گفتگو با دكتر محمد كاظم زاده روانشناس
دكتر كاظم زاده در این برنامه در مورد دنیای شیرین كودكانه و تعامل با كودكان صحبت كرد و گفت:
در ابتدا باید در مورد برچسب های ناآگاهانه صحبت كنیم. گاهی پدر و مادر حرف هایی را به كودكان خود می زنند كه می تواند نوعی برچسب تلقی شده و آینده آن ها را تحت شعاع قرار می دهد. حرف هایی مثل : بچه چقدر حرف می زنی، بچه چقدر بیش فعالی و ...
او در ادامه گفت :
باید مراقب نشخوار ذهنی كودكان خود باشیم. گاهی حرف های دیگران می تواند روی ذهن كودكان تأثیر گذاشته و اعتماد به نفس آن هارا كاهش دهد.
دكتر كاظم زاده در ادامه در مورد گام های موثر برای حل این مشكل اظهار نظر كرد و گفت :
1. زیاد حرف زدن
وقتی والدین بیش از اندازه به حرف زدن ادامه دهند، بچهها دیگر گوش نمیكنند. محققان نشان دادهاند كه مغز انسان فقط میتواند در یك زمان چهار تكه اطلاعات یا ایده خاص در حافظه كوتاهمدت خود نگه دارد. این میزان برابر با 30 ثانیه یا دو جمله میباشد.
2. غر زدن و هشدار دادن زیاد
اكثر والدین با عجلههای اول صبح برای آماده كردن همه سر موقع، با ناهارها، لباسهای ورزش، تكالیف امضاشده و از این قبیل آشنایی دارند. بچهای كه به نظر میرسد حواسپرت است و نمیتواند سر وقت حاضر شود میتواند یكی از سختترین چالشها برای والدین پرمشغله باشد. خیلی از والدین احساس میكنند كنترل از دستشان خارج شده و ناامیدانه میخواهند با غر زدن و انتقاد كردن موقعیت را كنترل كنند. مشكلی كه غر زدن دارد این است كه با آن كار به بچهها یاد میدهید كه نادیدهتان بگیرند زیرا میدانند كه بارهای دیگر آن مسئله را یادآوری خواهید كرد. بااینكه بچههای كوچكتر نیاز به راهنمایی و كمك بیشتر دارند، والدین باید با بزرگتر شدن بچهها به آنها آزادی و مسئولیت بیشتری بدهند.
نمونه بیاثر (به یك بچه 10 ساله):
«یك ساعت زودتر از خواب بیدارت میكنم چون هیچوقت سروقت حاضر نمیشوی. باید همین الان لباسهایت را بپوشی. تكالیفت را آماده كردهای كه امضا كنم؟»
10 دقیقه بعد
«بهت گفتم آماده شو و هنوز داری وقت تلف میكنی؟ اگه تونستی كاری كنی كه همهمان دیرمان شود؟ برو سریع دندانهاتو مسواك بزن و لباسهاتو بپوش.»
10 دقیقه بعد
«تكالیفت كجاست؟ گفتم كه بیار امضاشون كنم، هنوز لباس پوشیدنت را تموم نكردی؟ دیرمان میشود.»
و باز همینطور تكرار…
مادر این كودك مسئولیت زیادی را گردن میگیرد و غیرمستقیم با كودكی صحبت میكند كه برای كنترل موقعیت به او اعتماد ندارد. این طریقه برخورد میتواند شدیداً منجر به بیاعتمادبهنفس و وابسته شدن كودك میشود. لحن او نیز بسیار منفی و پرخاشگرایانه است كه موجب خشم و مقاومت كودك خواهد شد.
كاظم زاده در پایان در مورد تثبیت كودكان توسط پدر و مادر صحبت كرد و گفت : كودكان نیازمند تأیید شئن توسط پدر و مادر خود هستند پس باید در ابتدا به آن ها اعتماد كرده، آن ها تأیید كنیم و بعد در ادامه حرف های مورد نظرمان را به آن ها در قالب پیشنهاد مطرح كنیم.
گوش ندادن
همه ما دوست داریم فرزندمان به دیگران احترام بگذارد. بهترین راه برای این كار با الگوسازی رفتار محترمانه و ملاحظهكار در روابط خودمان است. این باعث میشود كودك ارزش احترام و همدلی را شناخته و به آنها مهارتهای ارتباط صحیح را یاد میدهد. خیلی وقتها گوش دادن بادقت برای والدین كار سختتری است زیرا بچهها معمولاً وسط حرف میپرند و ذهم ما هم پر از كارها و مسئولیتهای زیادی است كه باید انجام دهیم. در این مورد، اشكالی ندارد كه به كودك بگوییم كه الان نمیتوانیم به حرفهایش گوش دهیم چون مشغول مثلاً آشپزی هستیم اما 10 دقیقه دیگر پیش او میرویم كه حرفهایش را بشنویم. خیلی بهتر است كه زمان مشخصی را برای گوش دادن به حرفهای او اختصاص دهیم تا اینكه بدون توجه كافی حرفهایش را بشنویم. البته یادتان باشد، صبر كردن زیاد هم برای بچهها قابلتحمل نیست.
نمونه بیاثر:
واكنش مادری به فرزندش كه برای او توضیح میدهد در فوتبال یك گل زده است.
(بدون ایجاد ارتباط چشمی) «چه خوب پسرم. حالا برو و با خواهرت بازی كن (زمزمه با خود) شعله گاز را چرا اینقدر زیاد كردم؟»
گوش دادن موثر شامل همه مسائل غیركلامی مثل ایجاد ارتباط چشمی، نشان دادن فهمیدن با صورت و صدا و استفاده از كلمات مناسب برای منعكس كردن اینكه فهمیدهایم میشود. این مادر به فرزندش یاد میدهد كه اذیتش نكند و اینكه چیزهایی كه برای او مهم است برای مادر نیست. این باعث میشود كودك احساس تنهایی كند.
در كل والدین باید مراقب گفتار و رفتارهای ناآگاهانه خود با كودكان باشند چرا كه كلام آن ها تأثیر زیادی بر روان كودكان و رفتار آینده ی آن ها دارد.