جشن نور تهران در حالی از 20 اسفند كار خود را در پارك ملت آغاز كرد كه اساس كار خود را روی 28 طرح از ایدههای هنرمندان گذاشته است.
این جشن كه در استقبال از بهار برگزار میشود، میكوشد تا امكان گشت و گذار شبانه در تهران و بروز ایدههای خلاقانه در نورآرایی را فراهم كند. در این مراسم 20 روزه، 28 طرح با تجهیزات نوری با الهام از نقشمایهها و معماری ایرانیاسلامی در ابعاد شهری طراحی و اجرا شدهاند.
از این طرحها میتوان به «كپر» یا آلاچیق، «چادر عشایر»، «طاق بستان»، «چهارطاقی نیاسر»، «بسمالله»، «صلوات كوفی»، «بز جهنده»، «تندیس گره»، «اُرُسی»، «رواق»، «پایكوبی تربتی و كردی»، «خاطرات سفر بیخطر»، «نورگام»، «تذهیب»، «گبه»، «هفت سین» و «شیر سنگی» به عنوان آثار نوری دیدنی در جشن نور تهران اشاره كرد.
آلاچیق و كپر
آلاچیق از گذشته، به عنوان مسكن تركمنها مطرح میشده است، چون علاوه بر اینكه به بهترین وجه پاسخگوی نیازهای كوچنشینی آنها است، در مدت زمانِ كمی برپا و جمع میشود و حركت و كوچ آنها را آسان میكند. آلاچیق كوچكترین واحد تركمنها است یعنی اینكه یك خانواده تركمن در آن جای دارد. هر آلاچیق معمولاً با قرار گرفتن در كنار سایر آلاچیقهای خویشاوندان یك اُوبه (روستا) را تشكیل میدهد.
آلاچیقهای هر اُوبه معمولاً روی یك خط مستقیم قرار دارند. بیتشرین اُیهای همسایهها خویشاوندان را شامل میشوند و مراتع مشترك دارند. دامهای آنها در یك گله چرا میكند. هر چند اُی، اُوبه را تشكیل میدهند و فاصله اُوبه ها بر اساس ظرفیت مراتع تغییر میكند.
«كپر» نیز نام گونهای اقامتگاه سایهبانی در جنوب ایران و از منطقه شهرستان بستك و مناطق گرم در غرب استان هرمزگان است. مردمان كوخرد و بخش كوخرد و روستاهای توابع و مناطق مجاور برای استراحت روزانه خود كپر میساختند، مخصوصاً آنهایی كه در فصل تابستان و گرما به پشت رودخانه میرفتند و در نخلستانهای خودشان در موسم ثمر نخل چند ماه در آنجا میماندند، چند كپر میساختند؛ یكی برای نشستن در سایه آن، دیگری برای سایهبان ظرف آب، و دیگری برای مطبخ، همچنین در كنار زمینهای كشاورزی خود و حتی به علت كمبود درآمد جهت ساخت خانه و منزل برای نشیمن و زندگی در آن كپر میساختهاند.
اُرُسی
«ارسی» از عناصر معماری ایرانی و پنجرهی مُشـَبَّكی است كه به جای گشتن روی پاشنه گرد، بالا میرود و در محفظهای كه روی آن قرار گرفته جای میگیرد و در اشكوب كوشكها و پیشان و رواق ساختمانهای سرد سیر بسیار دیده میشود. نقش شبكه ارسی مانند پنجرهها و روزنهای چوبی است و نمونههای زیبای آن در خانههای كهن اصفهان و كاشان و یزد (و انواع جدیدترش در تهران) بسیار است. بنجامین در وصف این نوع پنجره در سفرنامه خود مینویسد: ایرانیان به جای آنكه برای اتاقهای خود به شیوه غربی چندین پنجره بسازند، همه را یكجا جمع كرده یك پنجره بزرگ یا در كه از سقف تا كف اتاق میرسد برای اتاق در نظر میگیرند و این پنجره بزرگ را با قابهای مختلف به سه یا چهار قسمت تقسیم میكنند و در هر قسمت با به كاربردن شیشههای رنگی كوچك، نمای خارجی و داخلی زیبایی برای اتاق فراهم میكنند.
