«كهریزك: برونِِ درونِ تهران» نوشته آرش حیدری و مهشاد مهاجرانی منتشر شد. از وجوه جالب توجه این كتاب بازگشت به تاریخ كهریزك است؛ بازگشتی كه صرفاً تاریخچه كهریزك را بیان نمیكند.
، «كهریزك كجاست؟» شاید اولین و یكی از مهمترین سؤالهایی باشد كه با دیدن عنوان كتاب به ذهن میرسد و گزارهها جوابهایی از پیش تعیین شدهای است كه به خانه سالمندان كهریزك و زندان معروف آن و در نهایت به نزدیكیاش به بهشت زهرا و مركز زباله آراد كوه اشاره دارد. جوابهایی كه همه، پیش فرض برون افتادگی وبه حاشیه رفتن را برای كهریزك یدك میكشند. فرضی كه نگاه آسیب شناسانه به كهریزك را رقم میزند. نگاهی كه كهریزك را تلی از آسیب میبیند كه با كلید و رمز آسیب شناسانه باید به جان آن افتاد و آن را هرچه زودتر به حالت عادی برگرداند. به عبارت دیگر نگاهی كه حاشیه نشینی را نوعی انحراف در نظر میگیرد و علل و عوامل مختلفی را مصوب آن و راه حل آن را تنها در دست بازگرداندن مسیر به سمت راه اصلی میدانند. اما مسئله شابد در همین مسیر به اصطلاح اصلی باشد. در بخشی از كتاب میخوانیم:
«حاشیه نشینی محصولِ درون مانگارِ ساختاری است كه در آن رابطۀ مشخصی بین اقتصاد، توسعۀ شهری، مهاجرت، تمركز و… برقرار است. مسئله بر سر تحلیل شكلِ این رابطه است و نه فهرست كردنِ عناصرِ موجود در این ساختار. مسئله این است كه عناصر این ساختار چه شكلی دارند و چگونه آرایش پیدا كرده اند كه ی كی از گر هگاه های آنها به حاشیه نشینی تبدیل شده است. حاشیه نشینی محصول ك جریختی ی ا انحراف از مسیر اصطلاحاً اصلی نیست… این بدان معنا نیست كه حاشیه نشینی طبیعی است بلكه بدان معنا است كه تا زمانی كه رابطۀ اقتصاد، شهر، نیروی كار، ملك و مسكن و… به این شكل خاص است، حاشیه نشینی گریز ناپذیر است.» (ص .10)
مهشاد مهاجرانی یكی از نویسندگان كتاب در این باره میگوید: «تلاش ما در این كتاب بر هم ریختن همین معادلات فكریِ از پیش تعیین شده و ایستادن بر پشت بام خانه سالمندان و دیدن یك شهراست. شهری كه حیاتی را برای ما نمایان میكند، شهری كه اولین كارخانۀ صنعتی ایران را در بر داشته و حالا جایگاهی است از هر آنچه نباید در تهران باشد. كهریزكی كه در آن بیش از هر چیز دیگری ساخت و سازهای آن و املاكیها به چشم میآید. چمن زمین گذشته كه روزی اولین كارخانه صنعتی ایران را در خود جای داد چگونه تبدیل به مكانی برای دفع هر آنچه نباید در تهران باشد، شد. تفرجگاه سابق تهرانی ها كه اكنون برای اهالی تهران یادآور زندان و نیستی و مرگ است این مسیر طرد را چگونه طی كرده است. خشكسالی چگونه آرایش كهریزك را حول ساخت و سازهای روزافزون تغییر میدهد و تمام پلشتی های تهران را به دوش میكشد و صدایی از آن بلند نمیشود».
كتاب درگیر در فهم معادلاتی است كه كهریزك را بدین شكل تولید كردهاند. آرش حیدری دیگر نویسندۀ كتاب در این باره میگوید: «مفهوم «تولید شدن» برای ما مفهومی كلیدی است. تصوراتِ نیوتنی از فضا-زمان نمیتوانند منطق فضای شهری را توضیح دهند چراكه تصور میكنند با مكانی مواجه هستیم كه روی آن ساختمانها و مردمان قرار گرفتهاند. اصلاً اینطور نیست! فضا تاریخ دارد و در فرایند تاریخی ساخته میشود. به این معنی ما به دنبال همین فرایند تولید شدن گشتهایم و تلاش كردهایم آن را نشان دهیم تا با این ایدئولوژیهای آسیبشناسانۀ رایج تعیین تكلیف كنیم. ایدئولوژیهایی كه فرایندهای اجتماعی را با تفكری خام ذیلِ دستهبندی عوامل میفهمند و با به اصطلاح راهكار دادن در پی حل مسئلهاند. مسئلۀ ما این است كه خودِ اینم شیوۀ اندیشیدن به شهر و آنچه آسیباجتماعی نامیده میشود مسئلۀ اصلی است. در این كتاب صحنه جدال و تلاقیِ نیروهایی را ترسیم كردهایم كه در گرهگاهشان كهریزك در منطقی كه امروز میبینیم تولید شده است و این فرایندی تاریخمند است. به عبارت دیگر در منطقی تبارشناسانه به دنبال فهم آن فرایندهایی بودیم كه از خلال جزئی به نام كهریزك هندسۀ كل و محصولاتش را توضیحپذیر كنیم.»
