سرزمین ما ایران ، به نام كشوری ، تاریخی دست كم پیشینۀ 2500 ساله دارد و از این رو اگر كهنترین كشور نباشد ، از كهنترین ها ست.
نویسنده : باقر خلیلی
شاید همه ما جملۀ تبلیغاتی « پارسی را پاس بداریم » را به یاد داشته باشیم و شاید برخی از ما هم در كارهای روزمره و نامه نگاریهای كاری و نوشتههای علمی و دانشگاهی خود ، كم و بیش برای این پاسداشت تلاشی هم كرده باشیم . اما هدف از این تلاش چیست و چرا باید در میان انبوه دشواری های زندگی ، رنج این پاسداشت را هم بر خود هموار كنیم ؟ اگر از رنج آن هم بگذریم ، چگونه باید این كار را به درستی انجام دهیم ؟ آیا این تلاش ما دستاوردی فردی یا گروهی دارد ؟
سرزمین ما ایران ، به نام كشوری ، تاریخی دست كم پیشینۀ 2500 ساله دارد و از این رو اگر كهنترین كشور نباشد ، از كهنترین ها ست. اگر نگوییم مهمترین اما یكی از مولفههایی كه در طول این زمان طولانی همانند رشته تسبیح ،مایۀ پیوستگی و یكپارچگی و همبستگی مردمان این سرزمین شده است ، خانواده زبان های ایرانی و مهم ترین و فراگیرترین عضو این خانواده یعنی زبان پارسی بوده است . پس نخستین پاسخ برای این پرسش و شاید مهم ترینش یكی نگاهداشت زبان فارسی چون ریسمان همبستگی مردم كنونی این سرزمین با هم و دیگری نگاهداشت این زبان به عنوان ارتباط دهنده ما با نیاكانمان در سراسر تاریخ است.
با نمونهای دوباره این موضوع را بكاویم . كشور آمریكا با پیشینهای بسیار كمتر از كشور ما ، كشوری است كه از مهاجرت مردم از سراسر جهان شكل گرفته است . آمریكای كنونی آمیزه ای از نژادهای گوناگون از اروپا ، آسیا و آفریقاست . چنان كه در آن ده درصد اسپانیایی زبان و دو درصد چینی ، یك درصد فرانسوی و دو درصد دیگر به زبانی جز انگلیسی سخن میگویند . آمریكا در قانون اساسی زبان رسمی ندارد اما در عمل زبانی كه در سراسر كشور فراگیر است و كاربرد دارد ، زبان انگلیسی است پس بدیهی است هر كسی از هرجای دنیا كه بخواهد وارد این سرزمین شود و با فرهنگ و تمدن آن درآمیزد بایستی این زبان را بداند و آن را به كار ببرد وگرنه شهروند آن كشور و عضوی از آن جامعه پذیرفته نخواهد شد .
نمونۀ دیگر این است كه بپنداریم كه برای گردش به آمریكا رفتهایم. نخستین چیزی كه باعث متمایز شدن ما از مردم آن جا خواهد شد ، زبان ما ست . از آن هم فراتر با فارسی سخن گفتن ما دیگران می توانند به ایرانی بودن ما نیز پی ببرند . پس زبان، مهم ترین ویژگی در شناساندن ما به دیگران است .
در حوزه تمدن ایرانی ، امروزه زبان های زنده گوناگونی رواج دارد . زبان فارسی ، كردی ، گیلكی ، تالشی ، بلوچی ، تاجیكی، گویش های لری و بختیاری و زبان های كمتر شناخته شدهای برای ما مانند آسی و یغنابی یا سُغدی نو . همۀ این زبان ها در یك دسته بندی به نام « خانوادۀ زبان های ایرانی » جای میگیرد . اكنون باید ببینیم كه شاخص و ملاك این دسته بندی چیست و چرا زبان های پركاربردی مانند تركی و عربی با این كه در مرزهای كنونی ایران رواج دارد ، در این دستهبندی جای نمی گیرد .
همه زبان های دنیا دو ویژگی مهم دارند . یكی دستور زبان آن است ( مانند روش صرف افعال و جمع بستن واژهها و پیشوندها و پسوندها و روش واژه چینی در جمله ) و دیگری گروه واژههای اصلی زبان ( واژههایی مانند من ، تو، مادر، پدر، دست ، پا ، سر، خوردن ، خوابیدن و مانند آن ) دستور یك زبان ویژگیی است كه در طول تاریخ كمتر دچار دگرگونی بنیادین و اساسی می شود . واژههای اصلی یك زبان هم همین حالت را دارد. یعنی با این كه هر زمانی ، زبان از زبان های مرتبط دیگر واژههای بسیاری میپذیرد ، گروه واژههای اصلی بسیار كم تغییر میكند و سخنوران یك زبان واژهای مانند مادر یا من را با واژهای برابر از یك زبان دیگر عوض نمی كنند . این یكسانی در گذر زمان ، این توانایی را به زبان شناسان میدهد كه خویشاوندی زبان ها را بشناسند و بر پایه همین خویشاوندی هم زبان ها را دسته بندی كنند .