خط كوفی
نام خطی از خطوط اسلامی است كه منسوب به شهر كوفه بوده و گفته میشود در آنجا شكل گرفته و توسعه یافته است. نخستین نسخههای قرآن با این خط نوشته میشد. از سده سوم هجری به بعد با فراگیر شدن خط نسخ و دیگر دبیرههای نوآوری شده بهتدریج كاربرد خط كوفی كمتر شد تا اینكه پس از سده پنجم هجری تقریباً كنار گذاشته شد و دیگر همهگیری گذشته را نداشت و بیشتر كاربرد تزئینی و محدود یافت. نقش «بسم الرحمن الرحیم» سرآغازی است بر هر گفتار و كرداری از سنتهای حسنه مسلمانان برای یادآوری زیست مومنانه است.
پروانههای تهران
«زندگی شگفتانگیز پروانهها»؛ پروانهها قسمت عمده ای از جهان حشرات را تشكیل میدهند و طبق محاسبات دانشمندان، تا كنون یكصد هزارنوع از این حشره شناخته شده است. بالهای پروانهها را پولكهای شفاف و رنگارنگ پوشانده كه طرز قرار گرفتن آنها، از شاهكارهای خلقت به شمار میآید. پروانههای نر، قشنگتر و خوشخط و خالتر از مادهها هستند. الگوهای گوناگون رنگارنگ روی بالهای پروانهها و پرواز نامنظم ولی باوقار آنها باعث شده تا تماشای پروانه یكی از سرگرمیهای محبوب در برخی كشورها بهشمار بیاید.
چادر عشایر
سیاهچادر نوعی چادر است كه از موی بز سیاه و توسط زنان عشایر بافته میشود. عشایر در ییلاق و قشلاق مكانهای معینی برای اقامت دارند كه معمولاً در زیر این سیاهچادرها زندگی و استراحت میكنند. سیاهچادرها همواره از موی بز بافته میشوند و این به چند دلیل مهم است. اول آنكه موی بز خاصیت بسیار مطلوبی برای حفظ آب در مواقع بارندگی دارد و معمولاً آب باران از جداره آن عبور نمیكند. دوم آنكه موی بز در دسترس و ارزان تهیه میشود. هر خانواده معمولاً 20 الی 50 رأس بز دارد. در تابستان در روزهای آفتابی، استراحت كردن در زیر این سیاهچادرها لذتبخش است. در این المان نوری از ریسه های سوزنی به جای موی بز برای پوشش استفاده شده است.
تهران
توجه به نشانهشناسی شهری برای بازنمایی مولفههای هویت فرهنگی در شهرها ضروری است و در ارتقای كالبدی- فضایی ارزشهای شهری بسیار قابل توجه است. علم شهرسازی در كشورهای توسعهیافته، به نمادهای هنری، تاریخی و فرهنگی اهمیت بالایی میدهد و از المانهای شهری به عنوان یك نماد فرهنگی در بدنه اصلی مبلمان شهر استفاده میكند.
المان نوری "تهران" معرف جشن نور تهران است كه هم نمادی برای معرفی دستاوردهای مدیریت شهری تهران در اعتلای منظر شبانه پایتخت و هم نشانه نوری شهر تهران است. سازه این المان از فولاد ساخته شده و جنس ورقهای رنگی رویی از پلكسی گلس است، كه به نوارهای نئون پشتی قابلیت عبور نور را داده است.
سماع
نوعی از رقص صوفیه شامل چرخش بدن همراه با حالت خلسه برای نیایش و تهذیب معنوی گفته میشود. به عبارت دیگر سماع از به حركت در آمدن گروه شیفتگان تحت تأثیر آوای دف و نی و تنبور و شعرهای آهنگین نشات میگیرد. سماع پیشینه كهن تاریخی داشته و پس از اسلام موافقان و مخالفانی نیز پیداكرده است. از تاریخچه سماع پیش از اسلام اطلاع دقیقی در دست نیست. ولی مسلم است كه سماع و رقص مذهبی برای خداوند، ریشه در تاریخ اساطیری دارد. به درستی آشكار نیست كه تشكیل مجالس سماع از چه زمانی آغاز شد.