از وجوه جالب توجه این كتاب بازگشت به تاریخ كهریزك است؛ بازگشتی كه صرفاً تاریخچه كهریزك را بیان نمیكند بلكه لحظههای مهمی را از دل اسناد بیرون میكشد وچگونگی تداوم نسبتهای تاریخی را در اكنون ما جستجو میكند و نشان میدهد كه تا چه اندازه تاریخ های گذشته همچنان در هستی ما تداوم دارند و این وجه آرشیوی را دركنار روایتهای شفاهی اهالی كهریزك قرار میدهد. به عبارت دیگر در كنار مطالعۀ تاریخی با روش اسنادی با مردمنگاری نیز در پی نوعی تاریخ شفاهی میگردد و تبارشناسی خود را در تلاقی این دو افق روششناختی پی میگیرد. در طول كتاب با روایت های متعددی از اهالی كهریزك مواجه میشویم برای مثال در یكی از روایت های اهالی آمده است كه:
«از تفریحات خیلی خوب بچه های كهریزك میدونید چی بوده؟ الان حالا مرده شور خونه رو بستن، قبلاً بچهها میرفتن بهشت زهرا كه ببینیم مرده رو چطوری میشورن. تفریحشون این بوده میرفتن نگاه میكردن. یه تفریح دیگه جوونای كهریزك این بود عصر پنج شنبهس بریم بهشت زهرا خیراتی زیاده. ببینید پارك نمیرفتن میرفتن بهشت زهرا میوه شیرینی میگرفتن، همیشهام اصطلاحی هست بین ما كه همه میخوان ادعا كنن ما بچه ته دنیاییم، ما كهریزكیا میگیم ما یه ایستگاه بعد ته دنیاییم، یعنی همه میان بهشت زهرا ما یه ایستگاه بعدشیم یعنی ته دنیا كه رسیدی ما یه ایستگاه بعدشیم» (ص 94)
این كتاب در5 فصل و 103 صفحه نوشته شده است. فصلهای كتاب از این قرار است:
فصل اول: «چشم انداز»: در این فصل نویسندگان با توضیحی از پوزیتویسم و فهم عامیانه از فضا سعی دارند با توضیحِ چگونگی تولید و بازتولید كهریزك در تكینگیاش نشان دهند و این مسئله را طرح كنند كه فهمِ درونماندگار شهر چگونه ممكن است و چرا باید صورت گیرد.
فصل دوم: «كهریزك و تاریخ مندیش»: در این فصل نویسندگان سه لحظۀ بنیادین را از دل مطالعهای اسنادی برجسته ساخته اند: تأسیس كارخانۀ قند، اصلاحات ارضی و بدل شدنِ كهریزك به بارانداز. این سه لحظه را با مطالعهای اسنادی روشن كردهاند و سعی دارند امكانهای گذشتۀ كهریزك كه در اكنون حاضر است را نمایان كنند.
فصل سوم: «كهریزك در جدال روایت ها»: در این فصل نویسندگان لایهای دیگر از آرشیو را نشان میدهند كه لزوماً در دل اسناد مكتوب حاضر نیست اما با منطقی آرشیوشناسانه میتوان آن را پاراهای بزرگ از آرشیو تاریخی به حساب آورد. به تاریخ شفاهی و روایتهای مردمان كهریزك از زندگیشان اشاره دارد و نسبت این روایت را با لحظههای بررسی اسنادی روشن میكند. این فصل نشان میدهد كه كهریزك برخلاف آنچه در گفتارهای رایج بازنمایی میشود كه یك میدان نبرد تمام عیار است و منظر ساكنان كهریزك به حیات اجتماعیشان سرتاپا مقاومت است.
فصل چهارم: «منطق قدرت نهادی»: در این فصل نویسندگان از نهادهای قدرتی میگویند كه صدای غالب كهریزك هستند و صدای فصاهای غیر رسمی كهریزك را به سكوت میبرند. در همین فصل است كه روایتی خواندنی از آنچه در مركز زباله آرادكوه میگذر دیده میشود؛ روایتی كه چرایی تداوم حضور مركز زباله در كنار كهریزك را روشن میكند.
فصل پنجم: «یك ایستگاه بعد از ته دنیا»: در این فصل نویسندگان سعی دارند كهریزك و فضاهای شكلبندیش را در بطن روابط نیروها توضیح دهند. نیروهایی كه از یك سو با منطق توسعه و مدرنیزاسیون قابل توضیحاند و از دیگر سو در تلاقی این توسعه با منطق سرمایه. این برخورد نیرو-نسبتهایی را پدید میآورد كه بازیگرانِ اصلیِ میدان كهریزك هستند و رابطۀ قدرتی را پدید میآورد كه كهریزك را ممكن كرده است نیروهایی كه هركدام منشأ و خاستگاهی متفاوت دارند.
منبع:مهر