شرف الدین حسن اصفهانی، متخلص به شفایی، از شاعران و پزشكان مشهور اصفهان در سدههای دهم و یازدهم هجری قمری بودهاست. شفایی اصفهانی به شوخ شفابخش نیز معروف بودهاست.
ماییم و همین خاطر اَفگار و دگر هیچ…درساخته با راحتِ آزار و دگر هیچ
جز درد تو در خانۀ دل نیست متاعی…غم بر سرِ هم، ریخته بسیار و دگر هیچ
گفتی كه به سر، كار دل خسته چه داری؟…رازی كه دَوَد بر سر بازار و دگر هیچ
كار دگری نیست گشادِ درِ بختم…یك ناله كند چارۀ این كار و دگر هیچ
آن عشق كه در پرده بمانَد به چه ارزد؟…عشق است و همین لذت اظهار و دگر هیچ
آنم كه صبا بوی گلی افكنَدَم پیش…آن هم به زكات گل و گلزار و دگر هیچ
آن خاربُنم در چمن دهر، كه دیدهست…آغوش و برِ سایۀ دیوار و دگر هیچ
از نیك و بد هر دو جهان نامزد ماست…یك سینه پر از حسرت دیدار و دگر هیچ
آبش اگر از چشمۀ خلد است «شفایی»…نخل طلبم خاردهد بار و دگر هیچ
شفایی اصفهانی