در روزهای نخستین، مجالس سماع عبارت بود از یك محفل شعرخوانی كه به وسیله خواننده یا گروه جمعی خوانندگان خوشآواز اجرا میشد و صوفیان تحت تأثیر صوت خوش، حالی پیدا میكردند و به پایكوبی میپرداختند. پس از آن، در این مجالس برای تحریك بیشتر، استفاده از دف و نی نیز رواج یافت. به تدریج، توجه روزافزون عوامی كه معنای اصلی سماع را درك نمیكردند دیده شد. از دیگر طرفداران سماع، «مولانا جلال الدین محمد بلخی» بوده كه توجه روز افزون او به سماع در جاودانه شدن این آئین در میان درویشان به ویژه مولویه بی تأثیر نبوده است.
تندیس هندسی گره
در این طرح شاخص گره چینی ایرانی به كمك فولاد و نور به نمایش گذاشته شده است. گِرِه چینی یكی از شاخههای هنر معماری و كاشیكاری سنتی است كه اساتید این هنر از كنار هم چیدن آلات و ادوات مختلف بر اساس طرح مورد نظر خود با استفاده از كاشی، آجر یا سایر مواد نقشهای هندسی تزئینی درست میكنند. البته هنر گره چینی فقط در معماری رواج ندارد و یكی از زیرشاخههای صنایع چوب نیز هست. هنر گره چینی هنری زیبا و اصیل است كه به دلیل زحمت زیاد هزینه زیادی هم دربردارد و میتوان نمونههای این هنر را كه روی چوب انجام شده در اماكن متبركه مانند آستان قدس رضوی یا حرم شاهعبدالعظیم مشاهده كرد.
برخی پژوهشگران احتمال دادهاند استفاده از این هنر از دوران خلفای عباسی آغاز شده و در قرن 6 تا 8 هجری قمری در مصر و سوریه متداول شده و از همان زمان به ایران رسیده است.بر اساس شواهد و آثار موجود پیشینه هنر گره چینی در معماری ایران به دوره سلجوقی برمیگردد و خاستگاه آن نیز شهر اصفهان بوده است. از این سبك كار بهطور معمول در ساخت درهای اماكن متبركه، مقابر، منابر و از مشبك در پنجرههای منازل و كاخها و نردهها استفاده می شده است. در اصطلاح هنری گره چینی عبارت است از مجموعهای از شكلهای هندسی كه با نظم و ترتیب و پیچ و شكلهای هماهنگ و قرینه در كنار هم چیده شدهاند. در تعریف دیگر، گره چینی عبارت است از یك تركیب هماهنگ از شكلهای هندسی به هم پیچیده، موزون و جذاب كه با استفاده از خطهای راست شكل گرفته است.
رواق
رَواق یا پیشگاه خانه، به صورت فضای سرپوشیدهی نیمهباز و ممتد و راهرومانند است. این فضا برای ایجاد ارتباط بین فضاها كاربرد دارد و بیشتر در اطراف حیاطها (در یك، دو، سه، چهار جبهه) یا اطراف یك فضای ساختهشده برونگرا ساخته شده است. رواق شامل سقف و ستون كه حداقل در یك طرف مسدود باشد و انسان را از تماس با بارش و تابش نور آفتاب مصون میدارد. در برخی از ساختمانها مانند مسجد جامع یزد، مدرسه سپهسالار و مدرسه معیرالممالك تهران فضای ورودی توسط یكی از دهانههای رواق با حیاط ارتباط دارد.
حاجی فیروز
حاجی فیروز را یك چهره افسانهای در فرهنگ عامه ایرانیان میدانند كه در نخستین روزهای هر سال، در كنار عمو نوروز، به شهرها میآید تا آمدنِ نوروز را به مردم خبر دهد. او یك مرد لاغراندام و سیاهرُخ، با كُلاهِ دوكی، گیوههای نوكتیز و لباسی سُرخ است كه با دایرهزنگی و دنبك، به خیابانها میآید و به رقص، شیرینكاری و خواندنِ آوازِ كوبهای میپردازد. در این باره میتوان گفت كه نام «حاجی فیروز» و ویژگیهای خاص امروزین او، مانند پوشاك سرخ و سیاهی چهره و ترانههای ویژهاش، سنتی كاملا جدید و خاص تهران معاصر بوده است.
بنابراین سعی شده با اجرای گروه نوازندگان حاجی فیروز، همزمان با آمدن سال نو و آغاز دوباره باروری زمین، پاسدار سنتهای خود و حافظ یاد و خاطره خوش از این شخصیت نمادین باشیم.
