امروز بخش سوم و پایانی از معرفی عارف و شاعر و نویسنده بزرگ قرن نهم میهنمان، شیخ بزرگوار عبدالرحمان جامی را به پیشگاهتان تقدیم می كنم و از روان بلندش پوزش می طلبم كه حق این رادمرد ممتاز ادب پارسی چنان كه بایسته است ادا نشد ...
نویسنده : ارسطو جنیدی
با درودی به پهنای سپهر ادب پارسی بر دلباختگان این سپهر بی همتا.
امروز بخش سوم و پایانی از معرفی عارف و شاعر و نویسنده بزرگ قرن نهم میهنمان، شیخ بزرگوار عبدالرحمان جامی را به پیشگاهتان تقدیم می كنم و از روان بلندش پوزش می طلبم كه حق این رادمرد ممتاز ادب پارسی چنان كه بایسته است ادا نشد اما به فرموده مولانا:
آب دریا را اگر نتوان كشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
امروز و در این مجال پایانی از معرفی جامی به اثر بزرگ او نَفَحات الاُنس اشاره خواهیم كرد.
جامی دو اثر بزرگ منثور دارد كه یكی بهارستان است كه به تقلید از شبخ اجل سعدی نگاشته شده و دیگری همین كتاب نفحات الانس.
این كتاب كه باید آن را از امهات كتب در بیان حقایق عرفانی و ذكر احوال عارفان از آغاز كار آنان تا عهد مولف دانست، كتابی مفصل و توام با ذكر جزییات زندگانی عرفا است.
این كتاب را جامی به پیشنهاد امیرعلیشیرنوایی نگاشت و كار تالیف آن را به سال 883 به پایان برد.
در آغاز كتاب شرحی مفصل در بیان اصطلاحات اهل تصوف و اصول و مبادی عرفان آورده با ذكر طبقات مختلفی كه دعوی تصوف دارند و آنها كه صوفی حقیقی هستند و ذكر كرامات آن گروه.
بعد از این قسمت است كه نوبت به ذكر احوال طریقت از مردان و زنان می رسد و استاد جام چنان كه خود در مقدمه گفته است قسمت بزرگی از مطالب این بخش را از كتاب طبقات صوفیه اثر عبدالرحمان سلمی نیشابوری، اقتباس كرده و آن را كه به زبان هروی قدیم بود به پارسی دری ساده تحریر نموده است. باقی مطالب كتاب ((مقتصرست به ذكر بعضی متقدمان و بر ذكر بعضی دیگر و نیز ذكر حضرت شیخ الاسلام و معاصران وی و متاخران از وی)) و پیداست كه مقصود از ((حضرت شیخ الاسلام)) ، خواجه عبدالله انصاری است. امتیاز بزرگ كتاب نفحات الانس آنست كه اطلاعاتی كه جامی در باب اهل تصوف گفته كاملاً موثق و دست اول است.
شیوه نگارش نفحات الانس همان شیوه ساده و مطلوب جامی در انشاء است و این ساده گویی، چنان كه در بخشهای قبلی دیده ایم، شعر او را نیز شامل شده.
در پایان قسمتی از نثر دلنشین نفحات الانس را نقل می كنیم از آنچه جامی در باب استاد شاعران و عارف بزرگوار، نظامی گنجه ای نوشته است:
((وی را از علوم ظاهری و مصطلحات رسمی بهره ای تمام بود است، اما از همه دست باز داشته بود و روی در حضرت حق - سبحانه و تعالی - آورده ...
مثنویهای پنجگانهء وی كه به پنج گنج اشتهار یافته است، اكثر آنها به استدعای سلاطین روزگار واقع شده، امیدواری آن را كه نام ایشان به واسطهء نظم وی بر صفحهء روزگار بماند استدعا می نموده اند....))
در هفته های بعد با موضوعات دیگر و معرفی شخصیتهای بزرگ دیگر میهنمان در خدمتتان خواهم بود.
...و درود بر عاشقان فرهنگ ایران و زبان پارسی...