین رمان‌های فارسی(همسایه‌ها، داستان یك شهر، زمین سوخته و مدار صفر درجه) به قولی تنها نویسنده‌ی ایرانی است كه به صورتی كاملا مشخص در رمان‌ها و داستان‌های كوتاه خود به زندگی كارگران، مشكلات و مبارزات آن‌ها پرداخته است. پس از او، علی‌اشرف درویشیان، نویسنده‌ی دیگری است كه در آثارش(از این ولایت، سال‌های ابری، سلول 18، آبشوران و…) زندگی تهیدستان و كارگران را دستمایه‌ی روایت‌هایش قرار داده است. در كنار این دو، شمار دیگری از نویسندگان چون نسیم خاكسار، غلامحسین ساعدی، صمد بهرنگی، محمد محمدعلی، اكبر سردوزامی، و حتی محمود دولت‌آبادی نیز به نوعی آثاری براساس زندگی و مسایل كارگران - و تهیدستان شهری، یا مبارزان سیاسی مدافع كارگران - منتشر كرده‌اند.

صادق هدایت، بزرگ علوی و جلال آل احمد بعداز جمال‌زاده در بیست - سی سال اول قرن چهاردهم از بزرگان نثر داستان‌نویسی معاصر هستند. هرسه این نویسندگان، دست‌كم یك داستان كارگری داشته‌اند. هدایت در داستان(فردا)، بزرگ علوی در داستان(خائن) و جلال‌آل احمد در داستان نسبتا بلند(از رنجی كه می‌بریم) كار، زندگی و مبارزات كارگران را به تصویر كشیده‌اند.

محمد محمدعلی، بیشتر از هر نویسنده‌ای، فضاهای گوناگون ازجمله فضای اسطوره‌ای و حماسی، ‌فضای زندگی طبقه‌ی متوسط و كارمند و فضاهای زندگی سنتی و خرافات قومی را در آثارش آزموده و با مهارت كافی، فضاهای مطلوب داستانش را به شكل‌های مختلف خلق كرده است، اما در مجموعه داستان «دریغ از رو به رو» به خلق فضای زندگی كارگری و پیشه‌وری روی می‌آورد و با كاركشتگی، این بخش از زندگی شهری را كه معمولا در ادبیات داستانی معاصر ما نادیده گرفته می‌شود، با نگاهی صمیمی ثبت می‌كند. غلبه‌ی نگاه داستانی بر دشواری‌های روزمره‌ی این طبقه، خاستگاه و مدعای مجموعه داستان دریغ از روبه‌رو است.

محور داستان «قبل از شروع» نوشته‌ی نسیم خاكسار هم حول مبارزه راوی و دوستانش كه كارگران یك واحد صنعتی هستند علیه استثمار كارفرمایان شكل گرفته است. در عین حال این مبارزه‌ای بین كارگران زحمتكش ایرانی از یكسو و مستشاران صنعتی آمریكایی از سوی دیگر است. مبارزه‌ای كه در عین داشتن جهت طبقاتی به شكل نوعی مبارزه با خارجی‌ها متبلور و دارای خصلتی ملی‌گرایانه است. تضاد و درگیری درونی داستان كه در وهله‌ی اول مبارزه كارگران علیه كارفرمایان بود؛ می‌رود تا به رقابت بین این دو گروه منجر شود. زیرا پخش اعلامیه و فعالیت سیاسی عملاً مانع از تشكیل سندیكای كارگران خواهد شد. از آنجا كه نسیم خاكسار مثل بسیاری از نویسندگان حوزه‌ی كارگری قبل از انقلاب خود را به نوعی رئالیسم سوسیالیستی متعهد می‌داند، داستانش كمتر شامل جنبه‌های تصویرسازی زندگی كارگری است و به نظر می‌رسد با افتادن در ورطه شعارگویی و كلی‌بافی به نوشته‌های تبلیغاتی نزدیك‌تر است تا یك ادبیات داستانی.

همچنین معروف‌ترین رمان معاصر فارسی(پس از «بوف كور»)، رمان ده‌جلدی «كلیدر»(محمود دولت‌آبادی)، و تقریبا تمام آثار دیگر نویسنده‌ی آن، جامعه‌ی دهقانی ایران و مشكلات و مبارزات آن را محور توجه خود قرار داده است.