پایكوبی كردی، تربتی
پایكوبی در فرهنگ ایرانی نه یك شاخه هنری مشخص كه بخشی از آداب و رسوم ایرانی بوده است. این آداب و رسوم تحت هر عنوان و اسمی «پایكوبی، بازی، ذكر، سماع یا رقص» كه انجام میشدند، به هر حال نوعی از حركات موزون و نمایشی بودهاند. شاید بسیاری از ایرانیان ندانند كه اساسا واژه "رقص" واژهای است كه پس از اسلام به این قسمت از فرهنگِ ایرانی اطلاق شده است و پیش از این ایرانیان این نوع حركات موزون را بسته به ماهیت نمایشیشان، بازی، وازی، وازیك یا واژیك مینامیدند. “واز” در زبان پهلوی به معنای “پرواز” ، جنب و جوش و جهش است.
به این ترتیب واژه "وازیك" در آن زمان معنای حركتهای بدنی را میداد كه در آن بدن به حركت در میآمد و دستها به حالت پروازگونه در هوا میچرخیدند. "بازی" یا آن چیزی كه امروزه عنوان "رقص" را برایش انتخاب كردهاند، عنصری كوچك از مجموعهای بزرگ است كه از زیباترین و برجستهترین عناصر بزرگ آداب و آیین مرسوم ایرانیان بوده است. به بیانی سادهتر میتوان گفت كه این آئین در شكلی رشدیافتهتر، شامل حركات موزونی شد كه در آن "اندام انسان" در حركاتی معمولا گروهی در حركت خود نوعی ابراز احساسات و هیجاناتِ اقوام مختلفِ ایرانی، در برگزاری مراسم و مناسك به خصوصی را به عهده داشت.
در اقوام نجد ایران، این رقصها به صورت نشسته و ایستاده انجام میشوند. شكل دیگر حضور رقص در فرهنگِ ما، رقصهای مربوط به اقوام و جغرافیاهای مختلف در ایران است. رقصهای پابازی، قاسمآبادی و چراغ مربوط به خطه گیلان، رقص چكه سما مربوط به خطه مازندران و شمال البرز، رقص هریره مربوط به خراسان، رقصهای سه چار، گردیان، فتاپاشایی و خان امیری مربوط به كرمانشاه، رقصهای شمشیربازی و تركهبازی در لرستان، رقصهای یاللی، قایتاغی و لزگی مربوط به خطه آذربایجان، رقصهای بندری، ذاكری، شا بوری و… از سواحل جنوبی، رقصهای دولت و زابلی از بلوچستان، رقص چوب از خراسان، و رقصهای لكی و كلواری عشایر و رقص حماسی بختیاری ها از جمله این رقصها هستند.
هما
هما، كه یكی از زیرگونههای خانواده پرندگان شكاری است، در فرهنگ ایرانی به معنی فرخنده و همایون است. هما گرچه شباهت زیادی به شاهین دارد، اما درواقع پرندهای متفاوت است. رنگ او مایل به خاكستری نسبتا تیره، دارای طوق زیر گردن و به خصوص دو رشته گوشت آویخته، شبیه سبیل، از كناره منقار است.
«در ایران باستان، هر یك از شهرهای بزرگ و برجسته كشور نمادی داشته است؛ مثلاً نماد شهر شوش، شاهین و نماد شوشتر، اسب بوده است.» پرنده هما در اسطورههای ایرانی جایگاه مهمی دارد و معروف است كه سایهاش بر سر هر كس بیفتد به سعادت و كامرانی خواهد رسید به همین دلیل به مرغ سعادت معروف شده است. در افسانههای ایران، مثل ققنوس در اساطیر مصر و یونان صاحب كرامت است. هما (همای) جایگاه برجستهای در ادبیات ایرانزمین داشته است.
