گفتگو با محمد رسول تبییك در برنامه كتاب فرهنگ
تبییك در این برنامه به مقوله تربیت از منظر شهید بهشتی اشاره كرد و گفت : لزوم تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد در جامعه بدیهیست. رهبران انقلاب اسلامی ایران از سالها قبل از انقلاب به تربیت همچین نیروهایی پرداخته بودند و شهید بهشتی نیز سهم بسیار زیادی در تربیت جوانان مومن انقلابی دارد. در كتاب «نقش آزادی در تربیت كودكان» برخی از آثار مربوط به شهید بهشتی در زمینه تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد جمع اوری شده است. البته بر خلاف اسم كتاب، محتوای این كتاب فقط به تربیت كودكان اختصاص ندارد.آیت اللّه دكتر سید محمد حسینی بهشتی، در یكی از سخنرانی های بسیار مهم خود درباره آزادی، به بحثی جامعه شناختی در باب حضور استبداد در جامعه و غیبت آزادی از جامعه اشاره می كند. وی به این پرسش كه آیا با نفی استبداد و ساقط كردن فرد یا افراد مستبد، می توان به آزادی دست یافت، پاسخ منفی می دهد. یكی از دلایل شهید بهشتی این است كه هیچ ملازمه ای میان نفی نظام و فضای استبدادی و براندازی فرد یا افراد مستبد، و پیدایش، تحقق و نهادینه سازی آزادی متصور نیست؛ در یك جامعه استبدادزده، بر كنار كردن فرد یا افراد مستبد و براندازی سیاسی استبدادی، تنها یكی از شرایط تحقق آزادی است و نه تمام آن. آنچه باید بر آن تأكید كرد و سعی در برقراری آن داشت، این است كه وضعیت جامعه به گونه ای پیش برود كه خود به خود، شرایط برای پیدایش و نهادینگی آزادی مهیا گردد.
در واقع آیت اللّه بهشتی بر این باور است كه استبداد بیش از آنكه تحمیل كردنی باشد، پذیرفتنی است از این رو می باید شرایطی را در پیش گرفت كه آزادی در جامعه به گونه واقعی تحقق یابد و استبداد رخت بربندد. از آنجا كه خود مردم سهم اساسی در ایجاد و بقای استبداد ایفا می كنند، باید برای براندازی آن نیز اقدام كنند تا به تدریج روابط، فرهنگ، طرز تفكر، و خلق و خوی استبداد ریشه كن شود و جامعه برای رسیدن به آزادی واقعی آماده گردد.
شهید بهشتی سقوط نظام استبدادی را برای دست یابی به آزادی لازم می داند؛ نه كافی. از این رو معتقد است كه «روابط اجتماعی و تربیت روحی افراد به گونه ای درآید كه آزادی در جامعه به طور طبیعی تحقق و فعلیت یابد، زیرا آزادی یك مفهوم انتزاعی نیست تا جامعه بدان نایل شود، بلكه واقعیتی است برون آمده از شرایط و واقعیت های زنده موجود جامعه».
به رغم بحث های بسیار مهمی كه در حوزه عمومی، به ویژه مسئله آزادی از آیت اللّه بهشتی به یادگار مانده متأسفانه برخلاف آثار، آرا و اندیشه های بزرگانی همانند آیت اللّه مطهری كه در طول سال های پس از انقلاب، به عنوان مبانی نظری نظام جمهوری اسلامی مورد استفاده و تأكید قرار گرفته، آرا و اندیشه شهید بهشتی كمتر مورد توجه و تأمل، و مبنای عمل قرار گرفته و به نوعی از اندیشه ایشان غفلت شده است.
