در چهار گفتار پیشین به وجه عرفانی و اجتماعی سعدی شیرین سخن اشاره كردیم. امروز نیكو خواهد بود كه از اخلاق در اندیشه و كلام این مرد یگانۀ تاریخ سخن بگوییم.
نویسنده: ارسطو جنیدی
یاران همدل و همراه، درودی به بلندای زبان بی مانند پارسی دری بر شما خوبان و اندیشه ورزان.
دریای كلام سعدی را انتهایی متصور نیست و هرقدر كه مروارید ازین دریای گوهروار صید كنیم، باز هم دُرّ و مرجان، بسیار است و پایان ناپذیر.
در چهار گفتار پیشین به وجه عرفانی و اجتماعی سعدی شیرین سخن اشاره كردیم. امروز نیكو خواهد بود كه از اخلاق در اندیشه و كلام این مرد یگانۀ تاریخ سخن بگوییم.
سعدی فرزند قرآن و ایران است. اخلاق آرمانی او اخلاقی است مبتنی بر عالی ترین اصول اخلاق انسانی و منبعث از همین دو آبشخور نورانی كه بدان اشاره شد. در این نگاه متعالی، اصل بر جلب رضایت خداوند است كه خود را در رضایت خَلق خداوند متجلی می سازد:
كسی نیك بیند به هردو سرای
كه نیكی رساند به خَلق خدای
در آموزه های ادیان آسمانی و فرهنگ انسانی ایران زمین، اصل اساسی اخلاقی یك محور بیش ندارد و سعدی شیرین سخن بارها و بارها بر آن تاكید می كند. اصلی ساده، زیبا و كاملاً عقلانی كه چنین شیوا بر زبان سعدی جاری شده است:
هر بد كه به خود نمی پسندی
با كس مكن ای برادر من
هیچ پیغمبری و هیچ ولی الله اعظمی نبوده كه بر این اصل بینهایت مهم اخلاقی تاكید نكرده باشد. آنچنان كه حضرت پیغمبر اكرم (ص) فرمودند: «هرچیزی را كه بر خود روا می دانید بر دیگران هم روا بدانید و هر چیزی را كه بر خود روا نمی دارید بر دیگران هم روا مدارید».
این نكته از كهن ترین آموزه های اخلاقی است و آنقدر نكتۀ درخور توجه و در عین حال راهگشایی است كه اساس فلسفۀ كانت، فیلسوف بزرگ آلمانی هم همین نكته خلاصه می شود: «چنان رفتار كن كه بتوانی به هر كس بگویی: مانند من باش».
بزرگانی چون استاد فقید دكتر غلامحسین یوسفی خاطر نشان می سازند كه كانت در این گفتار و این مشی اندیشۀ خویش بی شك تحت تاثیر سعدی بوده است. زیرا آثار سعدی در آن زمان یعنی در اواسط قرن هجدهم میلادی به تمامی زبانهای اروپایی ترجمه شده بود و موجی عظیم از شوق و اشتیاق به فرهنگ ایرانی را ایجاد كرده بود.
عمل به همین یك اصل طلایی اخلاقی كه جان مایه ای بس شیرین و ساده دارد و به راحتی تمامی انسانها آن را درك می كنند، به راستی می تواند بهشت را بر روی زمین بیاورد و مدینه ای فاضله بسازد. بهشتی كه بوستان سعدی آوردگاه كامل آنست.
این اصل بزرگ، در حقیقت دنبالۀ اصلی دیگر است كه بیان می كند:
این جهان كوهست و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
به دیگر بیان، خداوند عالم این جهان را با قانونی طلایی نوشته است: هر گفتار و كردار انسان، چه خوب و چه بد، به سوی خود او باز می گردد. پس حال كه چنین است، با هر كس آنگونه رفتار كنیم كه دوست داریم با ما رفتار شود. زیرا عمل ما بی شك به سمت خود ما باز می گردد.