صمد بهرنگی، یكی از محبوب‌ترین نویسندگان دهه‌ی 40 كه عمدتا به عنوان نویسنده‌ی «كودكان» شناخته می‌شود، در داستان «بیست و چهار ساعت در خواب و بیداری» یك شبانه‌روز زندگی یكی از كودكان تهیدست و كارگر شهری به نام لطیف را روایت می‌كند. پدر لطیف نیز همچون دیگر همشهری‌هایش به جستجوی كار به تهران آمده و با دستفروشی لقمه نانی خودش و پسرش می‌خورد و لقمه نانی هم برای مادر می‌فرستند.

«آشغالدونی» نیز داستانی نسبتا بلند از غلامحسین ساعدی است كه به روایت زندگی پسر جوانی پرداخته كه به همراه پدر پیر و بیمار خود در خیابان‌های شهر شب را به صبح می‌رساند و با دار و دسته‌ای آشنا می‌شوند كه خون تهیدستان را در ازای چند تومان می‌كشند و به بیمارستان‌های دولتی می‌فروشند.

در كتاب «از باران تا قافله سالار» كه حاصل 40 سال داستان‌نویسی آذرآیین است نیز، ادبیات كارگری و بومی تلفیق شده است. این نویسنده در داستان‌هایش زندگی مردم فرودست را نشان می‌دهد و رفتار شخصیت‌های داستانی‌اش تحت تاثیر موقعیت قرار می‌گیرند.

گم شدن كارگران در هیاهوی فقر و شهرنشینی

با این وجود در این چند اثر و بسیاری دیگر از داستان‌هایی كه سعی در به تصویر كشیدن سختی‌ها و مشكلات طبقه‌ی تهیدست و ضعیف دارند، توجه ویژه و فوكوس خاصی بر طبقه‌ی كارگر و بطن زندگی‌ها نیست. به‌عنوان مثال در داستان «بیست و چهار ساعت در خواب و بیداری» بهرنگی كل جمعیت شهرنشین بصورت یك تكه و همگون درمقابل تهیدستان شهری قرار دارند و همه چون بورژوا‌ها و بوروكرات‌های حاكم تصویر می‌شوند. آنچه در داستان بهرنگی به كلی غایب است، طبقه كارگر است. چنین فقدانی در داستان یك نویسنده‌ثچپگرا شگفتی‌آور است. تهران دهه‌ی چهل، تنها محیط تعارض میان تهیدستان شهری از یك طرف، و اعیان‌زاده‌ها از سوی دیگر نبود. بخش قابل توجهی از جمعیت تهران را سوای بورژوا‌ها و بوروكرات‌ها و مغازه داران، كارگرانی تشكیل می‌دادند كه در كارخانه‌ها و كارگاه‌های متعدد به كار مشغول بودند و بچه‌های آنان به مدرسه می‌رفتند و قدرت خرید كفش و كلاه و اسباب بازی داشتند. نه در خیابان‌ها و زیرپل‌ها، بلكه در خانه‌هایی ساده اما گرم و با امكانات معمولی زندگی می‌كردند. میان این طبقه و طبقه‌ی حاكم، تضاد منافعی نیرومند وجود داشت. تصویر یك تكه‌ی شهرنشینان این تمایز مهم و عمده را مغفول باقی می‌گذارد.