واقعیت این است كه اندیشه دكتر بهشتی به خصوص درباره آزادی و نیز مسئله تربیت، طی این سال ها در محاق فرو رفته است. اگر بر این اندیشه نیز چونان سایر اندیشه های مطرح تأكید، و به جامعه شناسانده می شد، شاید جامعه ما در برخورد با پدیده های گوناگون فكری و علمی، از وضعیت مطلوب و مناسب تری برخودار می بود و آزادی و تربیت به سمت نهادینه شدن می گرایید. این اشاره بدین معنا است كه نه مسئله آزادی به گونه مطلوبی حل و نهادینه شده و نه الگوی تربیتی مناسبی در جامعه تأكید و ترویج شده است.
به باور نگارنده، محور و بنیان اندیشه آیت اللّه بهشتی آزادی است و حتی شاید بتوان ایشان را اندیشمند آزادی به شمار آورد. وی در این زمینه می گوید: «بزرگ ترین شعار اسلام آزادی است. شاید من كم تر بحثی را داشته ام كه روی آزادی و ارج آن در اسلام تكیه نكرده باشم. اسلام دین آزادگان و احرار است. از دید اسلام انسان تا آزاد نباشد، انسان نمی ماند.»
در مجموعه مباحثی كه دكتر بهشتی در كتاب «نقش آزادی در تربیت كودكان» آورده، این پرسش طرح شده است كه چه سازوكاری باید در جامعه در پیش گرفته شود تا مردم از آزادی برخوردار گردند و آزادی در جامعه تحقق یابد و نهادینه شود؟ كتاب مذكور، مجموعه ای است كه به نوعی به این پرسش پاسخ داده و داعیه دار آموزش روش نهادینه ساختن آزادی در جامعه است. در واقع در اندیشه آیت اللّه شهید بهشتی، آزادی هنگامی تحقق می یابد كه به نوعی در روابط اجتماعی نهادینه شود و به نظر ایشان، مناسب است كه این مسئله از تربیت كودكان آغاز و از همان كودكی به آنان مشق آزادی، آزاداندیشی و آزادمنشی داده شود.
این بحث ها گرچه با عنوان نقش آزادی در تربیت كودكان منتشر یا از سوی بهشتی در قالب مباحث تربیتی القا شده است؛ اما سراسر به جامعه و نظام اجتماعی و سیاسی ایران باز می گردد و به نوعی مشكلات جامعه و چگونگی برخورد با آنها مد نظر بوده است؛ به عبارتی، این شیوه كه بیشتر در قالب الگوی تربیتی پیشنهاد شده است. راه كاری برای فرار از استبداد و طرح تربیت سیاسی نیز نهادینه ساختن آزادی است؛ آن هم با شروع از لایه های نخستین و زیرین جامعه و فرد و به خصوص كودكان كه هنوز ذهن، ضمیر و خلق و خوی آنان با استبداد خو نگرفته و آشنا نشده است.
باید توجه داشت كه بهشتی بخشی از این مباحث را در سال های پیش از انقلاب ایراد كرده است و افزون بر اینكه كاری فرهنگی و بنیادین تلقی می شود؛ اما از سوی دیگر می تواند، پوششی برای فعالیت های اجتماعی و سیاسی فرض شود؛ به هر حال این نكته مسلم است كه وی با انجام تداوم فعالیت های فرهنگی و اشتغال به امور آموزشی و تربیتی، سعی داشته است كه نسلی خودباور و آزاد تربیت كند و به گونه ای نونهالان ایران اسلامی را با روح مباحث و آموزه های اسلامی، آن هم با آزادی و آگاهی جلب كرده و آنان را با تربیت اصیل اسلامی پرورش دهد. این خود یك فعالیت فرهنگی و در جهت مقابله با نظام استبدادی نیز به شمار می رود كه نهادینه ساختن آزادی نتیجه و محصول آن خواهد بود. این مسئله به معنای رخت بربستن تدریجی استبداد و نظام استبدادی از ذهن، ضمیر و رفتار نونهالان جامعه است كه زمانی مناصب و مقامات عمومی سیاسی و اجتماعی را در اختیار خواهند گرفت.