جان مایۀ این مطلب در قرآن كریم، به این شكل آسمانی و لب بدیا بیان شده است كه:
فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذرهٍ خیراً یره، وَ مَن یَعمَل مِ ثقالَ ذرهٍ شراً یَرَه
این كلام درخشان صدها بار در ادبیات ما به صدها زبان در گفتار تمام شاعران و نویسندگان ما برجسته شده است و برای نمونه به چند مورد آنها اشارتی می كنیم:
فردوسی بزرگ می فرماید:
هر آنكس كه اندیشۀ بد كند
سرانجام بد با تن خود كند
نظامی فرموده است:
هر كه به نیكی عمل آغاز كرد
نیكی او روی بدو باز كرد
گنبد گردنده زِ روی قیاس
هست به نیكی و بدی حق شناس
مولانا نیز چنین زیبا سرود كه:
از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو زِ جو
سعدی به عنوان گوینده ای بزرگ كه دغدغۀ او انسان و انسانیت است، این دو اصل را كه در حقیقت یكی هستند بارها و بارها خاطر نشان فرموده است؛ آن هم با فصاحتی بی نظیر:
بشنو از من سخنی حق پدر فرزندی
گر به رای من و اندیشۀ من خرسندی
چیست دانی سرِ دینداری و دانشمندی؟
آن روا دار كه گر بر تو رود، بپسندی
او شادی كردن بر اندوه مردمان را نشانۀ اوج فرومایگی و پستی می داند و در دل حكایتی شور انگیز در بوستان تا ابد سرسبزش، این مفهوم را چه نیكو و دلكش بیان فرموده است. حكایتی كه دل انسان را به لرزه در می آورد و در بیان بس شیوا، متین و دلپذیر سعدی، اخلاق را برای ما معنایی دوباره می كند:
شبی دود خلق آتشی برفروخت
شنیدم كه بغداد نیمی بسوخت
یكی شكر گفت اندران خاك و دود
كه: «دكّان ما را گزندی نبود»
جهان دیده ای گفتش: «ای بوالهوس
تو را خود غم خویشتن بود و بس؟
پسندی كه شهری بسوزد به نار
اگرچه سرایت بوَد بر كنار؟»
و این ذهن نیرومند و آن دل پاك و لبریز از عشق به نیكی و انسانیت سعدی، چه زیبا شرافت انسانی ومحبت و نوع دوستی را در دل ما بیدار می سازد:
بجز سنگدل ناكُند معده تنگ
چو بیند كسان بر شكم بسته سنگ
توانگر خود آن لقمه چون می خورد
چو بیند كه درویش خون می خورد
سبكدل چو یاران به منزل رسند
نخسبد كه واماندگان از پسند
اگر در سرای سعدات كس است
زِ گفتار سعدیش حرفی بس است
همینت بسنده است اگر بشنوی
كه گر خاركاری سمن ندروی
آری، شاعر بی همتای تاریخ، هم میهن مهربانمان، سعدی بزرگوار و دوست داشتنی و رفیق صمیمی ما، اخلاق را به همین شیرینی برای ما بیان می كند. او عرفان را نیز در دل همین حق الناس و عشق به انسانهاست كه معنا می بخشد. زیرا او سرسپرده به آستان پاك پیغمبر والاقدریست كه فرمود: «همانا من برای به كمال رساندن اخلاق مبعوث شدم».
به راستی كه آسمان را آن طراوت و زیبایی نیست كه سخن توراست ای سعدی. باز هم به یاد سخن دلكش استاد فقید دكتر ذبیح الله صفا رحمه الله علیه می افتیم كه در دیدار نخستیمان با سعدی نقل كردیم: سعدی عالی ترین تجلی انسانیت به همان مفهوم بلندیست كه خود بدان اشاره فرموده. و این انسانیت متعالی در لباس كلام سحرآسای سعدی می تواند ما را بر بال سیمرغ وجود این شاعر آسمانی بنشاند و تا عرش رحمان كه نامش عالم دل است، عروج دهد.
این هفته به علت تنگنای مجال و فرصت، تنها به بوستان سعدی در حوزه اخلاق اشارتی شد و در هفتۀ بعد گلستان و دیگر آثار او را نیز در باب همین اصل طلایی اخلاقی مدّ نظر قرار خواهیم داد و باز به آسمان دل سعدی سفر خواهیم كرد و بر بال فرشته زبان پارسی با زیبایی و خوبی ملاقات خواهیم نمود.
در پایان مجال این گفتار باز هم تكرار این حقیقت دلپذیر و نیز لازم خواهد بود كه این همه شیرینی خوبی و محبت و زیبایی، توسط فرزندی از فرزندان نامی ایران زمین و در قالب زبان پارسی دری بر بشریت عرضه شده است. پس قدر بدانیم زبان پارسی را و هویت ملی ایرانی را كه شناسنامه ای چنین پر افتخار دارد به واسطۀ نامهای درخشان چنین پدران و مادرانی.
و به راستی كه باید شعر خودت را فقط خطاب به خود تو خواند ای زبان گویای خداوند:
قیامت می كنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن...