كتاب رادیو فرهنگ،پژوهشی است درباره ی نخستین رسانه ی«گرم» (رادیو )درایران كه زیرنظرو ویرایش علمی مسعودعابدین نژآدوبا همكاری جمعی ازنویسندگان و پژوهشگران انجام شده است دراین نوشتارهرروزفصلی ازكتاب« رادیو فرهنگ» رادربخش«درقلمرو فرهنگ»می نگاریم
دیباچه:
نوشته: مسعود عابدین نژاد
از هنگامی كه در چهارم اردیبهشت سال 1319 نخستین فرستنده رادیویی در ایران راه انداری شد ، تا امروز كه بنظر می رسد رادیورسانه ای قدیمی است ، سالها می گذرد. از نظر گاه جمعیت شناسی و تغییر نسلها اكنون باید چهارمین نسل كامل مدیران و برنامه سازان در رادیو ظهور كرده باشند.( با اندكی چشم پوشی و ساده سازی)
در سال 1452 میلادی یوهان گوتنبرگ آلمانی (Johannes Gutenberg ) به آرزوی چاپ متحرك تحقق بخشید. در پی این اختراع شغل كتابت خیلی زود به تاریخ پیوست و امكان چاپ هزاران نسخه از یك اثر فراهم شد.
خود گوتنبرگ عطش چاپ جدید را با انتشار انجیل فرو نشاند.
سالها بعد، یعنی در سال 1605 میلادی فكر امكان چاپ چیزی شبیه خبرنامه یا كتابی با موضوع عام گسترش یافت.
در كشور رقیب آلمان در شهری كاملا فرانسوی بنام استراسبورگ نشریه ای با نام Relation” " به چاپ رسید.
یو هان كارولوس صاحب این نشریه بود ، كه به مدت هفتاد سال چاپ شد. می گویند خبر اختراع تلسكوپ یا همان چینش مبدعانه عدسی ها برای دور- بینی را این نشریه چاپ كرد.
از اختراع چاپ تا چاپ نخستین نشریه جهان 153 سال فاصله است . این فاصله در مقیاس ایرانی بسیار طولانی تر بوده است .در سال 1253 هجری قمری ( 1837 میلادی) كه نخستین نشریه با نامی برگرفته ازواژه انگلیسی Newspaper”
یعنی كاغذ اخبار به چاپ رسید 232 سال فاصله است.
میرزا محمد صالح مهندس شیرازی كه بركشیده عباس میرزا بود ، فكر ایجاد نشریه را با خود به ایران آورد و در دوران
سلطنت فرزند عباس میرزا موفق به چاپ این نشریه شد.
بعدها با تولد وقایع اتفاقیه و بعدتر با تغییر نام آن به " روزنامه رسمی دولت ایران" نقش قشر كوچك حاكمان اصلاح گر بیشتر نمایان می شود.
اینكه دولت به عنوان دستگاه اجرایی حكومت نیازمند وسیله ای برای ارتباط است ، ظاهرا از همان هنگام در ذهن حاكمان شكل می گیرد.
اما و با اینهمه ما بدرستی نمی دانیم طلایه داران بنیان گزاری رسانه های نخستین در ایران واقعا چه كاركردی از رسانه
انتظار داشته اند.بی شك از همان ابتدا در ایران مفهوم و كاركرد تاریخ شناخته شده بود، در ایران به دلیل عمق دیوان سالاری ،تاریخ و ارزشهای تبلیغی و ترویجی آن شناخته شده بود. وشاید از همین روست كه در روزگار مصلح ترین سیاست مدار عصر قاجار" وقایع اتفاقیه" متولد می شود. نامی كه بی درنگ مارا بیاد تاریخ های جهان گشا و عالم آرا و
...فتح نامه هایی از این دست می اندازد.
درچهارم اردیبهشت سال 1319 هجری- خورشیدی كه رادیو در ایران متولد می شود، از تولد رادیو در جهان( منظور بهره برداری حرفه ای و تجاری- عمومی) حدود 20 سال می گذشت.
مقایسه این فاصله كه زندگی كمتر از یك نسل را دربر می گیرد با فاصله انتشار نخستین نشریه در استراسبورگ و تهران (232 سال) گویای آنست كه ایرانیان در استفاده و واكنش نسبت به تغییرات جهان آگاه تر شده اند.
رادیو همچون روزنامه توسط دولت و دولتیان در ایران استقرار یافت .و در زمان خود فناوری بسیار پیشرفته ای بود.
