به مناسبت سالروز در گذشت بانو بدرالزمان قریب
بدرالزمان قریب در سال 1308 در تهران چشم به جهان گشود. او اصالتاً اهل روستای گركان، شهرستان آشتیان، استان مركزی و از نوادگان شمسالعلما قریب گركانی بود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در دبیرستانهای ژاندارك و نوربخش به پیان رسانید. بیماری چشم مدتی مانع از تحصیل وی شد. اما پس از گذراندن دوره درمان، رشته ادبیات فارسی را برای ادامه تحصیل انتخاب كرد. وی مدرك كارشناسی زبان و ادبیات فارسی را در سال 1336 از دانشگاه تهران دریافت كرد و در سال 1338 به آمریكا رفت و در دانشگاه پنسیلوانیا مشغول به تحصیل شد. در سال 1339 درجه كارشناسی ارشد در رشته مطالعات شرقی و زبانشناسی را از دانشگاه پنسیلوانیا دریافت كرد. زبان سغدی را نزد مارك درسدن و زبان سانسكریت و آواشناسی و زبانشناسی هندو اروپایی را در محضر نورمن براون، پروفسور والدز، جرج كامرون و پروفسور هنینگ آموخت. بدرالزمان قریب در سال 1340 با استفاده از بورس شاگردان اول، در دانشگاه كالیفرنیا در بركلی پذیرفته شد. در سال 1344 از رساله دكتری خود با عنوان «تحلیل ساختاری نظام فعل در زبان سُغدی» با راهنمایی مارك درسدن دفاع كرد. او پس از بازگشت به ایران استادیار دانشگاه شیراز شد و در همان جا بود كه كتیبه خشایارشا را كه تازه پیدا شده بود رمزگشایی كرد. قریب در سال 1348 دوباره به آمریكا رفت و به عنوان استاد مدعو در دانشگاه یوتا و پژوهشگر دانشگاه هاروارد مشغول به تدریس شد. پس از بازگشت به ایران در سال 1350 استاد گروه زبانشناسی همگانی و زبانهای باستانی دانشكده ادبیات دانشگاه تهران شد.
در این بخش روایت از استاد محمود جعفری دهقی را در وصف استاد قریب می خوانیم :
استاد قریب نخستین كسی بود كه فرهنگ جامعی برای زبان سغدی به فارسی و انگلیسی تدوین كرد. ایشان دستنویس این فرهنگ را برای دانشمندان سغدی شناس آن زمان ارسال می كرد و نظر آنها را جویا می شد. از جمله وقتی كارش را برای آقای سیمز ویلیامز ارسال كرد تحسین ایشان را برانگیخت و ایشان از این كار در كلاس برای ما بسیار تعریف كرد. وقتی هم آقای سیمز ویلیامز برای دریافت جایزه كتاب سال به ایران آمد استاد قریب با اشتیاق تمام به دیدار ایشان شتافت. استاد قریب یك بار هم برای مشورت دربارۀ این فرهنگ به كمبریج سفر كرد تا در این باره با آقای ایلیا گرشویچ رایزنی كند. آقای گرشویچ كه استادی بسیار سخت گیر و نسبتا تندخو بود با نهایت محبت و احترام از ایشان استقبال كرد و كار ایشان را خواند و پیشنهاد هایی نیز به ایشان ازائه كرد. استاد قریب همیشه از این برخورد خوب آقای گرشویچ و سفر به كمبریج یاد می كرد. همین امر سبب شد كه فرهنگ سغدی ایشان به عنوان یكی از مهمترین مراجع علمی در سراسر جهان ایران نشاسی پذیرفته شود و مورد استفاده همه متخصصان زبان های ایرانی قرار گیرد.
خوب به یاد دارم كه وقتی در كنگره جهانی ایران شناسان اروپا در سال 2007 در وین سخنرانی كردند مورد تشویق همگان قرار گرفتند به طوری كه آقای فراگنر دبیر علمی همایش ایشان را به عنوان عضو افتخاری انجمن ایران شناسان اروپا معرفی كرد و این مایه سربلندی همه ما بود.
ب. ویژگی های اخلاقی
اما ویژگی های اخلاقی ایشان از ویژگی های علمی ایشان برتر بود. استاد قریب همواره از استادان خود به نیكی یاد می كرد. چه آنها كه در دانشگاه تهران بودند مانند استادان پور داود، فروزانفر، عبدالعظیم خان قریب، جلال الدین همایی و ذبیح الله صفا و چه آنها كه در خارج از ایران از محضرشان بهره برده بود مانند جرج كامرون، مارك درسدن و والتر برونو هنینگ. او همواره از آموخته های خود و ارزش های علمی و انسانی این استادان سخن می گفت. روشی كه متاسفانه امروزه در كشور ما متروك شده و تحصیل كرده های ما جز بدگویی از یكدیگر به كار دیگری نمی پردازند.
یكی دیگر از ویژگی های اخلاقی استاد قریب، دانشجو پروری ایشان بود. روش استاد چنین بود كه علی رغم دشواری های زبان سغدی عشق دانشجویان را به این زبان و به علم ایران شناسی برمی انگیختند و آنان را به تفكر و مطالعه مداوم تشویق می كردند و در این كار موفق بودند.
به همین سبب امروزه دانشجویان ایشان در مقام استادی دانشگاه ها به خوبی و با موفقیت تدریس می كنند و كار ایشان را ادامه می دهند. و من از همینجا درگذشت استاد قریب را به همۀ دانشجویان قدیم و همكاران ایشان تسلیت عرض می كنم. بنده از زمانی كه افتخار همكاری با مركز دایره المعارف بزرگ اسلامی را پیدا كردم مرتب در نشست های شورای عالی مركز در خدمت ایشان بودم و از لطف ایشان برخوردار می شدم. ایشان در همه همایش های زبان و گویش با اینجانب همكاری كرد و موجب رونق این همایش بود. منزل ایشان همواره كلاس دانشگاه بود و هرگاه خدمت ایشان می رسیدیم با روی گشاده استقبال می كردند.
اما از همه آنچه تا كنون گفتم مهمتر این است كه بئرالزمان قریب هم عاشق بود و هم شاعر. او عاشق علم و انسانیت بود و به قول خودش همه عمر كار علمی كرد و من این نكته را به گفته ایشان می افزایم كه افزون بر كار علمی، عمری نیز به دیگران دوستی و محبت كرد. برای همین در بیتی كه به یاد ایشان سرودم گفتم:
مهر تو واژه واژه به جان های ما نشست
دیگر به مهر مرگ ز خاطر نمی روی