قباد شیوا، طراح گرافیك ایرانی، از سالهای جوانی برای عرضهی گرافیك بومی و برخاسته از فرهنگ ایرانی كوششی پی گیر داشته و اكنون در نگاه جهانیان به عنوان طراح گرافیك دارای سبك مطرح است.
قباد شیوا دانشنامهی بریتانیكا در ویرایش 2007 میلادی در بخش گرافیك كشورهای در حال توسعه به معرفی او به نمایندگی از قاره ی آسیا پرداخته و پوستر بزرگداشت سعدی او را چاپ كرده است. شیوا نخستین طراح گرافیك معاصر ایران است كه خط شكسته نستعلیق را نه به عنوان عامل فرعی و خبر رسان، بلكه به عنوان یك عنصر گرافیگی در آثار خود به كار برده است. انجمن بین المللی طراحان گرافیك او را به عنوان یكی از 12 طراح گرافیك برتر جهان برگزیده است.
قباد شیوا در سال 1319 در شهر همدان چشم به جهان گشود. پدرش آشنا به شعر و عرفان و در نواختن تار زبردست بود و آوازی خوش داشت. مادری كه او را پرورش داد در واقع نامادری مهربان و باهوشی بود كه قباد و برادرانش را به مانند فرزندان خود دوست داشت. پدرش كارمند بود و برادر بزرگترش در بیمارستان آمریكایی ها در همدان كار می كرد. همین برادر بود كه كارت های كریسمسی را كه آمریكایی ها به او هدیه می دادند برای قباد به ارمغان می آورد و آن كارتها گرایش به نقاشی را در قباد زنده كردند. كشیدن طرحهای روی آن كارتها نخستین تمرینهای قباد در راه فراگیری هنر و مهارت نقاشی كردن بود.
در دوران دبیرستان در كلاس سیف الله گلپریان از سهلایی و مقوا و هر آن چه كه می شد كاردستی درست می كرد. اما یك روز كه همهی دانش آموزان باید كاردستی های خود را تحویل میدادند، قباد كاری انجام نداده بود. هنگامی كه استاد از قباد خواست كار خود را نشان بدهد، ترس سراپای قباد را فراگرفت اما ناگهان به یاد آورد كه طرح یكی از كارت تبریك ها را روی فیبر با رنگ پودری كشیده و در جیبش گذاشته بود. به ناچار همان را به استاد نشان داد و منتظر توبیخ او شد. اما استاد گلپریان نقاشی را با علاقه نگاه كرد و پس از این كه دریافت قباد آن را كشیده است، جلوی هم كلاسی ها از او و نقاشی اش بسیار تعریف كرد. این رویداد گرایش قباد را به نقاشی بیش از پیش افزایش داد.
به زودی قباد دریافت كه سیف الله گلپریان كلاس نقاشی دارد. اما كلاسش ویژهی دختران بود و پسرها را راه نمی دادند. با وجود این، قباد از پدرش خواست كه از دوست دیرینش بخواهد پسرش را در كلاس نقاشی بپذیرد. گلپریان كه به توانمندی قباد در نقاشی آشنا بود پذیرفت كه او به عنوان دستیار به كلاسش راه پیدا كند. قباد در ساختن رنگ به استاد كمك می كرد و از او شیوههای رنگ گذاری و نقاشی را می آموخت. چندی نگذشت كه قباد از ماندن در آن كلاس خسته شد، زیرا كار اصلی آن ها نسخه برداری از نقاشی های چاپ شده ی خارجی به ویژه روسی بود. از این رو، به دامن طبیعت پناه برد و تا پایان دورهی دبیرستان به نقاشی از طبیعت پرداخت.
هنگامی كه قباد تصمیم گرفت برای رفتن به دانشكده ی هنرها ی زیبا خود را آماده كند با مخالفت خانواده رو به رو شد. پدر به دلیل وابستگی عاطفی به قباد مخالف رفتن او به تهران بود و دیگران معتقد بودند كه با نقاشی نمی توان هزینه ی زندگیی را فراهم كرد. این مخالفتها باعث ناراحتی ها ی روانی برای قباد شد و سرانجام او را به بیمارستان كشاند. پزشكان به خانواده ی قباد سفارش كردند كه او را در كارهایش آزاد بگذارند و گر نه حال او بدتر می شود. به این ترتیب، قباد جواز رفتن به دانشگاه را پیدا كرد و پس از این كه یك بار در كنكور دانشگاه پذیرفته نشد، سرانجام به آرزوی خود رسید و همراه بزرگانی چون عباس كیارستمی، فرشید مثقالی، آیدین آغداشلو و ابراهیم جعفری، دورهی آموزشی خود را در دانشگاه تهران آغاز كرد.