ضمن آنكه ماهیت و چیستی این رسانه با فرهنگ عامه ایرانیان، سنت های فرهنگ شفاهی و باورهای مذهبی آنان همخوانی كاملی داشت.
این همخوان بودن رسانه شنیداری با فرهنگ عامه دو فایده یا دستاورد داشت: نخست آنكه به عنوان یك رسانه خیلی زود بین مردم محبوبیت یافت( ضریب نفوذ بالا و ضریب اعتماد بیشتر) و دوم انكه چون این رسانه با سنتهای هنر ایرانی از جمله انواع روایتها و موسیقی بطور خاص دارای ابزار بیانی یكسانی است، خیلی زود توانست از استعداد هنرمندان ایرانی استفاده نماید.
صداهای ماندگار، ملودی های زیبا و نقل زندگی در رادیوی ایران بزودی بخشی از میراث غیر نوشتاری كشور شد.
میراثی كه بدون رادیو و ابزارهای آن كمتر امكان خلق یا ماندگاری داشت.كمتر از 30 سال نسلی از هنرمندان رادیو یی شكل گرفته ، كار كرده و خلاقانه تولید كردند.
تصوری كه رسانه جدید با خود آورد از نظرگاه فلسفی نیز روح و جان ایرانیان را در برگرفت.
امكان شنیدن برای لذت بردن!
جان این سخن در جان و تن شنوندگان رادیو تنیده شد. تا پیش از آمدن رادیو در خانه ها میان هنر ثروتمندان( بخوانید اشراف) با هنر فقیران( بخوانید عامه مردم) فرسنگها فاصله بود.
اشراف در محافل خاص خود به نوعی از موسیقی گوش می دادند كه كمتر مورد علاقه عامه مردم بود.
فقرا در خلوت خود كه معمولا بسیار نادر یا اتفاقی بود به گونه دیگری از موسیقی یا صدا گوش می كردند كه گاه مورد نفرت طبقه بالا دست جامعه بود.
رادیو كه به صدا در آمد میان این دو جهان فاصله ها كمتر شد.
اكنون امكان آمدن سریع و رایگان هنر میان مردم فراهم بود.
اكنون امكان شنیدن صدای هنر عوام توسط اشراف یا فرادستان فراهم می شد.
اكنون امكان تولد هنری جدید فراهم می شد. از آرامش این دو فضا یا از فاصله این دو سلیقه هنر پاپ شكل گرفت.
شاید پاپ ایرانی از معدود هنرهای مدرنی باشد كه زمینه های بوجود آمدن آن بطور كامل داخلی بوده است!
هنر عامه یا پاپ (Pop art) در اروپای غربی همچون بیشتر سبكهای دیگر در ابتدا از تغییر مفاهیم و برخی نیازهای هنرهای تجسمی سربرآورد. در ایران اما برعكس غرب هنر مردمی در موسیقی از تغییر سلیقه و نیاز به پر كردن شكاف میان دو طبقه فرادست و فرودست شكل گرفت.
بدون رادیو و كاركردهای بومی آن چنین تحولی ناممكن یا حداقل دشوار بوده است.
جدای از تاثیر رادیو در شكل گیری هنرهای پست مدرن در ایران، این رسانه در توزیع و شرح عدالت فرهنگی و توسعه علوم نیز نقش داشته است.
با آمدن رادیو امكان ارائه آخرین پژوهش های دانشگاهی به مخاطبان فراهم شد.
حداقل در پنجاه سال نخست ورود رادیو به ایران ، فرهنگ دانش ایرانی از رادیو متاثر شده است.
گرچه بعدها با توسعه رسانه های تصویری این نقش كمرنگ شده ولی هیچگاه از بین نرفته است.
می توان با ارائه شواهد تاریخی بسیاری نقش رادیو را در ثبت، گردآوری و توسعه فرهنگ ملی در زمینه های گوناگون آشكار ساخت . اما همه اینها بدون ارائه یك طرح بسیط از تاریخ این رسانه در ایران امكان پذیر نیست.
رادیو فرهنگ ، به عنوان یكی از رادیوهای پدید آمده در دهه های اخیر نقشی آشكار وپنهان دراین روند داشته است.
