آرزوهای بزرگ ...و آموزگاران ما

مهم نیست كه كیستیم و چیستیم.مهم عشق به آموختن است و عشق به آموزگاران.محمد صادق رحمانیان ، شاعر است.او در تقلای زندگی هنری خویش ، یاد آموزگاری را زنده می كند كه شاید تجلیل از وی به بهانه ی گرامیداشت آموزگاران جاودان میهنمان باشد .

1396/02/11
|
17:50

هر سال 12 اردیبهشت كه می رسد ، خردسال باشیم وجوان ، یا كه پیر ، یاد آموزگارانمان خواهیم افتاد .
ساده نیست ، سال ها گذشته باشد و ما در انتهای دیدار زندگی باشیم و یاد آموزگاران پیشین در ما هنوز زنده باشد !
هر یك خاطره ای داریم ، گاه خاطره ای نقد و آنی ( مانند كودكان دبستانی )و گاه خاطراتی دورتر و به اندوه نزدیك تر .
هر یك ، خاطره ای داریم .گاه شیرین و چه بسیار خاطره ای تلخ و با اندوه .اما این اندوه هنگامی كه نام آموزگارمان را می شنویم ، نامش حتی ، به شیرینی خاطره مان می افزاید.
مهم نیست كه كیستیم و چیستیم. مهم گذر زمان است و یادمان دیروز . مهم عشق به آموختن است و عشق به آموزگاران .
محمد صادق رحمانیان ، شاعر است. وجه شاعرانگی او بیش از دیگر كتابهایش در « سبزها و قرمزها»نمایان است .
شاعری با زبانی خاص خود كه گاه تلخی اشعارش رنگِ درنگ طبیعت خشك و صامت جنوب را زنده می كند.
او در تقلای زندگی هنری خویش ، یاد آموزگاری را زنده می كند كه شاید تجلیل از وی به بهانه ی گرامیداشت آموزگاران جاودان میهنمان باشد .
آموزگار – یا استاد – دكتر سعید حمیدیان است . مردی كه رحمانی –صادق رحمانی – درباره مقامش و خاطراتش سروده است.
بیش باد كه سعید حمیدیان سال ها تندرست ماند و سال ها سال بعد درباره اش بسرایند!

دكتر سعید حمیدیان در اردیبهشت 1324 خورشیدی در تهران دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان «جلوه» و متوسطه را در دبیرستان­های «جلوه»، «دارالفنون» و «بوعلی سینا» در تهران سپری كرد و در سال 1343 دیپلم را اخذ كرد.
تحصیلات دانشگاهی را تماماً در دانشكده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و در رشته زبان و ادبیات فارسی طی كرد؛ در سال 1343 در دوره كارشناسی مشغول به تحصیل شد و در سال 1347 با رتبه ممتاز به پایان رساند.در سال 1350 به عنوان نفر اول امتحانات ورودی در دوره كارشناسی ارشد پذیرفته شد و این دوره را در سال 1352 با رتبه ممتاز سپری كرد. در همین سال به عنوان نفر اول كنكور ورودی در دوره دكتری پذیرفته شد، دورة دوساله دكتری در سال 1354 با دفاع از رساله­ای تحت عنوان «تصحیح، تحشیه و تعلیق فرهنگ جعفری، تألیف محمد مقیم تویسركانی (فرهنگ پارسی)» به راهنمایی استاد معظّم جناب آقای دكتر سید جعفر شهیدی به پایان رساند و موفق به اخذ درجة دكتری با رتبة عالی شد.


«شرح شوق »، سروده ی صادق رحمانیان




نسیمی از نفس ِ جویِ مولیان داری
نشانی از سفر یار مهربان داری
چو گیسوان فروهشته ای درخت شگفت!
تویی كه ریشه در آفاق بیكران داری
پیاله‌های تو را سرخوشانه می‌نوشم
كه باده‌های روانبخشِ شوكران داری
بلاغتی‌ست در آیینه‌‌ی بدیع شما
تویی كه برتر از اندیشه در بیان داری
مقامه‌های حریری در آستین شماست
جهانگشای جوینی بر آستان داری
به شوقِ شرحِ شما ‌"شرحِ شوق" می‌نوشم
كه حافظانه‌ترین باده در جهان داری
رسیده‌ایم به نیما به آن "دگردیسی"
چه آفتاب بلندی در آسمان داری
در آستانه‌ی آواز، زندگی، امید
فروغ در دل خود داری و بنان داری
عقاب خسته‌ی غمگینِ آبیِ كارون!
كه در كشاكش این لجه آشیان داری
به چشم خیره اسفندیار زخم بزن
تهمتنی تو! كمانداری و كمان داری
به چشم خیره‌ی اسفندیار.... نه، هیهات!
هنوز در غم او اشك‌ها روان داری
هنوز در غم سهراب، در غم رستم
غبار در دل از آن مرگ ناگهان داری
چه رفته بر تو از این ماجرای ناباور
كه چشمه چشمه چنین چشم‌ خون‌فشان داری
غرور دارد اسفندیار تورانی
چه‌كار با دل این جنگی جوان داری؟
هزار سال گذشت ای شُكوه پر شِكوه!
هنوز با شبِ این شعر، داستان داری
چه رفت بر تو كه با ناله همعنان شده‌ای
چه رفت بر تو كه اندوه جاودان داری
حكایت از چه قرار است؟ شِكوه از پیری!
سلام بر تو كه اندیشه‌ی جوان داری
هلا زبان دری، ای زبان مادری‌ام
كه مهر در گرو مهر دیگران داری
هزار معنی نشكفته در گلستان‌‌ات
هزار واژه‌ی ناگفته بر زبان داری
بلند باش و بلندا، به‌رنج باش و مرنج
چه غم تو را، كه پرستار مهربان داری
چه غم تو را كه به هندوستان، فرارودان
به سند و بلخ و سمرقند‌، دوستان داری
هلا! درخت كهن‌سال سایه‌گستر، هان
چه ترسی از نفس سرد مهرگان داری؟
نگاه كن! چه شكوفا شدند سنبله‌ها
كه ریشه در نفس گرم باغبان داری
نگاه كن به صدای حزین كبك دری
كه راه در پر و بال پرندگان داری
هلا زبان دری، ای زبان مادری‌ام
كه مهر در گرو مهر دیگران داری
چه غم تو را كه هواخواه جان تو با ماست
چه غم تو را كه "سعید حمیدیان" داری
هلا یگانه دبیر درایت و دانش
كه از تفكر و تاریخ ترجمان داری
شهید زنده‌ی فرهنگ باستان و نوی!
بمان هنوز و بخوان، عمرها زمان داری

داستان دگردیسی و شرح شوق دو كتاب از دكتر حمیدیان

دسترسی سریع