زندگی در تهران دشواری های خود را داشت و خانوادهی شیوا نمی توانست از پس هزینه های زندگی و تحصیل شیوا برآید. همین تنگنای مالی باعث شد كه او به نقاشی تبلیغاتی (گرافیك) رو بیاورد. هر چند شیوا آن نخستین كارها را مزخرف دانسته است، اما همان كارها باعث چرخیدن نگاهها به سوی او شد و كانون آگهی زیبا جایگاهی را برای او در نظر گرفت. كار شیوا شبیه كاری از نمونههای خارجی بود و این كار هر چند برایش خسته كننده بود، اما برای گذران زندگی با ناچار به آن تن داد.
هنگامی كه از مجله ی تماشا، هفتهنامه ی اطلاع رسانی صدا و سیما، به سراغ شیوا آمدند همه چیز دگرگون شد. آن مجله فرصتی برای نوآوری فراهم كرد و باعث آشنایی با نویسندگانی شد كه او را به كارگزینی صدا سیما معرفی كردند و شیوا به عنوان یكی از كاركنان واحد دكور صدا سیما به طراحی دكور، پوسترهای اطلاع رسانی، از جمله پوسترهای جشن هنر شیراز، و روی جلد كتاب های انتشارات سروش پرداخت. او با كارهای برجسته و پسندیدهی خود مدیران تلویزیون را متقاعد كرد كه واحد گرافیك صدا و سیما را راهاندازی كنند. سپس، شیوا تصمیم گرفت واحد گرافیك انتشارات سروش را راهاندازی كند و به چند كشور اروپایی سفر كرد تا ببیند واحدهای انتشاراتی در دنیا چگونه كار می كنند و با چرخه ی كار آشنا شود.
كارهایی كه شیوا در آن سال ها انجام داد نه تنها او را به عنوان یكی از طراحان گرافیك ایرانی پرآوازه كرد بلكه جایزههای جهانی را نیز برایش به همراه داشت. او جایزهی دوسالانه ی پوستر بورنو را برد، مجلههای گرافیك كارهایش را چاپ میكردند و تا اندازهی در جهان شناخته شده بود. با وجود این، احساس كرد كه به فراگیری “علم گرافیك” نیاز دارد. از این رو، برای دانشگاه پرت (Pratt) نیویورك درخواست فرستاد و پذیرفته شد. زمانی كه برای نام نویسی به آن دانشگاه رفت به او گفتند كه باید با هیئت علمی مصاحبه كند. شیوا تصور می كرد كه این مصاحبه بخشی از فرآیند پذیرش دانشجوی آن دانشگاه است. اما هنگامی كه به جلسه ی مصاحبه رفت متوجه شد كه آن ها تصور می كردند شیوا برای درس دادن درخواست داده است. هنگامی كه فهمیدند او برای درس خواندن آمده است، شگفت زده شدند، چرا كه از پیشینه ی كاری او بر می آمد كه جوایز شناخته شدهای را برده است. آنها گزینش واحدها را به خود شیوا سپردند و او فقط درسهای پایهای گرافیك را برگزید و این بار نیز همگان را شگفتزده كرد.
هنوز زمان زیادی از رفتن شیوا به آمریكا نگذشته بود كه انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و همه چیز تا زمانی كه چندان روشن نبود به صورت نامشخص درآمد و پولی برای او فرستاده نمی شد. از این رو، برای گذران زندگی خود و خانوادهاش و فراهم كردن هزینه ی مواد و ابزار كارش به جست و جوی كار پرداخت و سرانجام در كارگاه گلیزر، از طراحان گرافیك سرشناس آمریكایی، پذیرفته شد. او به كمك گلیزر توانست به مدرسه ی هنرهای تجسمی نیویورك نیز راه یابد. سرانجام پس از فراهم شدن اندوختهای ارزشمندی از دانش گرافیك در سال 1360 به ایران بازگشت. شیوا پس از بازگشت به ایران تا زمان بازنشستگی در صدا و سیما كار كرد و در دانشكده ی هنرهای زیبای تهران، دانشگاه الزهرا و دانشگاه آزاد به تدریس پرداخت. پس از بازنشستگی كارگاه شخصی خود را بر پا كرد و كار آموزشی را به شیوهی دیگری پی گرفت. این بار به جای این كه او به دانشگاه برود، از دانشجویان خواست به كارگاهش بیایند و دانش گرافیك را در عمل بیاموزند. اكنون قباد شیوا مدیر آموزشگاه فرهنگی هنری شیوا در تهران است و به آموزش گرافیك ایرانی به هنرآموزان جوان می پردازد تا ره پویان راه او گرافیك ایرانی را به پیش ببرند.