اینكه فكر نخستین تاسیس این رادیو چگونه شكل گرفت و چگونه عملیاتی شد، در غوغای گسترش فضاهای رسانه ای جدید
فراموش شده است. از این رو و بخاطر ثبت برخی از حقایق در باره این رسانه جدید( جدید برای قرن بیستم) ضروری بود كه همتی جمع شده و كاری صورت گیرد.
گسترش سریع رسانه ها در ایران – گرچه در اكثر آنها رد پای ماشین حكومتی دیده می شود – گاهی باعث فراموشی چگونگی و پدید آیی این رسانه ها شده است.
امروز در فضای رسانه ای پر غوغای داخلی ما كمتر از سرگذشت و به تبع آن سرنوشت رسانه ای چون رادیو آگاهیم.
شاید جدای از برخی تلاشهای فردی در این باره( همچون چاپ كتاب اصول تهیه كنندگی برای رادیو – نوشته آقای ایرج برخوردار-) ما تا آغازین سالهای دهه هفتاد هجری خورشیدی دارای ادبیات پژوهشی و نوشتاری مستقلی در باره رادیو نبوده ایم!
با آغاز دهه هفتاد خاصه در دوران مدیریت آقای دكتر حسن خجسته ، نخستین تلاشهای جدی در این باره صورت گرفت . گرچه این كوششها بیشتر معطوف به ترجمه و گردآوری برخی مباحث نظری بصورت كلی بوده است.
بطور خاص ، نیمه دوم دهه هفتاد خورشیدی را باید در ایران دهه گسترش كمی شبكه های رادیویی بدانیم.
گاه این گسترش كمی آنچنان سریع بوده است كه هدف تاسیس و جگونگی آن به فراموشی سپرده می شد!
در باره رادیو فرهنگ این گمگشتگی معنایی بیشتر بوده است. در طول بررسی اسناد و مصاحبه های این پژوهش بنظر نگارنده این سطرها رسید كه سر برآوردن رادیو فرهنگ از دل رادیو2( كه وظیفه پخش زنده مذاكرات مجلس شورای اسلامی را بعهده داشت) در بیشتر موارد مسئله ظهور و تولد رادیو فرهنگ را تحت شعاع خود قرار داده است.
رادیو2 وجود داشت. سالها سال پیش از تاسیس رادیو فرهنگ.و رادیو فرهنگ در مقطعی از تاریخ ذكر شده بنا به تصمیم جمعی از مدیران رادیو از دل رادیو 2 سر برآورد.
ظاهرا فكر خاص بودن و فرهنگی بودن این رادیو ، بیشتر به سبب تمركز محتوای عامیانه( وگاه دستوری) در رادیو سراسری از مدتها پیش در ذهن مسئولان وقت رادیو شكل گرفته بود.
این مدیران علاقمند بودند كه جنس خاص، نوع خاص و گروه خاصی از شنوندگان داخلی را جذب این رسانه نمایند.
از اینرو تاسیس رادیو فرهنگ بیشتر شبیه میثاق ذهنی اما نانوشته ای بوده كه میان جمع كوچكی از نخبگان فكری رسانه ملی وجود داشته است .
این بدیهی بودن موضوع برای تصمیم گیران آن دهه پركار هفتاد خورشیدی باعث شد كه در زمینه تاسیس این رادیو كمتر سند مكتوبی وجود داشته باشد. انگار امری بدیهی توسط اشخاصی نامرئی اجرایی شود!
با اینهمه از لابلای گفتگوها می توان كم وبیش به چگونگی این پدید آیی پی برد.
هدف این پژوهش تنها ذكر تاریخ معمول این رادیو نیست. نحوه چینش مقاله ها بگونه ای است كه هر شخص علاقمند به رسانه رادیومی تواند بنا بر علاقمندی خود بهره ای ببرد. ضمن آنكه هدف اصلی این پژوهش كه همانا بررسی چگونگی و چیستی و هستی رادیو فرهنگ است فراموش نشده است.
ویراستار علمی و نویسندگان و همكاران این پژوهش امیدوارند با گسترش این پژوهش اسنادی و میدانی موفق به ایجاد زمینه تدوین فرهنگنامه رادیو فرهنگ شوند. هدفی كه كاری دشوار اما دست یافتنی است.از اینرو برای تكمیل سالانه این كتاب فرهنگی انتهای پژوهش باز و قابل اصلاح خواهد ماند. زیرا:
كه داند بجز ذات پروردگار كه فردا چه بازی كند روزگار
امید كه این پژوهش پیشكاری باشد برای كاری كارستان.