همان گونه كه صرف و نحو عرب را نخستین بار « سیبویه » دانشمند ایرانی نوشت ، نخستین دستور زبان های فارسی را هم بیگانگان نوشته اند .
نویسنده : باقر خلیلی
گذشتگان با دستور زبان برخورد خاصی داشته اند ، یعنی آموزش دستور زبان را برای كسانی لازم میدانستند كه آن زبان ، زبان دومشان باشد ، كمتر می شد كه اهل یك زبان دستور همان زبان را تألیف كند . این قاعده دربارۀ تدوین لغت نامه هم صادق بود مثلاً اگر به فهرست مؤلفان لغت نامه و كتاب های دستور زبان نگاهی بیندازیم ، می بینیم كه همۀ این مؤلفان بیگانه بودهاند . چنان كه دستورهای اولیه فارسی را كسانی نوشتهاند كه فارسی زبان نبودهاند . زبان عربی هم كه افزون بر زبان دینی ، زبان سیاسی و علمی روزگاركهن بود ، در بین نویسندگان فارسی به گونه ای رایج بود كه آنان را از توجه به زبان فارسی بازمی داشت و فارسی برای آنان حكم زبان محلی را داشت كه به تدوین قواعد آن نیازی نبود . از این رو برای یافتن اولین دستورهای زبان فارسی باید به كشورهای همسایه و یا جاهایی نظر داشته باشیم كه زبان فارسی به علتی طرف توجه بوده است .
برای تدوین تاریخ دستورنویسی برای زبان فارسی باید به چند موضوع توجه داشت . زبان اثر، محل تألیف و بالاخره قومیت و زبان مؤلف .
نویسندۀ دستورهایی كه در دوره حكومت عثمانیان در آسیای صغیر نوشته شده است ، بیشتر عرب بودهاند و دستورهای زبان فارسی را به زبان عربی یا تركی عثمانی نوشته اند و مؤلف دستور زبان هایی كه در شبه قارۀ هند نوشته اند ، بیشتر ایرانیانی بودهاند كه در روزگار اكبرشاه در دورۀ مهاجرت بزرگ ایرانیان به سرزمین هند رفته اند . زبان بیشتر این دسته از دستورها فارسی است و چندتایی هم به زبان اردو و انگلیسی .
در مقدمه لغت نامه های فارسی هم به اجمال دربارۀ صرف و نحو زبان فارسی سخن گفتهاند.
و سرانجام مؤلف دستورهایی كه در اروپا تألیف شده است ، بیشتر خاور شناسان اروپایی بودهاند و هدف بیشترشان آشنایی با زبان و فرهنگ ایرانی بوده است . این دسته از آثار به زبان انگلیسی ، فرانسه ، آلمانی و ایتالیایی است .
با فروپاشی امپراتوریهای عرب در سدههای گذشته رفته رفته از نفوذ عربی در فارسی كاسته شد و واژههای كم كاربرد عربی كم كم فراموش شد اما انبوهی از واژههای عربی كه
تلفظ فارسی یافته بود هنوز هم پابرجاست .
مهمترین تأثیر زبان عربی در زبان پارسی نازا شدن دستگاه فعل های ساده زبان فارسی بوده است . مثلاً به جای آموزاندن ، تعلیم دادن ، به جای خوراندن ، تغذیه كردن ، به جای كوشیدن ، سعی كردن ، به جای گردیدن ، تغییر كردن و به جای برآمدن ، طلوع كردن رواج یافت . این به دلیل ورود اسم مصدرهای عربی بود كه به ناچار با فعل كردن ، شدن ، گردیدن ، و نمودن تركیب میشد.
می دانید كه از فعل سادۀ « ساختن » چند واژه میتوان ساخت : ساز، ساززن ، سازنده ، سازندگی ، سازش ، سازشكار، سازكار، سازگار، سازمند ، سازمان ، سازمانده، سازور، سازوار، سازوبرگ ، سازه ، سازیدن ، ساخت ، ساختار، ساختگی ، ساختمان و آهنگساز. بزرگ ترین زیانفراموش كردن فعل های ساده و زاینده ، ناتوانی در واژه سازی است و این آفت كشنده فقط با كار بنیادین و خردمندانه چاره پذیراست نه با تعصب و ناآگاهی .