آداب و رسوم ماه محرم توجه بسیاری از سیاحانی كه به ایران سفر كردهاند را جلب كرده و در سفرنامههای خود اطلاعات ارزشمندی از رسمهای این ایام نوشته اند.
نویسنده : مهرنوش محتشمی
سفرنامهها منابعی تاریخی هستند كه دربردارنده نكاتی از زندگی اجتماعی و اوضاع و احوال فرهنگی ایران است كه در كمتر منبعی به آن اشاره شده و همین موضوع اهمیت آنها را بیشتر میكند.
آئینها و مناسك ماه محرم یكی از مهمترین موضوعاتی است كه جهانگردان اروپایی در هنگام سفر به ایران روایتها و گزارشهای مفصل و متنوعی از آن ارائه دادهاند و هریك به نحوی آن را توصیف كرده اند. پیترو دلاواله از جهانگردانی ست كه در دوره صفویه به ایران آمد و گزارش كاملی از عزاداری ایرانیان در ماه محرم ارائه داد.
او در سفرنامه خود درباره آیین محرم در دوره صفویان چنین مینویسد:
«ایرانیان، تمام این مدت را به طور مداوم عزاداری میكنند و ضمن تظاهرات عمومی عظیم، از پایان غمانگیز زندگی امام حسین (ع)، فرزند علی(ع) و فاطمه (س)، یگانه دختر پیغمبر اسلام كه در نظر همه مسلمانان مقدس؛ ولی در نظر ایرانیان، امام بر حق نیز هست، یاد كرده و به این مناسبت سوگواری میكنند. امام حسین (ع) موقعی كه در مسافرت بود، مورد حمله دشمنانش كه ایرانیان آنها را خارج از مذهب میدانند، قرار گرفت و به اتفاق هفتاد الی هشتاد نفر از یاران خود، در كربلا به قتل رسید و اكنون نیز در همانجا مدفون و مرقدش زیارتگاه مسلمانان است، كه بعضی از آنها حتی از نقاط دوردست به این شهر میآیند.»
این جهانگرد ایتالیایی با اشاره به آداب و رسوم صفویان در ایام عزاداری محرم مینویسد:
«تشریفات و مراسم عزاداری عاشورا به این قرار است كه، همه غمگین و مغموم به نظر میرسند و لباس عزاداری به رنگ سیاه، یعنی رنگی كه در مواقع دیگر، هیچوقت مورد استعمال قرار نمیگیرد، بر تن میكنند. هیچكس سر و ریش خود را نمیتراشد و به حمام نمیرود و بهعلاوه نه تنها از ارتكاب هرگونه گناه پرهیز میكند، بلكه خود را از هر گونه خوشی و تفریح محروم میسازد.بسیاری از گدایان، در كوچههای پرآمد و رفت شهر، تمام بدن خود تا گلو، و حتی قسمتی از سر را در خمرههایی از گل پخته كه در داخل زمین پنهان شده، فرو میكنند؛ بهطوری كه انسان تصور میكند واقعا مدفون شدهاند و از طلوع تا غروب خورشید، و حتی تا پاسی از شب گذشته، به همین نحو باقی میمانند .به همراه این اشخاص، عدهای برهنه نیز راه میروند، كه تمام بدن خود را به رنگ قرمز درآوردهاند، تا نشانی از خونهایی كه به زمین ریخته و اعمال زشتی كه آن روز نسبت به حسین انجام گرفته است، باشد و همه با هم، آهنگهای غمانگیز در وصف حسین و مصایبی كه بر او وارد شده، میخوانند و دو قطعه چوب یا استخوانی را كه در دست دارند، به یكدیگر میكوبند و از آن صدای حزنانگیزی به وجود میآورند و در همین حال ظرفهایی را كه در دست دارند جلو اشخاصی كه در میدان حلقهوار دور آنها جمع شدهاند، میبرند و مردم به عنوان صدقه در آن پول میاندازند.»
دلاواله در جای دیگری از سفرنامه اش موضوع عزاداری ماه محرم را ادامه میدهد و می نویسد:
«پس از اینكه روز دهم ماه محرم، یعنی روز قتل فرا رسید- این روز امسال مصادف با هشتم ژانویه شد- از تمام اطراف و محلات اصفهان دستههای بزرگی به راه میافتد كه به همان نحو بیرق و علم، با خود حمل میكنند و بر روی اسبهای آنان، سلاحهای مختلف و عمامههای متعدد قرار دارد و بهعلاوه چندین شتر نیز همراه دستهها هستند كه بر روی آنها جعبههایی حمل میشود كه درون هر یك سه-چهار بچه، به علامت بچههای اسیر حسین شهید (ع) را دارند.علاوه بر آن، دستهها هر یك به حمل تابوتهایی میپردازند كه دور تا دور آنها مخمل سیاه رنگی پیچیده شده و در روی آنها یك عمامه كه احیانا به رنگ سبز است و همچنین یك شمشیر جای دادهاند و دور تا دور تابوت، سلاحهای گوناگونی ، چیده شده است و تمام این اشیاء روی طبقهای متعدد، بر سر عدهای قرار دارد كه به آهنگ سنج و نای، جست و خیز میكنند و دور خود چرخ میزنند. تمام طبق نیز به این نحو میچرخد و منظره جالبی پیدا میكند.دور تا دور حاملان طبق را عدهای چوبدار گرفتهاند، كه هر آن، آماده هستند با دستههای دیگر نه فقط به خاطر تقدم و تأخر، بلكه به قصد مبارزهجویی وارد جنگ و نزاع شوند تا به نحوی در عزای حسین شركت كرده باشند؛ زیرا معتقدند اگر كسی در این روز ضمن دعوایی كشته شود، یكسر به بهشت خواهد رفت .رویهمرفته مراسم عزاداری حسین، همان است كه در مورد علی(ع) تعریف كردم. منتهی تشریفات مفصلتر و تعداد دستهها زیادتر و عشق به نزاع و جنگ و جدال بیشتر است و منظره عدهای كه با لباس مشكی براق و آراسته به پر و تزئینات دیگر، چوب و چماق به دست دارند، واقعا تماشایی است».
هر چند كه در آن روزگار ممكن است بعضی از آداب مراسم عزاداری سید الشهدا به خرافات آغشته باشد اما مهم این است كه از خلال سفرنامه های سیاحان خارجی می توان به این نكات پی برد و در عین حال متوجه رسمها و آیینهای حاكم بر آن دوران شد .