در سرودههای بسیاری از شاعران از هما به عنوان پرنده خوشبختی و سعادت یاد شده است. در ادبیات فارسی او را نماد فرّ و شكوه میدانند و به فال نیك میگیرند. در ادبیات داستانی كهن این مرز و بوم آمده است كه هرگاه پادشاهی درمیگذشته و وارثی برای جانشینی نداشته است، مردم را در میدانی جمع می كردند و همایی را رها میساختند. هما بر روی سر یا شانه هر كس كه مینشست آن شخص پادشاه آن سرزمین میشد. ستونهای دوره هخامنشی با اشكال گوناگون و تزئینات مختلف و ارتفاع بیمانند از دیرباز تا به امروز مورد توجه جهانیان بودهاند. پایه ستونهای ساده و منقوش با تنههای باریك ولی مرتفع و همچنین سرستونهای حیوانیشكل سنگین كه بر بالای چند قطعه سنگ تراشخورده قرار دارد، همواره شكوه و عظمت فوقالعادهای را به نمایش میگذارد. در آثار بهجامانده از تخت جمشید كه پایتخت هخامنشیان بوده دو مجسمه سنگی از هما پیدا شده است. این نشان میدهد كه هما در زمان ایران باستان نیز پرنده سعادت بوده است.
سفر ، بیخطر
فولكس واگن بیتل و ژیان به عنوان یكی از زیباترین و ارزانترین خودروهای تولیدشده در جهان محسوب میشوند و سالهاست كه در دل مردم جهان جای دارند. این خودروها در ایران یادآور سفری شاد در گذشتههای دور با خانواده است. استفاده از سادگی این دو خودرو و انیمیشن چمدانها در این اِلمان نوری با تاكید بر حركت پرجنب و جوش خودرو، یاد آور این است كه با كمترین امكانات میتوان سفری شاد و بیخطر را در كنار خانواده تجربه كرد.
شیر در فرهنگ ایران
شیر در فرهنگ ، اسطوره و ادبیات ایران جایگاه قابل تاملی دارد و معمولا شجاعت ، دلاوری و قدرت را تداعی كرده است. پیدا شدن شیر در هنر مصر و بینالنهرین و ایران باستان نشان میدهد كه این حیوان روزگاری در این مناطق میزیسته است . ظاهرا شیر موجود در بینالنهرین و حوالی آن در قرن بیستم میلادی كشته شد و آخرین شیر ایرانی هم حدود هشت دهه پیش شكار شده است.
شیر در هنر معماری و در ادبیات كلاسیك ایران نقش قابل توجهی ایفا میكند. در اردبیل ورودی مقبره شیخ جبرائیل پدر شیخ صفیالدین اردبیلی نقوشی از شیر ایرانی دیده میشود. در گورستانی در «زلقی» واقع در شرق لرستان سنگ قبرهایی با مجسمه شیر ایستاده و غران موسوم به «شیر سنگی» یا به گویش محلی «بردشیر» وجود دارد كه تحت حفاظت میراث فرهنگی استان لرستان قرار دارد. شهرستان ایذه در شمال خوزستان میزبان شیرهای سنگی است.
در روستای كوهباد قبرهای قدیمی با سنگ قبرهایی به شكل شیر ایرانی با آیاتی از قرآن و شمشیر علی بن ابیطالب (ع) ذوالفقار روی تنه شیرها تزیین شده است. در نقوش شكارگاهها و فرشهای دستباف ایرانی شیرهای ایرانی دیده میشوند و در مینیاتورهای خمسه نظامی بهرام گور در حال شكار شیر ایرانی به تصویر كشیده شده است. در دیوان شمس به تكرار و به گونهای رمزآمیز تجلی میكند كه دیگر نه یك استعاره برای انسان شجاع، بلكه در عین حال رمز و مثال حق و معشوق و عشق است و در شاهنامه فردوسی بارها به عنوان نماد شجاعت،قدرت و جنگاوری و پهلوانی در ابیات شاعر بزرگ ادبیات فارسی نمایان میشود. بیهقی در قرن چهارم و پنجم هجری حوالی بلخ را به عنوان شكارگاهی معرفی میكند كه مسعود غزنوی به شكار شیر میرفته و در یك روز هشت شیر شكار كرده است، كه البته با توجه به ادوات شكار آن روز كمی غریب و اغراقآمیز به نظر میرسد. حمدالله مستوفی هم در 740 هجری قمری كامفیروز در نزدیكی شیراز را معدن شیر توصیف كردهاست.
تهرانیها و مسافران نوروزی میتوانند تا پایان تعطیلات نوروزی از این رویداد شبانه در بوستان ملت دیدن كنند.