آدام اولئاریوس اولین سفرنامهنویس آلمانی است كه گزارش مشروح و دقیقی از وضعیت اجتماعی- سیاسی عصر شاه صفی را در آلمان منتشر كرد.
نویسنده : مهرنوش محتشمی
آدام اولئاریوس پژوهشگر، ریاضیدان، جغرافیدان و كتابدار آلمانی بود. او همچنین دبیر سفیر ارسالی فریدریش سوم،دوكنشین هولشتاین به شاه صفی در سفر او به ایران بود. آدام پیرامون دیدههایش از سفر به ایران دو كتاب نگاشتهاست. همچنین نخستین ترجمه آلمانی گلستان و بوستان سعدی توسط او در سال 1654 میلادی منتشر شد.
زمانی كه اولئاریوس به میهن بازگشت ، شرح سفرش را به لاتین نگاشت. كتاب او اطلاعات ارزشمندی از روزگار ایران پس از پادشاهی شاه عباس بزرگ برجای گذاشته و به دلیل اهمیت آن، به زودی به فرانسوی وانگلیسی هم ترجمه شد.
سفرنامه اولئاریوس با شرح ویژگیهای دریای كاسپین (خزر) آغاز میشود. اولین شهری كه از آن گزارش شده، شهر شماخی است. پس از آن از اردبیل یاد میكند. او ضمن اقامت خود مطالعاتی از وضع شهر به عمل آورده و توصیفی هم از آرامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی ارائه میدهد. در ادامه از پل سفید كه در زمان شاه طهماسب و به امر او در قرن دهم میلادی ساخته شده بود، خبر میدهد. اولئاریوس با هیئت همراهش با عبور از شهرهای سلطانیه، قزوین ، ساوه ، قم و كاشان در تاریخ سوم اوت 1637 میلادی، مطابق 1047 ق به اصفهان میرسند.در چند كیلومتری شهر اصفهان یكی از رجال درباری و دو نفر از ارامنه جلفا كه مهماندار هیئت بودند، به استقبالشان آمدند و آنها را در جلفا منزل دادند. شاه صفی فرمان داد تا وسایل آسایش و مایحتاج آن گروه را از هر لحاظ تامین كنند و چند هفته بعد آنها را به حضور طلبید. در روز شرفیابی هیئت، شاه صفی لباس زربفتی كه با پوست خز مشكی حاشیه دوزی شده بود، در برداشت و دستاری بر سر گذاشته بود كه جواهر گرانبهایی بر آن میدرخشید، و پر بلندی نیز بر آن زده بود. هیئت آلمانی هدایای نفیس و جالبی كه همراه آورده بودند كه به وسیله چند نفر از كاركنان دربار جلو تخت شاه صفی گذاردند. هدایا عبارت بود از یك دست لباس جنگی طلا كاری شده، چهل دست طپانچه ، پوستهای گران بهای خز، قوطیهای طلا و جواهرنشان محتوی داروهای گوناگون و یك شمعدان زیبای سی شاخه كه در آن ساعتی قرار داشت .
این هیئت پنج ماه در اصفهان توقف كرد و در این مدت علاوه بر ضیافتهایی كه از طرف شاه و وزیر اعظم و ارامنه جلفا به افتخار آنها داده میشد؛ به طور خصوصی هم به حضور شاه میرسیدند و با او به شكار میرفتند.
اولئاریوس در سفرنامه اش مینویسد كه ایرانیان به خاطر مذهبشان مردمان بسیار تمیزی هستند. آنها نه تنها اتاقهای خود را تمیز نگه میدارند، بلكه در تمیز نگه داشتن لباس هایشان هم میكوشند و ثروتمندانشان لباسهای نیمدار یا كثیف خود را دور میاندازند. ایرانیان مردمی با ذوق، باهوش، فهمیده، مهربان، مهمانواز، خوشرو و در موقع صحبت بسیار مؤدب هستند. پسر بچهها خواندن و نوشتن را فرا میگیرند و ملا آنها را درس میدهد. بعضی از جوانان ایرانی، فلسفه ، شعر و شاعری، هندسه ، ستاره شناسی ، فیزیك ، حقوق و طب را میآموزند و كسی كه در تمام این مباحث تخصص یابد فیلسوفش نامند.
اهمیت نوشتههای اولئاریوس در این است كه او به عنوان یك ناظر خارجی در مورد فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی گزارش میكند. گرچه او خود یك مسیحی معتقد و مؤمن است؛ ولی در توصیف ایرانیان مسلمان سعی میكند، موضع بی طرفی خود را حفظ و بدون هرگونه تعصب مذهبی، با نگاهی محترمانه نسبت به توصیف مراسم مذهبی و آداب و رسوم ایرانیان اقدام كند.
هیئت نمایندگی تا اواخر سال 1637 م. در جلفا ماند؛ ولی بر اثر بد رفتاری و درشت خویی و اعمال زشت دوك بروكمان ناگزیر شدند كه بدون انعقاد قرارداد بازرگانی در مورد خرید ابریشم ایران، در روز اول ربیع الاول 1049 مطابق با اول اوت 1639 به آلمان مراجعت كنند. هیئت مزبور از راه كاشان و قزوین و گیلان زنجان - رودبار- رشت و اردبیل و شماخی به روسیه رفتند و در آن جا به هولشتاین عزیمت كردند. ضمنا شاه صفی یكی از خوانسالاران خود به نام اماقلی سلطان را به سفارت نامزد كرد و با هدایایی كه قریب 25 هزار «اكو» ارزش داشت، نزد دوك هولشتاین فرستاد. وقتی هیئت به حضور دوك رسیدند و دوك در مورد چگونگی قرار داد بازرگانی ابریشم با ایران از آنها پرسش كرد، آنها جنایات و اعمال زور و درشت خویی و كارهای ناشایسته و بد رفتاریهای بروكمان را مانع انعقاد قرار داد بازرگانی دانستند. دوك هم فرمان داد، وی را حاكمه كردند و در پنجم ماه مه 1640 گردن زدند.
گزارشی را كه اولئاریوس از شهرها، قوانین و آداب و رسوم حاكم بر ایران ارائه میكند، این امكان را به خواننده امروزی میدهد كه وضعیت ایران در عصر شاه صفی را از دید یك نویسنده خارجی مورد بررسی قرار دهد.
این سفرنامه كه براساس مشاهده و تجربه استوار است، میتواند مرجع مهمی برای پژوهشگران و مورخان دوران صفویه و مكمل سه سفرنامه شاردن، تاورنیه و كمپفر باشد.
گوته شاعر آلمانی در یادداشتهایش بر كتاب دیوان شرق و غرب، اولئاریوس را با عنوان مرد ممتاز ستودهاست و مونتسكیو در نگارش نامههای ایرانی از ترجمه فرانسوی كتاب او بهره بردهاست.