آنچه تا كنون دربارۀ زبان فارسی گفته و شنیده ایم ، از نوشتار بوده اما امروزه بیشتر اشكال ما در گفتار است به ویژه با آمیخته شدن اصطلاحات زبان مخفی ( آرگو ) و واژه های بیگانه با گفتار فارسی ، بسیار نابسامان وآشفته شده است .
نویسنده : باقر خلیلی
شاید چندان بی جا نباشد اگر بگوییم یكی از آفت های گفتار فارسی ، زبان گزارشگران و گویندگان خبرهای ورزشی است .
« تایمینگ ، پرس ، هایپرس ، كات بك ، كُرنر ، سِیو ، كلین شیت ، كول ، آیتم ، فان ، شوآف ، كام بك ، پِلِی آف ، فوروارد ، هَند ، هِد و بسیاری واژه های دیگر .
این واژهها مشتی از خروار است كه در این چند ساله بر زبان گویندگان ورزشی صدا و سیما رفته و كم كم به زبان تودۀ مردم نیز رسیده است . گویندگان و گزارشگرانی كه از به كار بردن واژههای پارسی به بهانۀ ناآشنایی و خنده داربودن پرهیز میكنند ، سختترین و ناآشناترین واژههای بیگانه را با بی اعتنایی بر زبان میآورند و بدتر از آن همین زبان فارسی مظلوم را چنان به كار می برند كه صد رحمت به همان واژه های بیگانه . مثلاً به جای گفتن : « تیم الف مسابقه را برد » می گویند : « تیم الف نتیجۀ بازی را از آن خود
كرد » یا به جای : « باخت » می گویند : « نتیجۀ بازی را به تیم حریف واگذار كرد » انصافاً اگر پنجاه سال پیش برای فهمیدن معنی چنین جمله دست به دامن رمل و اسطرلاب نمی شدند ؟
در زبان شناسی اصطلاحی داریم به نام « تفاخر » یعنی كسانی كه در فرهنگ ، اقتصاد یا هر چیز دیگر احساس فرودستی میكنند ، میكوشند كه خود را به رنگ فرادستان دربیاورند و یكی از این راهها سخن گفتن به زبان آنان است . در گذشته نیز برخی از مردم و سرآمدان و نویسندگان خودباختۀ ایرانی میكوشیدند كه تا آن جا كه میشود ، واژههای عربی به كار ببرند .
دستاورد این خودكم بینی هویتی و فرهنگی در پهنۀ زبان فاجعه بود و كار به آن جا كشید كه در برخی نوشتهها شمار واژههای عربی چند برابر واژه های فارسی بود و آنچه از فارسی به چشم می آمد چند فعل و حرف اضافه و ربط همچون « كه » و « و » بود . از میانۀ دوران قاجارایران دوستان به اندیشۀ پاسداری از زبان پارسی افتادند. این كوششها با برپایی فرهنگستان نخست در سال 1314 خورشیدی به اوج رسید و بسیاری از واژههای پارسی جانشین واژههای عربی شد و واژههایی چون « شهرداری » ، « بهداری » ، «آمار» ، « بازپرس » ، « بخشنامه » و « دماسنج » جانشین واژههای عربی « بلدیه » ، « صحیّه » ، « احصائیه » ، « مفتّش » ، « متحدالمآل » ، « میزان الحراره » شد .
این نوواژههای پارسی نیز در آغاز بسیار ناآشنا و خندهدار به نظر میآمد اما با گذر زمان كاملاً در زبان فارسی جا افتاد.
اكنون می پرسیم : آیا گزارشگران ورزشی همان راه ویرانگری را نمیروند كه روزگاری برخی نویسندگان و گزیدگان ایرانی می رفتند با این تفاوت كه امروزه دیگر زبان های بیگانه جای زبان عربی را گرفته است . این رشته سر دراز دارد ، نقل می كنیم . والسلام