امروز از بزرگمردی یاد می كنیم كه از جمله گرانقدرترین پژوهندگان ادب پارسی در روزگار ما بود.
استاد سید محمد دبیر سیاقی - شاهنامه پژوه بزرگ و واژه شناسی دانشمند - كه آخرین بازمانده از نسل شاگردان و یاران علامه دهخدا بود.
نویسنده: ارسطو جنیدی
هم میهنان و پارسی زبانان، درودی به بلندای دل هایتان نثار وجودتان.
امروز از بزرگمردی یاد می كنیم كه از جمله گرانقدرترین پژوهندگان ادب پارسی در روزگار ما بود.
استاد سید محمد دبیر سیاقی - شاهنامه پژوه بزرگ و واژه شناسی دانشمند - كه آخرین بازمانده از نسل شاگردان و یاران علامه دهخدا بود.
استاد دبیرسیاقی به سال 1298 در قزوین زاده شد و به سال 1397 در هان شهر چشم از جهان فروبست.
تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود سپری كرد. پدرش مردی خوش ذوق و خطاط و از سرشناسان محترم شهر بود و مادرش فرزند یكی از عالمان.
استاد دبیرسیاقی در مدارس قزوین تحصیل كرد و سال 1318 وارد دانشگاه تهران شد و سال 1324 در رشته زبان و ادبیات پارسی به درجه دكتری نائل شد. ایشان همچنین مدتی در دانشگاه های مصر و چین به تدریس ادبیات ایران و زبان فارسی مشغول بود.
مرحوم دبیرسیاقی یكی از چهار نفری بود كه در تدوین لغت نامه بسیار به مرحوم علامه دهخدا یاری رساندند. یكی مرحوم استاد محمدپروین بود و دیگر مرحوم معین و شهیدی و بالاخره همین مرحوم دبیرسیاقی.
علامه فقید - دهخدا - همواره از روانشاد دبیرسیاقی با عنوان یاری جوان و كوشا یاد می كرد و او را می ستود.
استاد دبیرسیاقی كارهای پژوهشی ارزنده ای را به عرصه ادبیادت پارسی تقدیم كرد. از آن جمله باید به كتاب فردوسی و سرگذشت شاهنامه اشاره كرد. در این كار ساده اما بسیار درخور توجه، تمام آنچه در باب حكیم فردوسی گفته شده جمع آمده. به عبارت دیگر استاد بزرگوار، در كل ادبیات پارسی از كهن ترین ادوار تا امروز، در نظم و نثر، سخن هر كسی كه در باب فردوسی و كتاب سترگ او مطلبی گفته را یكجا جمع نموده و اولاً مخاطب و پژوهنده را از مراجعه به كتب گوناگون بی نیاز كرده و هم در یك قضاوت عالمانه به تحلیل و نقد گفتار كتب مختلف در مورد شاعر شاهنامه و كتاب او مشغول شده و گزارش های تاریخی و نقدهای ادبی نو و كهن را در ترازوی سنجش علمی نهاده، سره را از نا سره و درست را از نادرست بازشناخته است.
كتاب دیگر استاد، پیشاهنگان شعر پارسی نام دارد.
كتاب پیشاهنگان شعر پارسی اثری كم حجم ولی بسیار كاربردی و شیرین است. كتابی كه مخاطب را با طلوع شعر پارسی آشنا می كند و وی را از مراجعه به كتب پراكنده بی نیاز.
ابوسلیك گرگانی، حنظله بادغیسی، فیروز مشرقی، و ده ها شاعر نه چندان نام آشنا اما خوش سخن كه آغازگر شعر پارسی بوده اند با تمامی اشعار به جا مانده از آنها كه اشعاری اندك هستند و گزارشی از زندگانی ایشان، در این كتاب پیش چشم خواننده است. نامهای مشهور در آغاز ادبیات پارسی دری هم در این اثر جایگاه ویژه ای دارند؛ مثل رودكی، شهید بلخی، ابوشكور بلخی و...
استاد در دیباچهء این كتاب، مطلبی بسیار زیبا را بیان داشته اند كه دریغ دارم از ذكر آن صرف نظر كنم:
((یعقوب لیث صفار با گفتن جمله {چیزی كه من اندرنیابم چرا باید گفت؟}، سنگی در شیشه خانهء تازی مآبان و شیفتگان ادب عرب انداخت و روزنی بر روی زندانیان آزادگی جو گشود. او مُهر از لب های خاموش برگرفت و نَفَس های در سینهء حسرت مانده را مجال برآمدن داد)).
اما كوشش بی همتای استاد فقید، تصحیح بی مانند و بسیار عالی و دانشورانه ایشان از شاهنامه حكیم ابوالقاسم فردوسی بود.
شاید تاكنون هیچ كدام از نسخه های شاهنامه به این دقت و زیبایی به چاپ نرسیده اند.
این چاپ سالهای سال بود در درست عاشقان شاهنامه قرار نداشت اما خوشبختانه به تازگی مجدداً به زیور طبع آراسته شده است.
تصحیح استاد بر اساس نسخ وهن و معتبر و مبتنی بر شناخت عمیق ایشان از سخن فردوسی بزرگ است.
ایشان همچنین جمع آوری كننده مجموعه مقالات استاد فقید خود، علامه عباس اقبال آشتیانی بود و یادداشت ها و نوشته های ذی قیمت آن مرد بزرگ به همت شاگرد خلفش، دبیرسیاقی رحمه الله علیه، به دست ما رسید و با عنوان صد و یك مقاله از عباس اقبال آشتیانی به چاپ رسید كه ما در گفتاری پیشتر، در باب مرحوم عباس اقبال در این باب سخن رانده ایم.
مرحوم دبیرسیاقی اثری دیگر نیز دارند به نام شاهنامه به نثر كه از بهترین برگردان های شاهنامه به شمار می رود. اثری كه هم محققان ژرف نگر را به كار می آید و هم تازه گام نهاده های در عرصه شاهنامه را. دبیرسیاقی بزرگ در این كتاب از عربی مآبی به تعبیر خود، چشم پوشیده و كوشیده عباراتش لبریز از واژگان پارسی باشد. با این وجود نثر كتاب او به هیچ وجه سنگین و دشوار نیست.
استاد دبیرسیاقی از شاگردان دهخدای فقید بود، چنانكه اشاره شد و با درگذشت او آخرین بازمانده از آن نسل بزرگی بود كه فرهنگ سترگ ایران را می ستودند و پارسی را به چشم معشوق هوش ربای خویش می نگریستند.
ای كاش از آنان بیاموزیم دلسپردن به تمدن بزرگ كشورمان را و عشق ورزیدن به آب و خاك و فرهنگ آن را.
استاد دبیرسیاقی با آنكه ده ها دعوت نامه از سراسر جهان برای اقامت و زندگی در دیگر ممالك داشت اما چنان عاشق و دلباخته و شیفته ایران زمین بود كه حتی لحظه ای در رد كردن آن دعوت نامه ها درنگ نمی كرد.
آری...
اگر فرزند راستین فردوسی باشی و عنری را با شاهنامه سپری كرده باشی، عشق به ایران در خون و روان تو رخنه خواهد یافت.
و درود بر روان استاد دبیرسیاقی بزرگ....