درنهایت داستان، رمان یا شعری را می‌گویم كارگری كه یا در محیط كارگری باشد یا به زندگی كارگری پرداخته باشد. البته محدود كردن تعریف مفهوم «كارگر» به كسانی كه صرفا در كارخانه یا كارگاه‌ها كار می‌كنند نیز حربه‌ای است برای پوشاندن تضاد اصلی «كار» و «سرمایه» و از این رو تعریفی است ناقص و به سود «سرمایه‌داری». به طوركلی مفهوم «كارگر» تمام كسانی را شامل می‌شود كه مجبورند برای گذران زندگی كاركرده و «پول» دریافت كنند. با این تعریف تمام كسانی كه مجبورند «نیروی ذهنی و جسمی» خود را به «كارفرما» بفروشند(حتی یك استاد دانشگاه كه فعالیت ذهنی‌اش را به كارفرما می‌فروشد)، كارگر به حساب می‌آیند. از این منظر است كه شاید بتوان آثار نویسندگانی چون صمد بهرنگی، مجمود دولت آبادی و… را هم در زمره‌ی ادبیات مورد نقد و بررسی قرار داد. وقتی یك نویسنده داستان كارگران كارخانه، كارگاه و كارهای خدماتی و امروزه تایپیست‌ها و راننده‌ها و پرستار‌ها و كودكان كار و… را به تصویر می‌كشد در واقع «ادبیات كارگری» تولید می‌كند. به همین دلیل است كه یافتن اثری كه بتوان آن را مطلقا ادبیات كارگری نامید؛ كاری دشواری است. با این حال این بخش از ادبیات در دهه‌های مختلف با اقبال نویسندگان و مخاطبان زیادی روبرو بوده كه هم این اقبال و هم این شكل خاص ادبیات كارگری در ایران متاثر از شرایط خاص سیاسی و اجتماعی بوده است.

ادبیات كارگری بعداز انقلاب پابرهنه‌ها

بعد از انقلاب هم رمان‌های پرفروشی چون «زمین سوخته»(كه نخستین و تنها رمان جدی «جنگ» به شمار می‌رود)، «زمستان 62» و «چراغ‌ها را من خاموش می‌كنم»، با آنكه در فضای جنوب ایران و محیط كارگری «شركت نفت» اتفاق می‌افتند، توجه ویژه‌ای به كارگران ندارند.

«زنی با كفش‌های مردانه» نوشته‌ی محمدعلی گودینی كه در واقع جلد دوم «تالار پذیرایی پایتخت» به حساب می‌آید نیز در مورد نقش كارگران در پیروزی انقلاب اسلامی و دوران هشت ساله دفاع مقدس نوشته شده است. زمان داستان از 6 سال قبل از انقلاب شروع می‌شود تا سال 70. همچنین در «تالار پذیرایی پایتخت» به مشكلات كارگران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره شده است. علاوه بر این دو داستان، گودینی در رمان «سایه اژد‌ها» هم از نظر گوناگون جامعه كارگری و بحثتولید را بررسی می‌كند و مسائلی مانند مهاجرت، پدیده قاچاق كالا را نیز در داستان جای داده است. عده‌ای معتقدند این اثر اولین كتابی است كه به صورت مستقیم موضوع كارگری را مطرح می‌كند.

اگر از شعر سیدعلی صالحی بگذریم، بخش‌هایی از كتاب «یقه چركین‌ها» ی او نیز كه مبارزات كارگران ساختمانی و نگهبانان شركت پرسیزیون در مسجدسلیمان را روایت می‌كند در حوزه‌ی ادبیات كارگری قرار می‌گیرد.

علاوه بر همهٔ این‌ها داستان‌ها و رمان‌های «مهدی دیگر / غلامحسین ساعدی»، «بندر / احمد محمود»، «باز خرید / پرویز مجدی»، «قربانی / غزاله علی‌زاده» و «تابستان‌‌ همان سال / ناصر تقوایی» هم ازجمله آثار داستانی روایتگر زندگی كارگری هستند.

داستان‌های كارگری تجسم عینی و واقعیت‌ها زندگی

داستان‌های كارگری عموما رئال هستند و تا به حال كسی داستان سوررئال در این حوزه ننوشته است. تقریبا در تمام داستان‌های این ژانر شخصیت‎‌ها و كاراكتر‌ها مابه‌ازای بیرونی دارند و اغلب از طبقه متوسط به پایین هستند كه از شهرشان بیرون آمده و برای به دست آوردن درآمد به پایتخت مهاجرت می‌‎كنند. آنان به كارهای كارگری، پیشه‌وری و گاهی دست‌فروشی روی می‌‎آورند.

البته منتقدی مثل بی‌نیاز سبك و سیاق داستانی رئالیسم آن هم به سبك چالرز دیكنز و جك لندن را پاسخگوی نیاز مخاطب امروزی نمی‌داند و معتقد است می‌توان و باید با حفظ عناصر عینی زندگی كارگری مثل محیط كارگاهی یا كارخانه‌ای، صحبت از شیفت‌های كاری و… ماهیت داستان‌ها را در حوزه‌ی كارگری حفظ كرد، اما وارد كردن پیرنگ‌های داستانی و وقایع جانبی كه خواننده را به دنبال خود بكشد یك نیاز اساسی است.

