یاران همدل و همراه، سلام و صدها سلام بر شما عزیزان. امید آنكه بهار طبیعت و بهار دل را توامان در درون خویش پر طراوت نگاه داریم و از سر سبزی بهاران به سر سبزی دل و جان برسیم.
نویسنده: ارسطو جنیدی
یاران همدل و همراه، سلام و صدها سلام بر شما عزیزان. امید آنكه بهار طبیعت و بهار دل را توامان در درون خویش پر طراوت نگاه داریم و از سر سبزی بهاران به سر سبزی دل و جان برسیم.
امروز به طلیعه بهاری بزرگ و استثنایی اشاره می كنیم.
بهاری به نام حركت از ظلمت به سوی نور. حركت از غم به سوی شادی حركت از سیاهی به سوی سپیدی.
این بهار، بهار ایمان نام دارد و همان رسالتی را دارد كه نگریستن به طبیعت و نوروز زیبا دارد: انسانی نیكوتر شدن...
پیش از شكفته شدن این بهار، و تحویل آن به جان و دل انسانها، بنفشه های ایمان و الهیت روییده و نوید بخش این شكفتگی بودند.
بهار ظهور حضرت حتمی مرتبت (ص) با شكوفه های بنفشه و شقایق دیگر ادیان آسمانی همگام بود. آن شكوفه ها روییدند تا مژده دهند كه به زودی بهار بهاران از راه خواهد رسید.
با آمدن آن رسول خاتم، كفر و پیلدی آن، سیاه پوش شد و خورشید ایمان به تمام معنی در اوج آسمان انسانیت درخشیدن گرفت.
به قول مولانا:
جامه سیه كرد كفر نور محمد رسید
طبل بقا كوفتند، مُلك مُخَلّد رسید
آری... مژده مُلك مخلد رسیده است. زیرا ما پیش از آمدن انبیای الهی در وحشت از مرگ به سر می بردیم و آ
مرگ را پایان می پنداشتیم. اما انبیای الهی خوش خبرترین خوش خبران تاریخ بودند كه خط باطل بر این یاس شیطانی كشیدند و به انسان گفتند كه: تو جاودانی و ابدی و ترس از مرگ ناشی از نادانی ما به جاودانگی ما و قدرت لایزال الهی لست و به قول مولانا:
فرو شدن چو بدیدی برآمدن بنگر
غروب، شمس و قمر را چرا زیان باشد؟
كدام دانه فرو رفت در زمین كه نرُست؟
چرا به دانه انسانت این گمان باشد؟
و این برترین هدیه و ارمغان جهان است كه انسان دریابد مرگ یعنی آدمی منتقل می شود به عالمی دیگر و نابودی در انتظارش نخواهد بود. و چه كسی شیواتر و نیكوتر از پیغمبر اكرم (ص) و آیین پاك و مقدسش این معنا را بیان فرموده است؟
مگر نه اینكه دین مبین محمد مصطفی (ص) دین اخلاق و انسانیت و محبت و خدمت به انسانهاست و برترین عبادات خدمت به دیگران است؟ و به فرموده سعدی:
طریقت بجز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
و دین مقدس او بخشیدن و عفو كردم را زیباترین رفتارها در برابر عمل خطا برشمرده است و گلستان سعدی آینه این درس بزرگ می باشد كه:
متاب ای پارسا روی از گنهكار
به بخشایندگی در وی نظر كن
اگر من ناجوانمردم به كردار
تو بر من چون جوانمردان گذر كن
و ان رحمت عالمیان عدالت را والاترین درجه رسالت خویش برشمرد و حافظ، شاگرد شایسته مكتب محمد مصطفی(ص) همین درس را در گوش جان ما برخواند كه:
شاه را بِه بوَد از طاعت صد ساله و زهد
قدرِ یك ساعته عمری كه درو داد كند
و خلاصهء همه رسالت والای آن نفر نخست آفرین و استاد تمامی اولیای الهی كه به حق نام مباركش (( ستوده )) بود و محمد، در دو بیت از آینهء یكی دیگر از آینه داران آن خورشید تا ابد نورانی منعكس شده است:
زِ روز گذر كردن اندیشه كن
پرستیدن دادگر پیشه كن
به نیكی كرای و میازار كس
ره رستگاری همین است و بس
آری، فردوسی كه باشی چنین دلكش كلام علت آفرینش جهان و فردوس را بیان می كنی. آن رسولی كه اگر وجود مقدسش نبود خداوند متعال دنیا و آخرت را نمی آفرید.
و چه زیبا شاعران ما كلام قدسی حضرتش را منظوم ساخته اند و باز هم فردوسی بزرگ چه شیوا بیان فرموده است كه:
چه خوش گفت پیغمبر راستگوی:
زِ گهواره تا گور، دانش بجوی
پس به فرمان رسول خاتم كه از زبان شیوای شاعر گرانقدرمان بیان شده گردن نهیم دانش را سرلوحه زیستن خویش قرار دهیم كه هرجه داناتر باشیم پیرویی شایسته تر برای آن سرور كائنات خواهیم بود.
و درود و تكریم خداوند بر وجود مقدس و والا و بی همتای تو ای برارین آفریده خداوند، ای محمد (ص)... درود بر تو و بر عاشقانت...
برانگیخته شدن نور بر شما پیروان نور خجسته باد