با درنگ در این موضوع درمی یابیم كه این دو ویژگی مشترك زبان هایی است كه به نام خانوادۀ زبان های ایرانی خواندیم . والسلام
ما میتونیم از چشمانداز تاریخ نیز به این موضوع بنگریم. همه ما در خانه كتابخانهای هرچند كوچك داریم. یكی از كتابهایی كه در كتابخانه همه ما یافت میشود دیوان حافظ است با بیش از 700 سال قدمت. اگر شاهنامه نیز داشته باشید بیش از 1000 سال قدمت دارد. یعنی بیش از 1000 سال است كه ایرانیان كتاب شاهنامه را گشوده و اشعار فردوسی را میخوانند و كمابیش همان درك و احساسی را داشتهاند كه ما اكنون داریم. اگر زبان فارسی تاكنون پایدار نمانده بود، اكنون ما نمیتوانستیم مفاهیم این كتابها را مستقیم و بیواسطه درك كنیم و به یقین از بخشی از فرهنگ و پیشینه خود محروم میشدیم.
نمونههایی مانند حافظ و فردوسی و سعدی و رودكی و خیام و عبید زاكانی و دیگران در فرهنگ ایرانی بسیارند و هر كدام به تنهایی گنجینهای به شمار میروند كه بسیاری از ملتهای دیگر دنیا افسوس داشتن آنها را میخورند و گاه تلاش میكنند آنها را به نام خود به جهان بشناسانند و از این راه با ساختن پیشینه و تاریخ برای خود، جایگاه خود را نزد جهانیان بالاتر ببرند .
همانگونه كه آفرینشهای ادبی، هنری و علمی گذشتگان ما در هویت كنونی ما موثر است پس به طور یقین، آفرینشهای امروز ما نیز در هویت آیندگان ما موثر است. از این رو تلاش ما برای پاسداشت این زبان در تمام آفرینشهای علمی، فرهنگی، هنری و صنعتی به بالاتر رفتن و برجسته شدن جایگاه ایران و ایرانی در جهان امروز و آینده كمك شایانی خواهد كرد.
پیشینه زبان فارسی
در حوزه تمدن ایرانی ، امروزه زبانهای زنده گوناگونی رواج دارد. زبانهایی مانند فارسی، كردی، گیلكی، تالشی، بلوچی، تاجیكی، لهجههای لری و بختیاری و زبانهای از نظر ما كمتر شناخته شدهای مانند آسی و یغنابی . همه این زبانها در دستهبندی یكتایی به نام «خانواده زبانهای ایرانی» جای میگیرند. حال باید ببینیم كه شاخص و ملاك این دستهبندی چیست و چرا زبانهای پركاربردی مانند تركی و عربی با اینكه در مرزهای كنونی ایران نیز رواج دارند اما در این دستهبندی جای نمیگیرند.
همه زبانهای دنیا دارای دو ویژگی مهم هستند. یكی دستور زبان آنهاست (مانند روش صرف افعال و جمع بستن واژهها و پیشوندها و پسوندها و روش چینش كلمات در جمله) و دیگری گروه واژههای اصلی زبان (واژههایی مانند من، تو، مادر،پدر، دست، پا، سر، خوردن، خوابیدن و …). دستور یك زبان ویژگیای است كه در طول تاریخ كمتر دچار دگرگونی بنیادین و اساسی می¬شود. واژههای اصلی یك زبان هم همین حالت را دارند. یعنی با اینكه هر زمانی، زبان از زبانهای مرتبط دیگر واژههای بسیاری را در خود میپذیرد اما گروه واژههای اصلی به ندرت تغییر میكند و سخنوران یك زبان واژهای مانند مادر یا من را با واژهای برابر از یك زبان دیگر جایگزین نمیكنند. این یكسانی در طول زمان، این توانایی را به زبانشناسان میدهد كه خویشاوندی زبانها را بشناسند و بر پایه همین خویشاوندی زبانها را دستهبندی نیز بنمایند.
با درنگ در نوشتههای بالا میتوان دریافت كه این دو ویژگی در بین زبانهایی كه ما به عنوان خانواده زبانهای ایرانی نام بردیم مشترك است. برای روشنتر شدن این نكته جدول زیر را بنگرید :