اگر هم تك و توك نویسندگانی‌ داستان كارگری خارج از عرف رئال نوشته‌اند، بیش از آنكه به «شخصیت‌پردازی» و «كنش» طبیعی داستانی توجه داشته باشند، با پدید آوردن كاراكترهای یك بعدی و فضاهای غیرواقعی، بیشتر به دامن «رمانتیسم» سیاسی غلتیده‌اند.

باری كه شعر به دوش می‌كشد

از سوی دیگر، ادبیات كارگری منحصر در داستان نیست و بخش عمده‌ای از بار داستان را شعر به دوش می‌كشد. بسیاری از شعرهایی كه برای كارگر سروده شده، در واقع داستان‌های منظوم هستند. دو جلد كتاب هم در حوزه شعر كارگری، با عنوان «دست‌رنج» منتشر شده است. فرخی یزدی یكی از شاعرانی است كه می‌تواند در این حوزه قرار بگیرد. سابیر هاكا هم شاعر امروزی در حوزه‌ی ادبیات كارگران است كه عموم شعرهایش برای و درباره‌ی این قشر سروده شده است.

داستان‌هایی كه كمتر نقد می‌شوند و مجال خودنمایی در جشنواره‌ها را پیدا می‌كنند

با این همه همین معدود داستان‌ها و رمان‌هایی كه در عرصه ادبیات كارگری جای می‌گیرند؛ هم از بسیاری جهات دارای ارزش نقد و تفسیر هستند. اما با وجود ارزش‌های ادبی و اجتماعی آن‌ها، نقد و بررسی این ژانر و حضور دیده شدن داستان‌های كارگری هنوز به به یك «روند» یا «گونه» تبدیل نشده است. گویی نوشتن درباره كارگران و توده‌های مردم بی‌چیز و تحقیر شده جایگاه و منزلت ادبی لازم را ندارد، و به نظر می‌رسد موضوعات و مایه‌های كارگری در قلمرو معنا‌شناسی ادبیات نمی‌گنجد و جایی در قلمرو جوایز ادبی و حتی نقد ندارند.

فتح الله بی‌نیاز(نویسنده و منتقد ادبی) در گفت‌و‌گو با خبرنگار ایلنا، ازجمله نقدهایی كه می‌توان به آثار موجود در حوزه‌ی ادبیات كارگری گرفت را نگاه صرف ایدوئولوژیكی و مبارزاتی به قشر كارگر دانست و گفت: در یك داستان می‌توان به چند محور پرداخت و امر غالب و غیرغالب، مثلا می‌توان در كنار نشان دادن نوع معاش و زندگی كارگری اتفاقات و روندهای عادی زندگی مثل عاشق شدن، تحصیل كردن، بزرگ‌كردن فرزند و… را هم در داستان گنجاند و به موازات آن تفاوت سبك زندگی و امكانات رفاهی كارفرما مثل اتومبیل، خانه‌ و زندگی و آموزش را بین كارگر و كارفرما را هم در داستان اضافه كرد. اینكه صرفا مثل ماكسیم گوركی و جك لندن، تنها از دید مبارزاتی به داستان‌ نگاه كنیم برای خواننده‌ی امروزی جذابیتی ندارد. وجوه مختلف زندگی عادی باید در داستان باشد، حالا از جنبه‌ی زندگی یك كارگر. به علاوه رویدادهایی مثل به تعویق افتادن حقوق‌ ماهیانه، كم بودن دخل و درآمد كارگری نسبت به هزینه‌های زندگی و درمانی هم باید به نوعی در داستان بازنمایی شود.

