یكی از فرق های نگرش محی الدین، ابن عربی، عارف بزرگ جهان اسلام با اغلب اندیشمندان اسلامی نگرش متفاوت وی به دنیا و آخرت است.
نویسنده :علی شالچیان ناظر
اغلب اندیشمندان اسلامی آخرت را منحصر در آینده می دانند و آخرت را جدا از دنیا می پندارند و بر این اساس و با این مقدمه، دنیا را بی ارزش می شمارند و به شاگردان خود توصیه می كنند كه به دنیا بی اعتنا باشند و به فكر آخرت خود باشند. از نظر ایشان، دنیا همچون جیفه (مردار) است كه از آن باید پرهیز كرد ؛ اما ابن عربی بر این باور است كه دنیا و آخرت، و مُلك و ملكوت جدا از هم نیست و در هم تنیده است و این گونه نیست كه آخرت لزوما در آینده محقق شود، بلكه محی الدین آخرت را لایه ای عمیق تر از زندگی دنیا می داند؛ و به بیان ساده تر، هم اكنون دنیا و آخرت، و ظاهر و باطن، و ملك و ملكوت توأمان هست و ما هم اكنون توأمان در دنیا و در آخرت هستیم ؛ و خلاصه اینكه، دنیا و آخرت در واقع جدا از هم نیست.
از نظر ابن عربی، زندگی دنیا و امور دنیا خودش مسیر سلوك است؛ و تجربه معنوی و سلوكی را در همین زندگی دنیا باید كسب كرد. از دیدگاه ابن عربی، دنیا مظهر حضرت حق است و عینِ امر قدسی است؛ و در نتیجه، پرهیز از دنیا لازم نیست؛ بلكه باید از دنیا بجا و به اندازه، و با روش صحیح استفاده كرد. بله، ابن عربی نیز توصیه می كند كه ظواهر زندگی دنیا شما را فریب ندهد و قضاوت های شما در مسائل مختلف بر اساس ظواهر زندگی دنیا نباشد.
اینجا ممكن است كسی این اشكال را مطرح كند كه در برخی روایات از دنیا به جیفه (مردار) تعبیر شده است و امثال این گونه روایات فراوان است.
پاسخ این است كه :
الف- مخاطب آیات و روایاتِ مختلف قطعا مردمِ مختلف با سطوح مختلف اندیشه اند و همگان مخاطب همه روایات نیستند. به عنوان مثال، امیر المومنین (ع) خطاب به كسی كه دنیا را مذمت كرد، زبان به اعتراض گشود و بیان فرمود كه "دنیا سجده گاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگان الھی، فرودگاه وحی خدا، جایگاه تجارت دوستان خداست كه در آن رحمت خدا را به دست می آوردند." پس ما روایاتِ مخالف نیز داریم.
ب- علاوه بر آنچه گفته شد، ممكن است بگوییم كه مقصود از آیات و روایاتی كه دنیا را مذمت می كنند این است كه افراد نباید به ظواهر زندگی دنیا بسنده كنند و نباید خوردن و پوشیدن و استمتاع از نعمت های دنیا را مقصد و مقصود نهایی خود قرار دهند.
.............................................................
جای شگفتی این است كه حتی برخی از بزرگان در حوزه معرفت همچون مولوی، نیز تحت تاثیر توده اندیشمندان قرار گرفته اند و چنین گفته اند. (مثنوی معنوی، نشر وزارت ارشاد، ص 481)
بلكه از نظر ابن عربی در نگاه عمیق تر، ظاهر و باطن نیز امری اعتباری است و آنچه برای كسی باطن است برای دیگری ظاهر محسوب می شود و بالعكس. محی الدین این نوع تقسیم بندی ها و این گونه نگاه های ثنوی را به اعتباری از اعتبارها و برای توضیح برخی امور و به صورتِ مسامحی، بلامانع می داند و خودش هم گاهی از آن استفاده می كند؛ اما از نظر او، توجه به این نكته لازم است كه این تقسیم بندی ها حقیقی نیست؛ بلكه اعتباری است.
نهج البلاغه، حكمت 131.