سپاسگذاری جهانیان از قباد شیوا
به روزگاری كه شیوا كار گرافیكی را آغاز كرد، گرافیك ایران تابع گرافیك لهستان بود. اما او همواره از خود می پرسید چرا می گویند گرافیك لهستان، گرافیك ژاپن و نمی گویند گرافیك ایران. از این رو تصمیم گرفت گرافیك ایرانی كار كند و برای نخستین بار از طغرانویسی و خط شكسته نستعلیق به عنوان یك عنصر گرافیكی در پوستر پنجمین جشن هنر شیراز بهره گرفت. شگفت این كه همین نوآوری او بسیار به چشم آمد، آوازه ی او را در جهان فراگیر كرد و آن پوستر را به موزه های آمریكا و اروپا فرستاد. هر چند شیوه ی كار او در كشور خودش با بی مهری برخی از هنرمندان رو به رو شد، اما زمانی كه در آمریكا بود با برگزاری نمایشگاه كوشید گرافیك ایرانی را به جهانیان معرفی كند و باز هم جای شگفتی است كه نا ایرانی ها بسیار زودتر از ایرانی ها به ارزش گرافیك ایرانی او پی بردند.
هنگامی كه شیوا در دانشگاه پرت به فراگیری دانش گرافیك می پرداخت، خود دانشگاه نمایشگاهی بزرگ از آثار او برگزار كرد. برای آن كه بازدید كنندگان آشنایی چندانی با ایران و هنر آن نداشتند، شیوا عكسهایی از كتاب “ایران پل فیروزهای” اثر رولف بنی را به صورت اسلاید در نمایشگاه به نمایش گذاشت و هر جا كه نیاز بود به بازدید كنندگان توضیح می داد كه در كدام پوستر از آجركاری یا نقش و نگار ساختمانی كه در اسلایدها می بینند، بهره گرفته است. نمایشگاه بسیار پر شور بود و آوازه ی آن در نیویورك پیچید تا این كه یك روز گروهی با دستگاه های عجیب و غریب به نمایشگاه آمدند و صدای قباد را به عنوان یك هنرمند برجسته ضبط كردند تا با موشك و دستگاه های ویژه به فضا بفرستند تا اگر در سیارههای دیگر حیات هوشمندی وجود داشته باشد، پیام نخبگان زمین را دریافت كنند.
انجمن بین المللی طراحان گرافیك (AGI)، كه در برنامه ی تازه ای 12 كتاب از آثار 12 طراح گرافیك برتر جهان را با عنوان استادان بزرگ بین المللی طراحی گرافیك (International Masters of Graphic Design) منتشر كرد، یك جلد را به قباد شیوا اختصاص داد. این كار كه حتی برای خود شیوا نیز شگفت انگیز بود باعث شد كه شیوا با دفتر آن انجمن تماس بگیرد و دلیل گزینش خودش را به عنوان یكی از 12 استاد برتر گرافیك معاصر جهان بپرسد. چنین پاسخ شنید: “كارهای شما هویت مستقل و خاص دارد و شاخص گرافیك ایران است.” آری، شیوا به هدفی كه از سال های جوانی پی گرفته بود، دست یافت، چرا كه می خواست در كنار گرافیك آلمان، گرافیك لهستان و گرافیك ژاپن، از گرافیك ایران نیز سخن به میان آید.
بخش از فعالیتهای جانبی قباد شیوا :
تأسیس بخش گرافیك در صدا و سیمای ایران در سال 1347
راهاندازی بخش گرافیك انتشارات سروش در سال 1350
از مؤسسین انجمن صنفی طراحان گرافیك ایران
پایهگذار و برنامهریز اولین دوسالانه پوستر تهران
آموزش هنر گرافیك در دانشكدههای معتبر تهران از سال1355
جوایز و شركت در مسابقات بینالمللی
برنده مسابقه طراح پوستر برای سومین جشن هنر شیراز – 1348
برنده مسابقات مختلف در طراحی پوستر برای فستیوالهای هنری در ایران – 1353
برنده مسابقه طراحی آرم برای سندیكای گرافیستهای تهران – 1354
مدال و دیپلم برای طراحی پوستر از بی ینال بینالمللی گرافیك برنو در چكسلواكی – 1357
جایزه اول در مسابقه طراحی محیطی – نیویورك – 1358
برنده اول در مسابقه طراحی نشان برای بخش هنری المپیك ورزشهای زمستانی در نیویورك – 1359 و همچنین ورود در كتاب «who S who in Graphic World»، شماره دوم – سال انتشار 1982 و شماره سوم 1994 – سوئیس
منتخب طراحی آرم برای انجمن صنفی طراحان گرافیك ایران – 1376
پوستر منتخب برای برگزاری هفتمین دوسالانه گرافیك ایران – 1380
دیپلم افتخار برای پوستر فلسطین در اولین دو سالانهٔ بینالمللی پوستر جهان اسلام -1382
برخی از آثار چاپ شده در سطح بینالمللی
مجله Novoum – آلمان – 1353
كتاب سالیانه Modern Publicity – آلمان – 1354
كتاب Graphic Poster – سوئیس – 1355
مجله Designe – ژاپن (4 اثر) – 1356
مجله Project – لهستان – 1357
كتاب سالیانه تخصصی گرافیك Modern Publicity در لندن (2 اثر) – 1357
چاپ آثار در جلد دوم و سوم كتاب (هوز هواین گرافیك) -1357