او در ادامه افزود: اصلا محور داستان می‌تواند عشق پسر یكی از كارگران به دختر كارگری دیگر باشد و اساس داستان یك ماجرای رمانتیك و عاشقانه باشد و دركنار این پیرنگ داستانی به بیان وضعیت كارگران در خانه و محل كار هم پرداخته شود. باید به متن زندگی كارگران و روزمره‌های آن‌ها وارد شد و دركنار آن زحمت و تلاش این قشر برای گذران زندگی و كمك به تولید كشور هم لحاظ گردد. می‌شود با اضافه كردن موضوعاتی مثل طولانی بودن مسیر خانه تا محل كار، دغدغه‌های بیمه‌ای و درمانی، خطرات كار و… حال و هوای داستان را كارگری حفظ كرد. در حال حاضر به دلیل توجه نكردن به بطن زندگی در اینگونه داستان‌ها یا شاهد یك روستانگاری و حاشیه‌شهرنویسی صرف شده‌ایم بدون درنظر گرفتن فاكتورهای مهم در ادبیات كارگری و یا با پررنگ كردن بیش از اندازهٔ المان‌های صنفی و حقوقی كارگری و توجه صرف به مبارزات كارگری این ژانر ادبی به ضدخودش تبدیل شده است. در طی این سال‌ها به ادبیات داستانی به كارگران پرداخته است اما به همین دلایل و چون خیلی ایدولوژیك به قضیه نگاه شده از رونق افتاده و دیگر كمتر نویسنده‌ای سراغ نوشتن داستان كارگری می‌رود.

به گفتهٔ این منتقد در جوایز ادبی مختلفی هم داستان‌ كوتاه‌های كارگری و هم رمان در این ژانر حضور داشته‌اند و بعضا در داوری‌ها تا مراحل بالا هم آمده‌اند اما به دلایلی كه در بالا ذكر شد نتوانسته بودند؛ بازنمایی خوبی از زندگی كارگری ارائه بدهند و طبعا از دید داوران نهایی در حد و اندازه‌ی دریافت جایزه تشخصی داده نشده‌اند.

او همچنین مقایسه‌ی ادبیات كارگری در ایران و كشورهای غربی را هم خیلی اصولی و درست ندانست و بیان كرد: كشوری مثل انگلستان را درنظر بگیرید اگر از دوره‌ی داستان‌نویسی كلاسیك ژانری به‌نام ادبیات كارگری داشته، از آن طرف بیش از یك قرن است كه صنعت، كارخانه، پارلمان، سندیكا و… دارد، پس طبیعی است كه پرداختن به این مقولات در داستان‌هایشان از استحكام و استاندارد بیشتری هم برخوردار باشد. بالاخره خیلی پیش از ما با این مباحثزندگی كرده‌اند.

بی‌نیاز در پاسخ به این پرسش كه چرا به نظر می‌رسد نوشتن از دنیای كارگری و كار كمرنگ شده است؛ گفت: آن زمانی كه كارگران به نوعی ستون فقرات تغییر و تحول به حساب می‌آمدند و با اعتصاب و متوقف كردن كار و تولید صدایشان به گوش همه می‌رساندند؛ گذشته است. در حال حاضر چقدر كارگر منتظر دریافت حقوق معوقه‌شان هستند اما بازتابی داده نمی‌شود؟ عامل تغییر دهنده دیگر كارگران نیستند بلكه رسانه‌ها و بازتاب وقایع است. وقتی كارگران به‌عنوان نیروی تغییر اجتماعی مطرح نشوند طبیعی است كه نویسنده هم كمتر به سراغشان برود تا داستانی با محوریت كار و كارگز خلق كند، درحالیكه به واقع یكی از بهترین موضوعات برای نوشتن همین دغدغه‌ها و زندگی كارگری است.

از دید غلام‌رضا امامی(منتقد ادبی) هم از آن‌جایی كه حاشیه‌های كلان شهر‌ها كه محل زندگی قشر كارگر و متوسط پایین هستند، عموما مكان‌هایی بی‌هویت‌اند كه نه آرامش محیط روستایی را دارند و نه به‌ظاهر نعمات شهری در آن‌‌ها وجود دارد، آثار ادبی كه در این فضا‌ها می‌گذرند خیلی در نقد‌ها و جوایز ادبی دیده نمی‌شوند و در جوایز ادبی بیشتر به داستان‌هایی پرداخته می‌شود كه در حوزه‌ی شهری و زندگی آپارتمانی جای می‌گیرند.

