از هزاران اندكی زین صوفیند باقیان در دولت او می زیند
مولوی
در تاریخ ادبیات فارسی شاعران بسیاری پدید آمده و شعر سروده اند اما از میان خیل عظیم شاعران آنان كه در حافظه جمعی جامعه مانده اند از عدد انگشتان دست تجاوز نمی كنند. بزرگانی چون: فردوسی ، خیام، مولوی ، سعدی، حافظ.
ظاهرا این قاعده ی هستی و تاریخ است كه از میان جمعیتی گسترده تنها یك یا دو تن می مانند . این حالت فقط درباره شاعران نیست بلكه درباره همه رشته ها و گروه ها صادق است.
حتی درباره مجموع اشعار یك شاعر هم صادق است . مثلا شاعری صدها شعر دارد اما تنها یك شعر یا چند شعر او برجسته و ماندگار می شود و افراد آن را حفظ می كنند و درحافظه جمعی جامعه می ماند و شاعر به همان شعر شناخته می شود.
اینجا در پی علت یا علتهای آن نیستیم بلكه می خواهیم بگوییم این یك اصل و قاعده در این جهان است كه تنها مربوط به اوج و فرود كارهای یك شاعر نیست ظاهرا علت ها و دلایل دیگری در كار است كه بیشتر از آن كه مادی باشد، معنوی است.