بررسی جایگاه واژه ی « دل » در ادبیات فارسی

در برنامه ی روزنه بن مایه های ارزنده زبان و ادب فارسی بررسی می شود . در این برنامه « دل » كه یكی از مضامین پر تكرار در ادب فارسی است بررسی می شود .

1398/07/07
|
16:49

در این برنامه برای درك بهتر مفهوم « دل » وفهم جایگاه آن در حكمت و عرفان اسلامی به ویژه در اندیشه ی مولوی ابتدا قرآن ، احادیث و آراء و عقاید بزرگان اندیشه نقد و بررسی شد و سپس با تكیه بر اهم ابیاتی كه در مثنوی آمده و در آن ها از دل و احوال آنها سخن رفته دیدگاه این عارف بزرگ بررسی می شود .
دل یا قلب از منظر قرآن ، روایات عرفای بزرگ اسلامی اصل و اساس انسان است . اگر دل نباشد انسان ، جماد و هیچ است . ارزش انسان در پرداختن به دل و صاحبدل بودن اوست و صاحبدلی انسان در تحصیل انقطاع از اغیار و متوجه كردن قلب به سوی حضرت حق است و ارباب قلوب می دانند كه قلب با انقطاع در مقام سلوك ، مصداق واقعی عرش رحمان می شود .
امیر خسرو دهلوی در غزلی می گوید :
چه نقش بندی از اندیشه ای كه بی عشق است/ چه روی بینی از آیینه ای كه در زنگ است

هزار پاره كنم جان مگر كه در گنجد/ كه چشم خوبان همچون دهان شان تنگ است

رها كنید كه تن در دهم به بدنامی/ كه نام نیك در آیین عاشقی ننگ است

سماع در دل من كار كرد و سینه بسوخت/ هنوز مطرب ما را ترانه در چنگ است

تو، ای صنم، كه مرا در دلی چه سود ازان/ كه در میان من و دل هزار فرسنگ است

به جنگ تیغ مكش، سر به آشتی برگیر/ كه حاصل است به صلحت هر آنچه در جنگ است

دل در منظومه ی فكری بزرگان عرفان و سلوك معنوی جایگاه برجسته ای دارد و بسیاری از مباحث عرفانی بر مدار آن می چرخد . این لطیفه ی نهانی كه مركز تقلب و اضطراب و عواطف و مصر غلیان و جوشش معنادار نهاد آدمی است مخزن الاسرار حقیقت انسان است . و آن نقطه ای است كه دایره ی وجود از دور حركت آن به وجود آمد و كمال یافت و سر ازل و ابد به هم پیوست و مبتدای نظر در وی به منتهای بصر رسید و جمال و جلال وجه باقی بر او متجلی شد و عرش رحمان و منزل قرآن و فرقان و مجمع البحرین ملكوت و ناظر و منظور شد . دل مخزن اسرار الهی است كه فرمود :
أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ (آیه ی 22 سوره زمر )
دل لطیفه ای است ربانی و جوهر مجللی كه به قلب جسمانی نوعی تعلق و وابستگی دارد اا گویی كه مغز و باطن آدمی است كه در مقابل ظاهر شی ء قرار دارد .
ظاهر شیء همیشه دال بر باطن آن نیست زیرا انسان هر چه در دل دارد همیشه پنهان می كند زیرا ممكن است در ظاهر آرام و درباطن مضطرب باشد و یابرعكس . به راستی این دل چیست كه توجه همگان را به خود جلب كرده است و پهنه ی گسترده ی ادبحكمت و عرفان را جولانگاه حضور و تقلب احوال خود نموده است .
امیر خسرو دهلوی در غزلی دیگر به دل اشاره دارد و دل را جایگاه نور ربانی و شیدایی الهی برآمده از عشق می داند .

رو بستان ملاحت قامت رعنای تست/ نور چشم عاشقان خسته خاك پای تست

من نه تنها گشته ام شیدای دردت جان من/ هر كه را جان و دل و دینی بود شیدای تست

نیر اعظم كه لاف از قرب عیسی می زند/ ذره ای از پرتو رخسار مه سیمای تست

در درون مسجد و دیر و خرابات و كنشت/هر كجا، رفتم، همه شور تو و غوغای تست

جانم از غیرت ز دست جاهلان سوزید، از انك/ سر و را گویند مانند قد رعنای تست

تا به ملك دلبری سلطان شدی ای شاه حسن/ هر كجا سلطانی و شاهی بود لالای تست

وعده دیدار خود كردی به فردا، زان سبب/جان خسرو منتظر بر وعده فردای تست

دسترسی سریع