یادداشت روز : سفرنامه ی پیر لوتی درباره اصفهان سفرنامه ی پیر لوتی

سفرنامه پیر لوتی متعلق به یك فرانسوی ست كه در زمان مظفرالدین‌شاه نوشته و توصیفی ست مردم‌شناسانه از مردم آن روزگار.

1397/10/26
|
16:42

نویسنده : مهرنوش محتشمی
پیرلوتی با نام اصلی ‌" لویی مریه ژولی ویاند" در چهاردهم ژانویه 1850 میلادی در شهر روشفور در فرانسه زاده شد و در دهم ژوئن 1923 در هندای‌ چشم از جهان فرو بست‌.
لوتی در پایانه‌های سده نوزدهم از سوی وزارت برون مرزی فرانسه مأمور شده بود به هند سفر كند تا مراتب دوستی فرانسه را به آگاهی مهاراجه هند برساند. او سپس از هند به ایران وارد می‌شود و از اصفهان دیدار می‌كند.
سفر او در سال 1901 میلادی و همزمان با روزگار پادشاهی مظفرالدین شاه در ایران بود. لوتی سه سال بعد دیده‌ها و یادمانهای خود را از این سفر با عنوان «به سوی اصفهان‌» منتشر ساخت. این كتاب كه به صورت یك دفتر خاطرات نوشته شده، ماجرای این سفر را بیان می‌كند .
پیر لوتی با كشتی از بمبئی به بوشهر رسید، ولی چون در آن زمان، در بمبئی طاعون شایع بود، وی را مجبور كردند كه مدت شش روز، به صورت قرنطینه، در یك جزیرة باتلاقی و بدآب و هوای مجاور بوشهر اقامت كند و سپس وارد شهر شود. مسافرت پیرلوتی حدود دو ماه به طول انجامید و از بوشهر تا اصفهان بر پشت اسب و قاطر و گاهی پیاده و از آنجا به بعد، با كالسكه طی شد.
وی به ترتیب از شهرهای بوشهر، برازجان، كازرون، شیراز، آباده، اصفهان، كاشان، قم، تهران، قزوین، رشت و انزلی و نیز بسیاری از شهرك‌ها و قصبه‌ها و روستاهای واقع در این مسیر دیدن و در بعضی از آنها مدتی اقامت كرده است. جالب اینكه فقط یك ششم نوشته های سفرنامه به اصفهان اختصاص دارد و انتخاب عنوان «به سوی اصفهان» به دلیل دلبستگی نویسنده به این شهر و آثار تاریخی آن صورت گرفته است.
این سفرنامه به سبب نگاه مردم‌شناسانه و روشی كه مؤلف به كار گرفته، ویژه است. رویكرد روشی او كلی‌نگر و از گونة مردم‌نگاری فرهنگی است. او به نكات گوناگونی در جامعه ایرانی، چه به لحاظ فرهنگ‌پذیری و چه به لحاظ فرهنگ‌یابی توجه كرده است. پیر لوتی صرف‌نظر از تشریح ویژگی‌های مثبت و محاسن ایرانیان، از بیان صفات ناپسند و معایب آنان چشم‌پوشی نكرده است؛ از این رو نوشته‌اش از نظر آسیب‌شناسی رفتار فرهنگی ایرانیان در دورة قاجار بسیار سودمند است.
به عنوان نمونه در این سفرنامه درباره ویژگیهای مردم اصفهان نوشته شده است :
"در سفر به سوی اصفهان‌، از برابر آثار و بقایای گورهای بسیاری خواهیم‌ گذشت‌. این كاخها با سنگهای خاكی رنگی از نوع سنگ آتش زنه كه تكه‌های آنها از سنگ مرمر ظریف‌تر و بادوام‌تر است‌ ساخته شده‌اند. به روزگاران كهن‌، در این كاخهای زیبا پادشاهانی نشیمن داشتند كه بر بیشینه باشندگان روی زمین فرمانروایی می‌كردند. گل سرخ ‌در همه جا فراوان است‌: همه قهوه‌چی‌ها و شیرینی‌فروشان طول راه‌، گل سرخ در گلدانها گذاشته و به كمربند خود هم گل آویخته‌اند. گدایان چركین و پست كه در غرفه‌ها نشسته‌ اند نیز گل در دست دارند و با آن بازی می‌كنند.»
پیرلوتی در جای دیگر در مورد مردم اصفهان می‌نویسد: «چگونه ممكن است دراین شهر درخت و گل (كه در آن به روی همه باز است و مردم ورود ما را به آرامش تلقی‌ می‌كنند) برای ما برخوردها و رویدادهای ناگواری پیش آید؟»
او درباره كودكان اصفهانی می‌نویسد:
«بچه‌های قشنگ كه به طرزمسخره‌آمیزی مانند بزرگترها جامه پوشیده‌اند.»
در جای دیگر این سفرنامه می‌خوانیم‌:
«اصفهان در روز آدینه از باشندگان تهی می‌گردد، زیرا مردمی كه در ویرانه‌های این شهر زنده مانده‌اند، برای گردش به پیرامون‌ شهر می‌روند. من هیچ جا ندیده‌ام كه روزهای جمعه عموم مردم به این ترتیب‌، در پرتو خورشید در كشتزارهای سرسبز به گردش بپردازند.»
و بدین ترتیب پیرلوتی در سفرنامه «به سوی اصفهان‌» از اصفهان‌، بدون رونق وشكوفایی دوران صفویه سخن می‌گوید كه خواننده را سخت متأثر می‌كند.

دسترسی سریع