او همچنین در مورد نقد و بررسی داستان‌های كارگری گفت: ادبیات كارگری تاكنون چندان جدی به بوته‌ی نقد گذاشته نشده است. اساسا به ادبیات و قصه توجهی نمی‌شود. وقتی تیراژ كتاب تا 500نسخه در هر نوبت چاپ پایین آمده و از همین تعداد هم درصد یالایی در انیار‌ها خاك می‌خورند؛ چگونه می‌توانیم از جایگاه ادبیات كارگری و نقد و بررسی این آثار صحبت كنیم. جای دریغ دارد كه در این اوضاعی كه رسانه‌های جمعی و به‌ویژه صدا‌وسیما در معرفی كتاب و ادبیات كاهلی و كوتاهی می‌كند؛ ادبیات و داستان‌های حوزه‌ی كارگری نه‌ تنها از دید مخاطب بلكه از دید منتقد هم دور مانده است.

علی دهقان(نویسنده مجموعه داستان چال) نیز در رابطه با كم رونق بودن حضور داستان‌های كارگری در جریان نقد روز و جوایز ادبی اضافه كرد: عموم جشنواره‌ها و جوایز ادبی در عرصه‌ی معرفی و انتخاب آثار شاخص داستانی و ادبی درگیر سانتیمانتالیسم ادبی هستند و این رویدادهای ادبی خیلی معرف بطن و موضوعاتی كه در ادبیات اتفاق می‌افتد؛ نیستند. البته ادبیات كارگری هم برای بررسی و انتخاب خیلی ملاك‌های مشخصی نداشته و ندارد. اساسا شكل توسعه در ایران باعثشده تا روند تولید آسیب ببیند و مفاهیمی مثل كار و كارگر كه نیروی انسانی تولید هستند؛ هم تعاریف درستی نشده باشند، پس طبعا در ادبیات هم ممكن است گاهی با عناونی مثل مستضعف، تهی‌دست و… همپوشانی پیدا كنند و یكی تلقی شوند. همین مسئله بین ادبیات فقر و ادبیات كارگری خلط مبحثمی‌كند و درخشش این داستان‌ها در جشنواره‌های ادبی مشكل می‌شود.

جان كلام

با همه‌ی جناح‌بندی‌های سوسالیستی یا متعهد، بیش از 40 میلیون كارگر و خانواده‌های كارگری در كشور زندگی می‌كنند كه ادبیات كارگری می‌تواند و باید پژواك صدای آن‌ها باشد. انگیزه نوشتن برای نویسنده‌ی داستان كارگری، رفع ظلم و تبعیض است. این نویسندگان می‌توانند انگیزه كارگری را به وجود آورند. انگیزه داستان كارگری، فقط این نیست كه جست‌و‌جو كنیم و بدانیم در كارخانه چه خبر بود؟ انگیزه «ادبیات كارگری» مقابله با استثمار و به دنبال آن تولید و صنعت سالم است.

سال 1368 شورای هنری سراسری در خانه كارگر تشكیل شد و یك سال بیشتر دوام نیاورد. چون حمایت نشد، كار‌ها هم از بین رفت. اگر كسی هم پیدا شود و كاری انجام بدهد، بعد از آمدن مدیر و سلیقه دیگر، كارش هدر می‌رود. در ساختمان وزارت كار، یك معاونت فرهنگی وجود دارد اما ساختار ادبیات كارگری در این وزارتخانه، درك نشده است. سال 1369 اولین جشنواره فرهنگی - هنری كار و كارگر با مشاركت خانه كارگر برگزار شد. جایزه‌هایی هم دادند، اما نوشته‌های بر‌تر به صورت كتاب چاپ نشد. به همین دلایل است كه در ایران، «ادبیات كارگری» به صورت گسترده و جاافتاده، هرگز به گونه‌ای كه در برخی جوامع دیگر وجود دارد، وجود نداشته است. ادبیاتی كه می‌تواند برداشت تازه و حقیقی نسبت به شأن و شخصیت كارگر و عنصر كار به جامعه بدهد و حتی می‌توان نام «ادبیات زندگی» را برای آن درنظر گرفت، چراكه داستان آن‌هایی است كه روح بی‌شیله پیله بر كارگر بودنشان مقدم است.

دسترسی سریع