با چند بیت عاشقانه، شاعرانه میزبان شما خواهیم بود.
گر كه تأمین شود از دست غم آزادی ما
می رود تا به فلك هلهله شادی ما
ما از آن خانه خرابیم كه معمار دو دل
نیست یك لحظه در اندیشه آبادی ما
بسكه جان را به ره عشق تو شیرین دادیم
تیشه خون می خورد از حسرت فرهادی ما
داد از دست جفای تو كه با خیره سری
كرد پامال ستم مدفن اجدادی ما
آنچنان شهره به شاگردی عشق تو شدیم
كه جنون سر خط زر داد به استادی ما
فرخی داد سخندانی از آن داد كه كرد
در غزل بندگی طبع خدادادی ما
فرخی یزدی